سده
معنی کلمه سده در لغت نامه دهخدا

سده

معنی کلمه سده در لغت نامه دهخدا

سده. [س َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) ( از: سد = صد + ه ، پسوند نسبت ) لغةً بمعنی منسوب بشماره سد ( صد ). درباره علت انتساب این جشن بشماره مزبور گفته های بسیار آورده اند. بیرونی در التفهیم ( ص 257 ) آرد: «اما سبب نامش به سده چنان است که از او تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب ». ولی وجه اشتقاقی که اصلی مینماید این است که جشن سده که در دهم بهمن ماه گرفته میشد درست صد روزپس از آغاز زمستان پنج ماهه بود ( چه ایرانیان باستان سال را بدو بخش میکردند: تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه ) و نام «سده » اشاره بگذشتن صد روز پس از آغاز زمستان است. ظاهراً این وجه تسمیه و هنگام اصلی جشن مزبور در عهد ساسانیان و مشابه تا مدتی پس از آن نیز شناخته بود، و از طرفی بواسطه انتقال اندرگاه ( پنجه دزدیده ) از پایان اسفندارمذ و سیر آن در ماهها بمرور زمان و رسیدن به آخر آبانماه فاصله اول آبانماه ( آغاز زمستان پنج ماهه ) و دهم بهمن دیگر صد روز نبوده بلکه صد و پنج روز میشده است. لهذا ظاهراً بعضی بحساب قهقرایی از دهم بهمن ماه رو بجلو شمرده و برای درست کردن صد روز، پنجم آبان را آغاز زمستان ( قدیم ) فرض کرده اند. بعضی قصور کرده اند که اصل چنین بوده است ، چنانکه بیرونی در آثار الباقیه ( ص 227 ) آورده. رجوع کنید به جشن سده در نشریه شماره 2 انجمن ایرانشناسی صص 2 - 13. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل جشن سده ). دهم روز از بهمن ماه که روز جشنی و عیدی بزرگ از پارسیان بوده ، صَدَق معرب آن است. و صد که دو پنجاه است پارسی است و مانند شصت که دو سی است به سین آمده. گویند از آن عید تا عید نوروز پنجاه شب و پنجاه روز بود. وجه دیگر آنکه چون عدد اولاد آدم بصد رسیده بود آن را سده نام نهادند و در آن شب آتشبازی کردند و کوه های آتش از هیمه و چوب برافروختند. و بعضی این جشن را بفریدون نسبت داده اند و گفته اند :
سده جشن ملوک نامدار است
ز افریدون و از جم یادگار است.عنصری ( از آنندراج ).نام روز دهم بهمن ماه است و در این روز فارسیان عید کنند و جشن سازند و آتش بسیار افروزند و ملوک و سلاطین ایشان مرغان و جانوران صحرائی را گرفته دسته های گیاه بر پای ایشان بسته آتش در آن گیاه زنند و رها کنند تا در هوا بپرند و در صحرا بروند و همچنین آتش در کوه و صحرا زنند. گویند واضع این جشن کیومرث بوده و باعث بر این است که کیومرث را صد فرزند از اناث وذکور بود، چون بحد رشد و تمیز رسیدند در شب این روزجشنی ساخت و همه را کدخدا کرد و فرمود که آتش بسیارافروختند بدان سبب آن را سده میگویند. و بعضی مخترع این جشن هوشنگ بن سیامک را میدانند و سبب آن در «جشن سده » مذکور است. و جمعی بر آنند که چون در این روز عدد فرزندان آدم بصد رسید جشن عظیمی کرد بدین نام موسم شد. و بعضی دیگر گویند چون از این روز تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب است که مجموع آن صد باشد بنابراین سده میگویند و صد به صاد معرب سد به سین است چه در کلام فرس قدیم صاد نیامده. ( برهان ). آبان روز است ازبهمن ماه و آن دهم روز بود و اندر شبش که میان روز دهم است و میان روز یازدهم آتشها زنند به گوز و بادام و گردبرگرد آن شراب خورند و لهو و شادی کنند. و نیزگروهی از آن بگذرند تا به سوزانیدن جانوران. و اما سبب نامش چنانست که از او تا نوروز پنجاه روز است و پنجاه شب. و نیز گفته که اندرین روز از فرزندان پدر نخستین صد تن تمام شدند. ( التفهیم ). دهم روز از بهمن ماه. ( ربنجنی ). دهم روز از بهمن ماه که جشن مغانست. سَدَق معرب آن ، و دو وجه برای تسمیه آن گفته اند یکی آنکه از آن روز تا نوروز پنجاه روز میباشد، دوم آنکه در آن روز عدد فرزندان آدم بصد رسیده بود، و در قدیم صد را به سین می نوشتند. ( رشیدی ). جشنی از جشنهای مغان که روز دهم بهمن ماه باشد. ( غیاث ) :

