سیماش

معنی کلمه سیماش در ویکی واژه

از دولت‌های کوچک عیلامیان که همزمان با دول جدید شومر در هزاره سوم پ. م. تأسیس شدند. بسیاری از آنها شناخته شده هستند مثل آوان، آدامشول، آدامدون، سیماش، باراخسه، شوش و آنچان.

جملاتی از کاربرد کلمه سیماش

چراغ دلم «میرباقر» که داشت ز سیماش نور سیادت ظهور
ز عون میر و ز لطف دبیر و فهم وزیر سوی اسیر بسی خوبتر بود سیماش
ز سیماش وحشت فراز آمدی نرفتی به کاری که باز آمدی
فتاده به پائین مهوش سمند رخ ماه‌سیماش گشته نژند
تنها نه همین خنده و سیماش خوشست خشم و سخط و طعنه و صفراش خوشست
از گردنش معلق و در دامنش نگون با ساعدش همال و به سیماش هم بری
نماید آینه سیمای هر کس ازیرا صورت و سیماش نبود
در دریای کرم بوطاهر آن ز سیماش سعادت ظاهر
دل رفت بر کسیکه سیماش خوشست غم خوش نبود ولیک غمهاش خوشست