معنی کلمه شاهرود در لغت نامه دهخدا
شاهرود.( اِخ ) نام رودخانه ای که حکیم ابن احوص سغدی کرد به سال ست و ثلثمائه ( 306 هَ. ق. ). ( یادداشت مؤلف ).
شاهرود. ( اِخ ) نام رودخانه بزرگی است که منبع آن ولایت طالقان قزوین باشد. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ) ( سروری ). رودی است که از دو شعبه طالقان و الموت پدید آید. شعبه طالقان از کوههای بلوک طالقان و شعبه الموت از ارتفاعات مغرب کندوان سرچشمه گیرد و در شیرکوه بهم پیوندند و سپس در منجیل پس از اتصال به رودخانه قزل اوزن تشکیل سپید رود دهند و بدریای خزر ریزند: از آنجا برفتیم رودی آب بود که آن را شاهرود میگفتند. بر کنار رود دیهی بود که خندان میگفتند و باج می ستاندند از جهت امیر ایران و او از ملوک دیلمستان بود. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 5 ).
شاهرود. ( اِخ ) شهرستان... نام یکی از شهرستانهای استان دوم کشور و قسمت عمده این شهرستان را کویر تشکیل میدهد. آب آن از رودخانه تاش سرچشمه می گیرد که پس از متصل شدن بچندین رود کوهستانی دیگر در قسمت خاوری شهر شاهرود و از زیر پل گذشته بطرف دشت کویر میرود در قسمتهای علیا دارای آب است و قنات مهم شاهرود در طول آن احداث شده است و قسمتی از زه آب این رودخانه با آب قنات یکی میشود آب شهر شاهرود را تأمین مینماید. این شهرستان از چهار بخش به نام مرکزی قلعه نو. میامی. بیارجمندتشکیل شده است جمع قرا و قصبات شهرستان 168 آبادی وجمع سکنه به اضافه سکنه شهر شاهرود در حدود 89500تن است. محصول آن غلات و حبوبات و میوه و پنبه و تنباکو و انگور است. راه آهن طهران به خراسان از این شهرستان عبور میکند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).