معنی کلمه سده در فرهنگ معین

(سَ دَ یا دِ ) (اِمر. ) ۱ - یک صد سال ، قرن .۲ - نام جشنی منسوب به هوشنگ ، دومین پادشاه پیشدادی که آن را در روز دهم از ماه بهمن برگزار می کنند.
(سُ دَّ ) [ ع . سدة ] (اِ. ) ۱ - آن چه که بر آن نشینند مانند منبر. ۲ - در خانه ، پیشگاه . ۳ - رواق خانه .

معنی کلمه سده در فرهنگ عمید

۱. درگاه، پیشگاه.
۲. صندلی بزرگ شبیه منبر که بر آن بنشینند.
۳. (پزشکی ) چیزی که در روده گیر کند و مانع خروج مدفوعات شود.
۱. = قرن
۲. [قدیمی] جشنی که ایرانیان قدیم در روز دهم بهمن می گرفتند و در شب دهم بهمن آتش بسیار می افروختند و بر گرد آن شادی می کردند: شب آمد بر افروخت آتش چو کوه / همان شاه در گرد او با گروه یکی جشن کرد آن شب و باده خورد / سده نام آن جشن فرخنده کرد ز هوشنگ ماند این سده یادگار / بسی باد چون او دگر شهریار (فردوسی: ۱/۳۰ حاشیه ).
۳. [قدیمی، مجاز] آتش.

معنی کلمه سده در فرهنگ فارسی

۱ - یکی از بخشهای شهرستان اصفهان محدود از شمال بکوه سید محمد از جنوب به زاینده رود و بخش فلاورجان از مشرق بدهستان جی و از مغرب ببخش نجف آباد . این بخش در جلگه واقع شده و دارای درختان بسیار و هوای آن نیز معتدل است . کوه سید محمد که در شمال بخش واقع شده و مرتفعترین قله آن ۲۴٠٠ متر ارتفاع دارد . دیگر کوه منفرد کوچکی بنام آتشگاه در جنوب بخش در کنار راه شوسه اصفهان بنجف آباد واقع شده ورد قله آن کوه خرابه ایست که آنرا آتشگده ای قدیم میدانند . در بخش سده معادن گل سرخ و معدن گل رخت شور در ۲ کیلومتری سده از غاری استخراج میشود. بخش مزبور از یک دهستان و ۵۹ آبادی تشکیل شده . محصول عمده : غلات تنباکو پنه میوه صیفی شغل اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی محلی قالی بافی است . ۲ - قصبه مرکز بخش سده در شهرستان اصفهان در ۱۲ کیلومتری مغرب اصفهان و آن مرکب است از سه ده : پریشان خیزان یا خوزان ورنوسفادران . خرابه های کهن دژ در محل خیزان فعلی دیده میشود و از آثار تاریخی آن قناتی است بنام پیروز شاهی . قصبه مزبور در جلگه ای سبز و خرم و مشجر واقع است و بطور تقریب دارای ۶٠٠٠ خانه است . هوای آن در تابستان معتدل و در زمستان سرد است . آب آن از چاه و قنات تامین میگردد . جمعیت قصبه در حدود ۴۴٠٠٠ تن و شغل اهالی پارچه بافی و دکانداری و زراعت است .
( اسم ) ۱ - آنچه که بر آن نشینند مانند منبر : اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان میدهند جز بر سده سیادت و وساده حشمت او صورت پذیر نیست . ۲ - در خانه پیشگاه . ۳ - راست و درست .
دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در ۵ هزار گزی جنوب خاوری قاین و سرراه شوسه عمومی قاین به بیرجند .

