شفق
معنی کلمه شفق در لغت نامه دهخدا

شفق

معنی کلمه شفق در لغت نامه دهخدا

شفق. [ش َ ف َ ] ( ع اِ ) سرخی شام و بامداد. ( غیاث اللغات ). سرخی افق پس از غروب آفتاب تا نماز خفتن و نزدیک آن و یا نزدیک تاریکی شب. ج ، اشفاق. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). سرخی افق پس از غروب آفتاب. ولی برخی شفق را به معنی فلق نیز استعمال کنند و صحیح نیست. ( فرهنگ فارسی معین ). سرخی که پس از فروشدن آفتاب پدید آید. ( ترجمان القرآن ) ( از مهذب الاسماء ). سرخی بامداد و شام که پیش از طلوع آفتاب یا پس از غروب آن پدید آید. ( ناظم الاطباء ):و چون نزدیک آید به برآمدن [ آفتاب ] آن شعاعهای اورا که گرد بر گرد سایه است نخست بینیم و آن سپیده بود به مشرق که طلایه آفتاب است و شفق سوی مغرب ساقه ٔشعاع آفتاب است از پس او. اما به مشرق نخست سپیدی برآید... و از پس آن افق سرخ شود چون آفتاب نزدیک آیدو روشنایی او بر آن تیرگیها افتد که نزدیک زمینند از بخار وز گرد. وز پس آن آفتاب برآید. و به وقت فروشدن او همین هر سه حال باشد ولکن نهاد آن باشگونه. و هندوان سپیده و شفق را به هندوی سند خوانند. ( التفهیم چ همایی ص 67 و 68 ). در زبان پارسی بخصوص در شعر گویندگان به معنی روشنی و سرخی آسمان در صبح پیش از طلوع آفتاب نیز آمده. شفق در سوی مغرب است مقابل فجر که در سوی مشرق است. ( از یادداشت مؤلف ) :
شب عنبرین هندو بام اوی
شفق دردی آشام از جام اوی.فردوسی.ز بس داروگیر و ز بس موج خون
تو گفتی شفق زآسمان شد نگون.فردوسی.سرخ جامی چون شفق در دست و آنگه در صبوح
لخلخه از صبح و دستنبو ز اختر ساختند.خاقانی.تا به دست آورده اند از جام و می صبح و شفق
زیر پای ساقیان گنج روان افشانده اند.خاقانی.می عیدی نگر و جام صبوحی که مگر
شفق آورده و با صبح برآمیخته اند.خاقانی.هست آفتاب زرد و شفق چون نگه کنی
تب برده گشاده رگ از نشتر سخاش.خاقانی.شد صبح دشمنانت از خون دل شفق
وز روز دولت تو هنوز این سحرگه است.ظهیر فاریابی.از مطلع فلق تا مقطع شفق به حدود اسیاف خدود اصناف آن جمع می شکافتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 327 ).
طبیبان شفق مدخل گشادند
فلک را سرخی از اکحل گشادند.نظامی.چون هاتف صبح دم برآورد

معنی کلمه شفق در فرهنگ معین

(شَ فَ ) [ ع . ] (اِ. ) سرخی افق پس از غروب آفتاب .

معنی کلمه شفق در فرهنگ عمید

۱. سرخی هنگام غروب خورشید.
۲. [قدیمی] بیم، ترس.

معنی کلمه شفق در فرهنگ فارسی

بقیه نورو آفتاب وسرخی آن دراول غروب، سرخی افق
( اسم ) سرخی افق پس از غروب آفتاب . توضیح برخی شفق را به معنی فلق استعمال کنند و صحیح نیست .
مهربان شدن یا بترسیدن یا آزمند گردیدن پند گو بر اصلاح حال کسی که بدو پند می دهد .

معنی کلمه شفق در فرهنگ اسم ها

اسم: شفق (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: šafaq) (فارسی: شفق) (انگلیسی: shafagh)
معنی: بام، بامداد، سپیده دم، سحر، ( عربی ) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین می تابد، سرخی افق پس از غروب آفتاب

معنی کلمه شفق در دانشنامه عمومی

شفق نور ضعیفی است که بعد از غروب یا پیش از طلوع آفتاب، وقتی خورشید در زیر افق قرار دارد، با بازتاب نور خورشید از لایه های بالای جو در روی زمین ناشی می شود که زمین را روشن می کند.
شفق (فیلم ۱۹۹۷). شفق ( به انگلیسی: Afterglow ) نام فیلم درامی است که در سال ۱۹۹۷ به کارگردانی آلن رودولف ساخته شد. جولی کریستی موفق شد برای بازی در این فیلم در رشتهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد دریافتِ جایزه اسکار شود.
معنی کلمه شفق در فرهنگ معین
معنی کلمه شفق در فرهنگ عمید
معنی کلمه شفق در فرهنگ فارسی
معنی کلمه شفق در فرهنگ اسم ها

