مهر دهان
معنی کلمه مهر دهان در فرهنگ معین
معنی کلمه مهر دهان در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مهر دهان در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه مهر دهان
حجاب است مهر دهان هنرور ز جوهر بود تیغ،بند زبانش
تا نیارد خورده بر بدمستی دوشم گرفت بوسه را در گفتگو مهر دهانش کردهام
اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد حریف شکوه آتش زبان من نخواهی شد
مهر دهان تلخ فغانی شب وصال افسانه ی عقیق سخنگوی او بسست
همیشه حلقه ذکر خفی است مهر دهانش لبی که شکوه ز اوضاع روزگار ندارد
غیرت شده است مهر دهان، ورنه عمرهاست طومار صبر من به نهایت رسیده است
ناگفته به حدیث جفای پریرخان این شکوه تا به مهر دهانم نمیکشد
گر شکل صنم بر تو رقم کرده مصور بگشاد زمین بوس تواش مهر دهان را
ما به ناسازی ابنای زمان ساخته ایم وسعت حوصله را مهر دهان ساخته ایم
دانه گر در خوشگی بال و پر خود بشکند نرمیش مهر دهان آسیا خواهد شدن