معنی کلمه پزیدن در لغت نامه دهخدا
هر میوه که در باغ جهان بد همه پخته ست
ای غوره چون سنگ نخواهی تو پزیدن.مولوی.
پزیدن. [ پ ُ دَ ] ( مص ) نشکنج گرفتن. ( فرهنگ شعوری ).
پزیدن. [ پ ُ زِ دُ ] ( اِخ ) رب النوع دریا در اساطیر یونان قدیم و آن با نپتونس رومیان یکی است.