معنی کلمه شفق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شفق از جمله مباحثی است که در ابواب مختلف فقه از آن استفاده شده است.
شَفَق حُمره مغربیه سرخی پدید آمده در افق غربی پس از غروب آفتاب است.
کاربرد شفق در ابواب فقه
از آن در بابهای صلات، صوم و نکاح سخن گفته اند.
احکام شفق
...
[ویکی الکتاب] معنی شَّفَقِ: سرخی و بالای آن زردی و روی آن سفیدی، که در کرانه افق در هنگام غروب خورشید پیدا میشود .
معنی غَاسِقٍ: ابتدای تاریکی شب (کلمه غسق به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است ، وقتی گفته میشود قد غسق اللیل معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید ، و غاسق شب ، آن ساعتی است که شفق و سرخی سمت مغرب ناپدید شود . )
معنی غَسَقِ: اولین مرحله از ظلمت و تاریکی شب (کلمه غسق به معنای اولین مرحله از ظلمت شب است ، وقتی گفته میشود قد غسق اللیل معنایش این است که تاریکی شب فرا رسید ، و غاسق شب ، آن ساعتی است که شفق و سرخی سمت مغرب ناپدید شود . )
تکرار در قرآن: ۱۱(بار)
(به فتح ش -ف) سرخی مغرب پس از غروب آفتاب . از ائمه طاهرین علیهم السلام نقل است که شفق را سرخی مغرب فرموده‏اند مالک، شافعی،اوزاعی، و غیره نیز چنین گفته‏اند ولی ثعلب آن را سفیدی معنی کرده است، فرّاء گوید: بعضی از عرب را شنیدم می‏گفت: این لباس سرخ است مثل شفق (مجمع). به قول راغب اشفاق عنایتی است آمیخته به خوف چون با «من» متعدی شود معنی خوف در آن ظاهرتر است و چون با «فی» باشد معنی اعتنا در آن آشکارتر می‏باشد. طبرسی فرموده: اشفاق خوف از وقوع مکروه است با احتمال عدم وقوع. . بنابر قول راغب: آنها از قیامت ترسی آمیخته با اعتنا به آن دارند آیه . همه آیات اشفاق در قرآن کریم با «من» آمده حتی آیه . که در تقدیر «مِنْ اَنْ تُقَدِّموا» است مگر آیه . که با «فی» آمده است و آن بنابر قول شبرسی خائفان و بنابر قول راغب اعتنا کنندگان است و چندان فرقی ندارند. * ، . در «خشیة» از راغب نقل کردیم که آن ترسی آمیخته با تعظیم است. سپس گفتیم: این سخن کلّیت ندارد و تعظیم از مضاف الیه خشیت استفاده می‏شود. علی هذا به نظر من خشیة در دو آیه فوق به معنی عظمت و مهابت به کار رفته یعنی: آنها از عظمت و مهابت پروردگار خویش خائف اند و به آن اعتنا دارند چنانکه درحوم فیض در صافی و بیضاوی در تفسیر خود آن را مهابت و بیضاوی در تفسیر خود آن را مهابت و عظمت گفته‏اند.

معنی کلمه شفق در ویکی واژه

سرخی افق پس از غروب آفتاب.

