ملتبس
معنی کلمه ملتبس در فرهنگ معین
(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) خلط کننده ، مشتبه سازنده .
معنی کلمه ملتبس در فرهنگ عمید
معنی کلمه ملتبس در فرهنگ فارسی
( اسم ) خلط کننده مشتبه سازنده .
معنی کلمه ملتبس در ویکی واژه
خلط کننده، مشتبه سازنده.
جملاتی از کاربرد کلمه ملتبس
گر هزاران جامه پوشد قامت او هر زمان بر نظر هرگز نگردد ملتبس زان البتاس
قوله: «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسی» استفهام است بمعنی تنبیه و تقریر، ربّ العزّه خواست که بر وی مقرّر کند باقرار وی که آنچه در دست دارد عصاست، تا چون مار گردد نترسد، و نیز خواست که او را باقرار خود فرا گیرد و بر وی حجّت آرد که آن عصاست تا چون مار گردد انکار نکند، که همیشه چوب بود و دعوی نتواند کرد که همیشه مار بود، و گفتهاند مراد باین خطاب آنست که تا موسی را گستاخ گرداند و با کلام حق انس گیرد و از هیبت دیدن عجایب مدهوش نگردد و قوّت دل دارد بهر چه او را فرماید، «وَ ما تِلْکَ» از بهر آن گفت که عصا مؤنث است و اشاره بآنست، و «بِیَمِینِکَ» از بهر آن گفت که عصا در دست راست داشت، و محتملست که در دست چپ چیزی دیگر داشت تا جواب بر وی ملتبس نشود.
حقیقت گر تنزل کرد در عشق بصورت ملتبس شد حرف معنی
تحقیق او به شبه و مثل ملتبس نشد با نزهتش خلیل خدا آزری نمود