ملتبس

معنی کلمه ملتبس در لغت نامه دهخدا

ملتبس. [ م ُ ت َ ب َ / ب ِ ] ( ع ص ) پوشیده شده و اشتباه کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ). درهم و پوشیده و مشکل و مشکوک و مشوش. ( ناظم الاطباء ). مشتبه. مختلط. درآمیخته. مبهم. پوشیده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : چه شاید که بسبب بقیه غشاوت و غباوت صورت حقیقت حال شخص بر وی ملتبس و مشتبه گردد. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 251 ). و کبرو عزت بر دیده قاصرنظران ملتبس نماید و لکن میان ایشان فرقی تمام است. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 353 ).

معنی کلمه ملتبس در فرهنگ معین

(مُ تَ بَ ) [ ع . ] (اِمف . ) خلط شده ، مشتبه .
(مُ تَ بِ ) [ ع . ] (اِفا. ) خلط کننده ، مشتبه سازنده .

معنی کلمه ملتبس در فرهنگ عمید

مشتبه و پوشیده شده.

معنی کلمه ملتبس در فرهنگ فارسی

مشتبه وپوشیده شده
( اسم ) خلط کننده مشتبه سازنده .

معنی کلمه ملتبس در ویکی واژه

خلط شده، مشتبه.
خلط کننده، مشتبه سازنده.

جملاتی از کاربرد کلمه ملتبس

گر هزاران جامه پوشد قامت او هر زمان بر نظر هرگز نگردد ملتبس زان البتاس
قوله: «وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسی‌» استفهام است بمعنی تنبیه و تقریر، ربّ العزّه خواست که بر وی مقرّر کند باقرار وی که آنچه در دست دارد عصاست، تا چون مار گردد نترسد، و نیز خواست که او را باقرار خود فرا گیرد و بر وی حجّت آرد که آن عصاست تا چون مار گردد انکار نکند، که همیشه چوب بود و دعوی نتواند کرد که همیشه مار بود، و گفته‌اند مراد باین خطاب آنست که تا موسی را گستاخ گرداند و با کلام حق انس گیرد و از هیبت دیدن عجایب مدهوش نگردد و قوّت دل دارد بهر چه او را فرماید، «وَ ما تِلْکَ» از بهر آن گفت که عصا مؤنث است و اشاره بآنست، و «بِیَمِینِکَ» از بهر آن گفت که عصا در دست راست داشت، و محتملست که در دست چپ چیزی دیگر داشت تا جواب بر وی ملتبس نشود.
حقیقت گر تنزل کرد در عشق بصورت ملتبس شد حرف معنی
تحقیق او به شبه و مثل ملتبس نشد با نزهتش خلیل خدا آزری نمود