معنی کلمه سده در دانشنامه عمومی

سَده یا قَرن یکای زمان و برابر است با یکصد ۱۰۰ سال. همانند ۱۰ دهه و ۱۰۰۰ هزاره.
قرن وام واژه ای عربی در فارسی است که معادل سده است. قرن در زبان فارسی بیشتر از سده بکار می رود. [ نیازمند منبع]
در یک مدل سال شماری قاعده بر این است که سال یکم هر سده آغاز آن سده است؛ بنابراین سدهٔ بیستم از سال ۱۹۰۱ ( ۰۱/۰۱/۰۱ آغاز سده است ) تا پایان سال ۲۰۰۰ ادامه داشته است؛ یعنی آغاز سده شماری با سال ۱ آغاز می شود. اما در یک مدل دیگر که بیشتر محبوبیت دارد و در عمل بیشتر بکار می رود سده را بر اساس سال هایی که رقم صدگان و بالاتر مشترک دارند نام گذاری می کنند و تمام مثلاً سال هایی به ۱۹ شروع می شوند ( از جمله ۱۹۰۰ ) متعلق به سده بیستم دانسته می شوند.
فردوسی شاعر بزرگ و به نام کشور ایران نظراتی دربارهٔ جشن سده بیان کرده است.
شب آمد برافروخت آتش چو کوه؛ همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و باده خْوَرد؛ سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار؛ بسی باد چون او دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد؛ جهانی به نیکی از او یاد کرد
فردوسی در شاهنامه اشاره خاصی به جشن سده داشته است و معتقد است که، جشن سده به خاطر پدید آمدن آتش از سوی هوشنگ پدید آمده است.
سده (اقلید). سده شهری از توابع بخش سده شهرستان اقلید در استان فارس و در جنوب ایران است. سده ای ها از نسل اوکسیان ها هستند. قدمت سده به زمان مادها و احتمالاً پیش از آن بازمی گردد و در زمان حمله اسکندر مقدونی به پارسه پایتخت ایران، سده در نقشه مسیر حمله و در راه رسیدن به دروازه پارس قرار داشته که در آنجا نبرد دربند پارس بین سپاه ایران و سپاه یونان درگرفت مردم این شهر به زبان لری جنوبی سخن می گویند. و از طوایف لر کهگیلویه هستند. در سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت سده برابر با ۶٬۷۴۷ تن بوده است.
سده در ۳۳۱ قبل از میلاد مسیح دروازه پارس و پرسپولیس محسوب می شد. اسکندر مقدونی برای حمله به پرسپولیس از سده رد شد و آنجا را نیز به آتش کشید. در زمان حمله مغول ها به ایران بسیاری از کتاب ها و اسناد مربوط به این دشت مهم به آتش کشیده شد و به همین خاطر بسیار اندک در مورد این دشت اطلاعات کتبی قدیمی در دسترس است. سده یکی از مهم ترین شکارگاه های پادشاهان ایران باستان بود و تپه های باستانی هم در این شهر دیده می شود. [ نیازمند منبع]
سده دارای مکان های تاریخی از قبیل «تل مهر علی فارسی» و «تل نقاره خانه» با قدمتی بیش از ۷ هزار سال است. بر اساس قدمت اشیای پیدا شده توسط اداره میراث فرهنگی استان فارس در تل مهر علی فارسی، به احتمال زیاد و به دلیل نزدیکی این دشت بکر به پایتخت دو امپراتوری مهم هخامنشیان و ساسانیان برخی از جشن های شاهنشاهی مربوط به دوره هخامنشیان و ساسانیان موسوم به سده در این مکان برگزار می شده است. [ نیازمند منبع]
در کوه های سده خرابه هایی از کلبه های سنگی موسوم به خرف خانه یا خرفت خانه وجود دارد، خرفت خانه خرابه هایی از کلبه سنگی بسیار کوچکی هستند که احتمالاً در گذشته ایل های باستانی قبل از کوچ مریض هایی که بیماریشان واگیر دار بود مانند وبا و… قبیله خود را همراه با کمی آب و غذا در آن رها می کردند و سپس کوچ می کردند. [ نیازمند منبع]
تل مهر پارسی که با گذشت زمان و ورود اسلام به ایران به تپه مهر علی فارسی تغییر نام داده است. قسمت اعظم یافته ها در مطالعات حکایت از فرهنگ دوره باکون و لپویی می کرد که مربوط به دوران تولید غذا و استقرار در روستاها بود که برای اولین بار در شمال استان فارس و در سرشاخه های رود کُر در هزاره پنجم پیش از میلاد اتفاق افتاد. علاوه بر این به دست آوردن اثر مهر و مهره های گلی کوچک حکایت از یک نظام اداری نیز می کند که از مشخصه های یک سیستم و الگوی پیچیده اجتماعی است که به دنبال آن یک مرکز قدرتمند فعال و نیروی سیاسی می طلبد که به نظر می رسد در هزاره پنجم پیش از میلاد در تل مهر علی فارسی حاکم بوده است.
سده (خواف). سده شهری از توابع بخش سلامی در شهرستان خواف استان خراسان رضوی ایران است. در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ بر اساس مصوبه هیئت وزیران روستای سده به شهر ارتقاء یافت.
جمعیت شهر سده براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ برابر با ۱۱۵۶۱ نفر بوده است.
معنی کلمه سده در فرهنگ معین
معنی کلمه سده در فرهنگ عمید
معنی کلمه سده در فرهنگ فارسی
معنی کلمه سده در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سده در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:قرن