جملاتی از کاربرد کلمه شفق

شفقت رودسری در سال ۱۳۹۵ فرمانده ناوگروه چهل و دوم نیروی دریایی ارتش بود و در سال ۱۳۹۶ فرماندهی ناوگروه پنجاهم نیروی دریایی ارتش را برعهده داشت.
دوستانرا لب ز شادی گشت خندان همچو صبح دشمن از غم چون شفق منبعد ازین گو خون گری
فاتح فعالیت های جدید رسانه ای خود را در ارتباط با حوزه نجف و آیت الله سید علی سیستانی ادامه داد. او یاداشت هایی تحقیقی با عنوان «مکتب نجف»، «مکتب سیستانی»، «مکتب گفت و گو » در تببین نگاه مذهبی، احتماعی و سیاسی حوزه نجف منتشر کرد. گفته می شود تاسیس «خبرگزاری شفقنا » از دیگر اقدامات رسانه ای او است.
اگر پدرش مر او را ولایتِ ری داد ز مهر و شفقت بود آن نه از سرِ آزار
امکان تحلیل دقیق مشخصات نمونه‌ای از این هواپیما که به معرض نمایش گذاشته شده وجود ندارد اما برخی از ویژگی‌های این طرح در مورد قابل پرواز بودن آن جای سؤال ایجاد می‌کنند. تصاویری از پرواز این هواپیما پخش شده که به گفته دیوید چنسیوتی بیشتر به پرواز کنترل از راه دور یک مدل هواپیما شباهت دارد تا پرواز یک جت جنگنده مدرن. دیو ماجومدار هم در پایان تحلیلی که از مشخصات این هواپیما ارائه داده با تردید بسیار حدس می‌زند که این هواپیما یک مدل آزمایشی باشد و به عنوان یک بستر آزمایشی ساخته شده‌است. سال‌ها پیش ایران یک ماکت از هواپیمای شفق را نیز به نمایش گذاشت اما هیچگاه به یک هواپیمای قابل پرواز تبدیل نشد.
آن قسم بر جسم احمد راند حق آنچ فرمودست کلا والشفق
از خون دیده ام شفقی بود روی چرخ خورشید اگر چه مهر دهان بود صبحدم
گفته شده که محمدرضا پهلوی به دلیل علاقه و اطمینان زیاد نسبت به صادق رضازاده شفق از وی خواست تا لقبی برای او و فرح پهلوی پیشنهاد کند. شفق مدتی بعد لقب «آریامهر» را برای محمدرضا پهلوی و لقب «شهبانو» را برای فرح پهلوی پیشنهاد نمود. این القاب مورد قبول و پسند شاه واقع شد.
شفق فام آمد از خونت زمین آه برادر
شمه یی طاقت نیارد گر بود صبح و شفق آنچه بر دل جام صاف و ساقی مهوش کند
او را چو برانگونه شفق دید که رفت از چشم شفق در غم او خون بچکید
ناگهان پشت خمی همچو هلال دامن از خون چو شفق مالامال
شماری از کارگران کارخانه فولاد آرمان شفق در اعتراض به پایین‌ بودن حقوق‌‌ها، ثبت‌ نشدن عناوین شغلی واقعی در لیست بیمه‌‌ای، اجرای نادرست طرح طبقه‌‌بندی مشاغل و پرداخت نشدن اضافه‌کاری‌‌های اجباری در روزهای تعطیل، اعتصاب کرده و در محل کار خود تجمع اعتراضی برپا کردند.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به ۴۵۱ درجه فارنهایت، ژول و جیم، تصمیم قبل از شفق اشاره کرد.
بودایی‌ها معمولاً احکام را در مراسم رسمی با اعضای صومعه انجام می‌دهند، اگرچه می‌توان آن‌ها را چون تعهدات شخصی به‌صورت خصوصی نیز انجام داد. حفظ هر دستورالعمل باعث پرورش فضیلت مثبت مخالف آن است. به‌عنوان مثال پرهیز از کشتن باعث ایجاد مهربانی و شفقت می‌شود، درحالی‌که پرهیز از سرقت باعث عدم دل‌بستگی می‌شود. این احکام با رویکردهای منفعت‌طلبانه، دونتولوژیک و فضیلت اخلاق مرتبط بوده‌اند. آن‌ها به‌دلیل ماهیت جهانی با حقوق بشر مقایسه شده‌اند و برخی از محققان معتقدند که آن‌ها می‌توانند مفهوم حقوق بشر را تکمیل کنند.
آیلین کتاب رمانی است که توسط آتوسا مشفق نوشته شده‌است و در سال ۲۰۱۶ انتشارات پنگوئن پرس آن را منتشر کرد. این اولین رمان مشفق است.
همچنین در سفر دیگری در سال ۱۳۶۳ خورشیدی، به همراه گروه شاعران (شامل قدسی خراسانی، مشفق کاشانی، گلشن کردستانی، محمود شاهرخی، حمید سبزواری، مهرداد اوستا و سپیده کاشانی) به تبریز سفر کرد و آخرین دیدار او با سید محمدحسین شهریار (پیش از بستری شدن شهریار در بیمارستان) بود.
تر می کند به خون شفق نان آفتاب از راستی چه می کشد از روزگار صبح
حاصل انجام جز کشته ی آغاز نیست ناصح مشفق مگر آگه از این راز نیست
اردشیر نیک‌پور در ۱۵ بهمن ۱۲۹۷ در تبریز زاده شد. پدرش از رزمندگان بنام مشروطیت و از یاران ستارخان بود. نیک‌پور نخستین مقاله‌ی خود را هنگامی‌که دانش‌آموز دوم دبیرستان بود در روزنامه «شفق» به چاپ رساند.