سعایت. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) سعایة : طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 415 ). ابوالحسن بن سیمجور عزل خویش از امارت خویش بسعایت او نسبت کرد. ( ترجمه ٔتاریخ یمینی ). || خراج و باج گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پاره ای از بهای خود دادن مکاتب بجهت آزادی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سعایة. [ س ِ ی َ ] ( ع مص ) غمازی و بدی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). غمازی و بدگویی. ( غیاث اللغات ). رجوع به سعایت شود.
معنی کلمه سعایت در فرهنگ معین
(سَ یَ ) [ ع . سعایة ] ۱ - (مص ل . ) سخن چینی کردن . ۲ - بدگویی کردن . ۳ - (اِ مص . ) سخن چینی . ۴ - بدگویی ، تهمت .
معنی کلمه سعایت در فرهنگ عمید
۱. سخن چینی کردن. ۲. بدگویی کردن از کسی نزد دیگری.
معنی کلمه سعایت در فرهنگ فارسی
سخن چینی، بدگویی کردن ازکسی نزددیگری ۱ - ( مصدر ) سخن چینی کردن غمز کردن. ۲ - تهمت زدن . ۳ - ( اسم ) سخن چینی غمز . ۴ - تهمت بدگویی نمامی . سعایه : طرفه آنکه افاضل و مردمان هنرمند از سعایت و سطبر ایشان در رنجند . یا پار. از بهای خود دادن مکاتب بجهت آزادی .
معنی کلمه سعایت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] سعایت در معنای سخن چینی یکی از گناهان بزرگ به شمار می رود. سعایت در دو معنای سخن چینی و تلاش برده مکاتب برای تکمیل آزادی خود استعمال می شود. سعایت در معنای اول سعایت به معنای نخست، در معنای سخن چینی و بد گویی از کسی نزد قدرت مدارانی چون پادشاهان و رؤسا به کار میرود که بدترین نوع نمیمه و سخن چینی و از گناهان بزرگ است. [ویکی اهل البیت] آنگاه که سخن چینی نزد کسی انجام شود که از او بیم زیان و آزردن می رود؛ سعایت نامیده می شود. سعایة :اسم مصدرعربی.سخن چینی کردن. بدگویی کردن از کسی نزد دیگری. بدگویی. تهمت در کتاب های اخلاق پیرامون این رذیله زشت اخلاقی توضیحاتی آمده است از جمله کتاب جامع السعادات که مرحوم نراقی در آن می نویسد: "سعایت همان سخن چینی است با این شرط که کسی که نزد او سخن چینی می شود از او بیم ضرر و اذیت باشد، مانند سلاطین و امراء و حکام و روسا و امثال آنان و این بدترین نوع سخن چینی و گناه آن از همه بیشتر است و آن نیز از دشمنی و مال دوستی و طمع به آن ناشی می شود و از پستی و خبائث دو قوه غضب و شهوت است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: "الساعی بالناس الی الناس لغیر رشده"؛ کسی که نزد مردم از مردم سعایت می کند، این به علت گمراهی او است. هر که از برادر خود نزد سلطان سعایت کند، خداوند متعال همه اعمال او را بر باد دهد و اگر به شخصی که از او سعایت کرده است ناراحتی یا گزندی رسد، خداوند متعال سعایت کننده را با هامان (وزیر فرعون) در یک درجه از آتش قرار دهد. امام صادق علیه السلام فرمود: "الساعی قاتل ثلاثة قاتل نفسه و قاتل من یسعی به و قاتل من یسعی الیه"؛ سعایت کننده هم قاتل خویشتن است و هم قاتل کسی است که بر ضد او سعایت می کند و هم قاتل کسی است که در نزد وی از دیگران سعایت کرده است. بسیار می شود که سعایت نسبت به کسی در نزد شاهان و امراء واقعاً سبب قتل او می گردد و در چنین صورتی سعایت کننده نیز قاتل خویشتن در پیشگاه خدا محسوب می شود و کسی که نزد او سعایت شده است به خاطر عدم تحقیق کافی، گویی بدست سعایت کننده به قتل رسیده است چون بی گناهی را کشته است.
کجا تصوّر کردم که بی خطا و زلل بکام خویش رسد دشمن از سعایت من
در معرضی که یافت مجال سعایتی آن لطفها که در حق پیر وجوان کند
گه سعایتها کند دربارهٔ مسعود سعد تا مر او را در لهاور سکنه در زندان کند
کوزهها را ز راه برگیرید یا که فراش در سعایت نیست
در سال ۱۹۳۹ قیمومت فرانسه بر سوریه و البته با سعایت عصمت اینونو رئیسجمهور وقت ترکیه، منطقه اسکندرون که سرزمینی با ساکنان اغلب عربی بود را به دولت ترکیه واگذار کرد. این اقدام موجب خشم عرب زبانهای جهان و بویژه مردم سوریه و اهالی اسکندرون شد. کشورهای عربی در نهایت ضعف قرار داشتند و نتوانستند اقدامی انجام دهند. ترکیه زبان عربی را در طول سالهای بعد از جنگ جهانی دوم ممنوع کرد. سوریه همواره در نقشههای کشوری اسکندرون را جزو اراضی لاینفک خود محسوب میکند.
دزدیده میتوان ز رخش دیدنی ربود ترسم شکست رنگ نماید سعایتی
که ندیده ازو سعایت و غمز یا نخوردست ازو عنا و الم
«چنانچه سمعانی تصریح میکند که محمد بن اسماعیل قبل از پدرش اسماعیل وفات یافت. و حال آن که محمد بن اسماعیل سی و چهار سال دیگر بعد از پدر خود اسماعیل، در حیات است. زیرا که وفات اسماعیل بن جعفر الصادق، بر حسب اختلاف اقوال، چنانکه گذشت در سنه ۱۳۳ یا ۱۳۸ یا ۱۴۵ هجری بوده و وفات محمد بن اسماعیل گر چه التحقیق معلوم نیست ولی تقریباً محقق است که وی تا سنه ۱۷۹ هجری که هارون الرشید در آن سال سفری به حجاز نمود در حیات بوده و در آن موقع نزد خلیفه مزبور از امام موسی کاظم سعایت نموده و پس واضح است که وی ۴۶ یا ۴۱ به اقل تقدیرات ۳۴ سال دیگر پس از وفات پدر خود اسماعیل زیست نمودهاست.» .
ربّ العالمین وعده او راست کرد که: فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ اجمعین مصطفی عربی (ص) امّت خود را وعده مغفرت و فضل داد که: وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا مؤمنان گفتند: ربنا آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ خداوندا وعدهای که بر زبان پیغامبر ما را دادهای وفای آن را منتظریم. ربّ العالمین وعده راست کرد گفت: لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ نوح چون از قوم خود برنجید بتظلّم بدرگاه عزّت شد ایشان را سعایت کرد گفت: رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَ نَهاراً فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلَّا فِراراً. مصطفی محمد (ص) چون از قوم خود برنجید، دست شفقت بر سر ایشان نهاد. ایشان را شفاعت کرد که: اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون.
گلوی تشنه نخورد آب خوش زجدول تیغت اگر چه غیر بقتلم بسی نمود سعایت
صورت غمز شد سعایت او زد به هر خانهای یکی ماتم
رو چه بسوی او کنم از نگهش خجل شوم چشم کند رعایتی غمزه کند سعایتی