عطر افشان

معنی کلمه عطر افشان در لغت نامه دهخدا

عطرافشان. [ ع ِ اَ ] ( نف مرکب ) عطرپراکننده. || ( حامص مرکب ) افشاندن عطر. بوی خوش پراکنی. عطرافشانی. عطر پراکندن. ( از آنندراج ). عطر افشاندن :
ز عطرافشان این باکوره غیب
معنبر شد جهان را دامن و جیب.میرخسرو ( از آنندراج ).

معنی کلمه عطر افشان در فرهنگ فارسی

عطر پراکننده افشاندن عطر

معنی کلمه عطر افشان در ویکی واژه

deodorante

جملاتی از کاربرد کلمه عطر افشان

شکر لب گشت عطر افشان ز مویش ز چشم تر گلاب افشان به رویش
او بود عطّار و عطر افشان شود نور معنی از دمش در جان شود
بو که عطر افشان شود این عود خام عقل و دین را زان شود خوشبو مشام