سعتر
معنی کلمه سعتر در فرهنگ معین
معنی کلمه سعتر در فرهنگ عمید
معنی کلمه سعتر در فرهنگ فارسی
دوایی است که آنرا اوشه گویند گرم و خشک است در سوم و آن صحرایی و بستانی هر دو میباشد .
معنی کلمه سعتر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سعتر
ای سعتری بتی که چو با مشگ سعترند با روی تو بتان دلارای سعتری
پوشیدهگلبرک طری در زیر زلف سعتری گویی روان مشتری در جرمکیوان پرورد
فرج را بند از گلو کن کز زنان سعتری فارغ است آن کس که قوت او ز نان و سعتر است
چون نهد در زن خدا خوی نری طالب زن گردد آن زن سعتری
در کوی ما، که مسکنِ خوبان سعتریست از باقیات مردان، پیری قلندریست
زسنبل کلاله ساز زگل گوشواره کن بسوسن کنایه گوی بسعتر اشاره کن
وصلت فانی ننماید بقا زن نشود حامله از سعتری
که هست این عروسی به مهر خدای پریچهرهٔ سعتری منظری
آراسته سرای تو همچون بهار چین از رومیان چابک و ترکان سعتری
تخت تو تاج آسمان، تاج تو فر ایزدی حکم تو طوق گردنان، طوق توزلف سعتری