سه پایه. [ س ِ ی َ/ ی ِ ] ( اِ مرکب ) افزاری که دارای سه پایه است و درطباخی استعمال میکنند. ( ناظم الاطباء ). || چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند. ( یادداشت بخط مؤلف ). || آلت سیاست که گناهکاران را بدان بسته تازیانه میزدند : مثال داد تا بر آن راه که آن مخاذیل آمده بودند سه پایه ها بزدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 40 ). تانزد شاه شب سه پایه خویش بود ترسان دلش ز سایه خویش.نظامی.
معنی کلمه سه پایه در فرهنگ معین
( ~ . یِ یا یَ ) (ص مر. ) ۱ - آن چه که دارای سه عدد پایه باشد: میز سه پایه . ۲ - آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان . ۳ - آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر
معنی کلمه سه پایه در فرهنگ عمید
هر چیز سه شاخه که هر سه شاخۀ آن مانند سه پا بر روی زمین قرار بگیرد و چیزی بالای آن بگذارند.
معنی کلمه سه پایه در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه . ۲ - آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان . ۳ - آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند . ۴ - آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند . یا سه پایه تا شو . سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده . چیزی از چوب و جز آن که دارای سه پایه باشد که چیزی بر آن نهند آلت سیاست که گناهکاران را بدان بته تازیانه میزدند
معنی کلمه سه پایه در فرهنگستان زبان و ادب
{Pictor, Pic, Painter} [نجوم] صورتی فلکی در آسمان جنوبی (southern sky ) که به شکل سه پایۀ نقاشان تصور می شود
معنی کلمه سه پایه در دانشنامه عمومی
سه پایه (صورت فلکی). سه پایه ( به انگلیسی: Pictor ) یکی از صور فلکی بسیار جنوبی است پرنورترین ستاره آن آلفا سه پایه و بعد از آن بتا سه پایه که فاصله اش از ما 62. 9 سال نوری است ستاره کاپتین ( به انگلیسی: Kapteyn's Star ) نزدیکترین ستاره به زمین در این صورت فلکی است با فاصله 12. 78 سال نوری این ستاره یک کوتوله قرمز است. این صورت فلکی توسط نیکلاس لویس د لاکایله ( به انگلیسی: Nicolas Louis de Lacaille ) و در قرن هفدهم ساخته شد به همین دلیل افسانهٔ مهمی ندارد.
معنی کلمه سه پایه در ویکی واژه
آن چه که دارای سه عدد پایه باشد: میز سه پایه. آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایرهای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان. آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند. آلتی دارای دو پایة چوبی ثابت و یک پایة چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند.
جملاتی از کاربرد کلمه سه پایه
و گفت: اگر شما میدانید که صراط حق است و دوزخ حق است و از هر چه کرده باشید بر آن صراط پرسند انگارید که این سه پایه آن صراط است، پای بر آنجا نهید و هر چه امروز در این دعوت بخوردید حساب به من بدهید.
مرد چنان کرد. برخاست و پای بر سه پایه نهاد و گفت: قرصی خوردم. و بگذشت.
سه پایهٔ عکاسی، وسیلهای است که میتوان دوربین را روی آن نصب کرد و به کمک آن عکس گرفت. یک استفادهٔ سهپایه، جلوگیری از لرزش دوربین در نوردهیهای زیاد است. همچنین بهوسیلهٔ سهپایه میتوان از تار شدن عکس که بر اثر تکانخوردن دوربین ایجاد میشود، جلوگیری کرد.
هم ز تل قمر ابا مریخ آشکارا نهد سه پایه و سیخ
ایجاد بر سه پایه گذارد پی وجود حسن بدیع و عشق زکی عقل بیقصور
سه پایه بر فلک زد زین خرابی گذشت از پایه خاکی و آبی
در صدر ملک شه ز سه انگشت و یک قلم بر یک سه پایه بین علم مشگ پرچمش
این هر سه پایه را بتو ظاهر کند مثال تو مظهری و غیر ترا از تو شد ظهور
هر کو خلاف رای تونه پایه بر شدست امروز بر سه پایه رود بهر اعتذار
دیگ خیال عشق دلارام خام پز سه پایه دماغ پزیدن گرفت باز
ز سه کمتر نشاید هیچ مایه ناِستد دیگ پایه بی سه پایه