معنی کلمه باکوره در لغت نامه دهخدا
تو نو باکوره ای درباغ ایام
مقام گل نبینی با گلاب است.( تاریخ طبرستان ج 1 ص 302 ).آن می که عصاره حیاتست
باکوره کوزه نباتست.نظامی.هیچ انگوری دگر غوره نشد
هیچ میوه پخته ، باکوره نشد.مولوی.- باکوره حیات ؛ کنایه از جوانی و فرزند هردو. ( انجمن آرای ناصری ).