سمسار

معنی کلمه سمسار در لغت نامه دهخدا

سمسار. [ س ِ ] ( ع اِ ) دلال و در عرف ، آنکه اجناس مختلفه مردم فروشد. ( غیاث ). دلال که در میان بائع و مشتری سودا راست کند وفارسیان به معنی شخصی که چیزهای مختلف مردم فروشد، چون : سپر و شمشیر و زین و لگام و غیر آن استعمال نمایند. ج ، سماسرة. ( آنندراج ). میانجی میان بایع و مشتری. ( ناظم الاطباء ). میانجی میان بایع و مشتری. آنکه اجناس مختلف مردم را بفروش رساند. دلال. ج ، سماسره ، سماسیر. ( فرهنگ فارسی معین ) : ولیکن جماعتی مبصران روشناس و سمساران چارسوی لباس. ( نظام قاری ).
بعرض تفاریق اشعار خود
شود کارفرمای سمسار خود.میرزا طاهر وحید. || گیاهی است بنام گز. ( فرهنگ فارسی معین ). || مالک چیزی. ( از آنندراج ). مالک چیزی و برپادارنده آن. ( ناظم الاطباء ). || میانجی میان دو دوست. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
- سمسارالارض ؛ نیک ماهربه احوال زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه سمسار در فرهنگ معین

(س ) [ معر. ] (اِ. ) واسطة خرید و فروش .

معنی کلمه سمسار در فرهنگ عمید

دکان داری که اسباب دست دوم را خریدوفروش می کند.

معنی کلمه سمسار در فرهنگ فارسی

دکاندارکه اسباب خانه خریدوفروش میکند، سفسار
( اسم ) میانجی بایع و مشتری آنکه اجناس مختلف مردم را به فروش رساند دلال جمع : سماسره سماسیر .

معنی کلمه سمسار در ویکی واژه

واسطة خرید و فروش.

جملاتی از کاربرد کلمه سمسار

کی بسمساران سودائی دهم کالای خویش زانک جز من کس نداند قیمت کالای من
هر کجا شعری فروشم بر کسی گاه دلّالی و گه سمسار من
با من اوصاف تو نایافته گر رو بکنم پیش دهقان اجل احمد سمسار درست
از هانری ترویا رمان‌های «تصویری در آینه» توسط داود نوابی (۱۳۵۵)، «ایوان مخوف» توسط مهین میلانی (۱۳۶۴)، «آوای غربت دل» توسط هوشنگ لاهوتی (۱۳۶۸)، «پرستار فرانسوی» (۱۳۷۱) و «پسر ساتراپ» (۱۳۷۸) توسط مهدی سمسار، «عنکبوت» توسط پرویز شهدی (۱۳۹۴)به فارسی ترجمه شده‌است.
ابوعبدالله، ابراهیم لَفتُوانی (۱۰۸۷م - ؟) (نسب: ابراهیم بن ابونصر شجاع بن ابوبکر بن ابراهیم) محدث ایرانی در سدهٔ ششم هجری بود. از برادرش و ابومحمد عبدالرحمان سمسار حدیث فراگرفت. سمعانی نیز از او سماع حدیث داشته اشت. سال درگذشت او مشخص نیست.
بر من نتوان بست به مسمسار ملامت سندان نصیحت چه حدیث است چه هی هی
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به دختران داغ، کشف‌نشده و ماجراهای دکه سمساری اشاره کرد.
خورشید معالی فلک فضل و محامد دهقان اجل اصل جلال احمد سمسار
چون گردون احرار زبار منن خویش دهقان اجل احمد سمسار شکسته
ترکمان گول و کلبه پر سمسار نخرد خام جز یکی در چار
اصغر سمسارزاده (زاده ۱۵ خرداد ۱۳۱۹ در تهران) بازیگر تئاتر، رادیو، سینما، تلویزیون اهل ایران است.
یکی از کشته‌شدگان دیوید دورن، رئیس پلیس ۷۷ سالهٔ سیاه‌پوستی بود که در جریان اعتراضات سن لوئیس در ایالت میزوری کشته شد. جسد وی در ساعات نخست صبح سه شنبه در برابر یک سمساری که غارت شده بود پیدا شد. تاکنون کسی در این رابطه دستگیر نشده‌است.
شیخ الاسلام گفت: که پس ازو از بلخ هیچ صوفی نخاست. به سمرقند رفت، او را آنجا قاضی کردند، خواست که حج کند رفت بنشاپور، از وی مجلس خواستند، بر کرسی شد گفت: اللّه اکبر و لذکر اللّه اکبر «سوره عنکبوت آیه ۴۵» و رضوان من بود در سنه تسع عشر و ثلثمائه. صحبت کرده با احمد خضرویه٭ و بجز از وی از بلخ بوده. یقال محمد بن الفضل سمسار الرجال.
کند کور و کچل ها را خبردار ز حلاج و ز رواس و ز سمسار
سمسار کلک او را، سر ازل مجاهز عطّار خلق او را ، باد صبا معامل