عجائب

معنی کلمه عجائب در لغت نامه دهخدا

عجائب. [ ع َ ءِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عجیب. ( شرح قاموس ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به عجیب شود. و فارسیان گاه بمعنی مفرد استعمال میکنند مثل ریاض و حور و ابدال :
ز خون دیده و لخت جگر رنگین شبی دارم
نمی دانم چه می خواهم عجائب مطلبی دارم.جلال اسیری ( از آنندراج ).یافت گر دیوانه ای جامی عجب از بهر چیست
از عجائب های دوران دیو را خاتم رسد.نظیری نیشابوری ( از آنندراج ).

معنی کلمه عجائب در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع عجیبه شگفتی ها چیزهای شگفت آور و بدیع : عجایب عالم هندوستان کشور عجایب است . توضیح گاه این کلمه در فارسی به معنی مفرد ( عجیب ) به کار می رود : عجایب خلقتی دیدم که دو پا و دو سر دارد ... وین عجایب تر که چون هشت با من یار کرد هشت چیز از من ببرد و هشت چیز تنگیاب . ( فرخی ) و به همین جهت آن را به سیاق فارسی جمع بندند ( عجایبها ) .

جملاتی از کاربرد کلمه عجائب

پدر چون دید آن سرّ عجائب عجائب ماند آنجا زین غرائب
زان عجائب یکی بخواهم گفت که نمودار اکثر انست
تا چه آید از پس پرده برون در دلش می‌زد عجائب موج خون
در دورهٔ سامانی شعر و نثر فارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو نوشته ابو الموید بلخی، ترجمهٔ تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمهٔ تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج نوشته محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.
عمربن سنان گوید ابراهیم خوّاص بما بگذشت گفتیم از عجائبها که دیدی ما را خبر ده، گفت مرا خضر دید صحبت خواست، ترسیدم که توکّل من تباه شود از صحبت وی مفارقت کردم.
نبُد چیزی ز چندینی عجائب عجائب ماند آن پیر از غرائب
در دوره سامانی چامه و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، فردوسی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تألیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابوعلی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تألیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.
جمال ماست اندر هر کواکب که رخشانست هر شب این عجائب
کم من ولی کامل من صده قد صد عنه عجائب الاحوال
بزرگ بن شهریار رامهرمزی دریانورد ایرانی بود. او در نیمهٔ نخست سده چهارم هجری، یعنی ۹۱۲ تا ۱۰۰۹ میلادی برآمد. او پس از سال ۹۵۳–۹۵۴ میلادی مجموعه‌ای از داستان‌ها و افسانه‌های ناخدایان و دریانوردان و تاجران در اقیانوس هند را در کتابی به نام عجائب الهند بر و بحر و الجزیرة گردآوری کرد.
عجائب جوهری داری ز اسرار که میریزد در او دُرهای شهوار
عجائب‌البلدان اثر دیگر اوست که در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم مشهور بوده و در تاریخ سیستان نیز چند بار از آن یاد شده‌است.
عجائب بین که آمد قطرهٔ آب که دریایی برد پر در خوشاب
کتاب عجائب احکام امیرالمؤمنین نیز، از آن اوست که ابراهیم بن هاشم قمی، آن را به روایت از او، تدوین نموده که نسخه ای از آن مربوط به اوایل قرن۵ هجری، نزد «سیدمحسن امین عاملی» بوده که بعدها مکرر چاپ شده‌است.
اگر کرسی است کرسی رفته از پای عجائب او فرومانده‌ست بر جای