معنی کلمه سده در ویکی واژه

سُدَه(بضم سین و تشدید دال )
secolo
سده مسمای سد یا صداست. به معنی هر صد یا صدمین چیز. خواصاًهر صد سال یا صدمین سال
یک صد سال، قرن.
نام روز دهم از ماه بهمن چون در این روز تعداد فرزدان آدم که گیومرث مباشد، به صدتن رسید.به این مناسبت اینروز را جشن سده گیرند. واژه صد ،دراصل با سین است، نه صاد،چون فارسی سره است [۱]
نام جشنی منسوب به هوشنگ، دومین پادشاه پیشدادی که آن را در روز دهم از ماه بهمن برگزار می‌کنند.
قرن. صد سال متوالی.
آن چه که بر آن نشینند مانند منبر.
در خانه، پیشگاه.
رواق خانه.
بیماری سینه پهلو، گرفتگی رگ یا روده[۲]
↑ غیاث اللغات ، انتشارات امیر کبیر، تهران 1375
↑ فرهنگ رشیدی، برهان و غیره

جملاتی از کاربرد کلمه سده

که بدین سدهٔ ناموس فریدون بکنی که بدان پردهٔ آواز کسری بدری
ابوطاهر اسماعیل بن محمّد شهرت‌یافته به ابن مِکنَسَهٔ اسکندرانی (؟ -۱۱۱۶) شاعر عربی مصری در سدهٔ پنجم هجری بود.
نه آتش است سده ، بلکه آتش آتش تست که یک زبانه به باری زند یکی به ختن
آن نیوشندهٔ سروش هدای آسمان سدهٔ جهان آرای
یزنیک کوغباتسی یا یزنیک کلبی (به ارمنی: Եզնիկ Կողբացի) پدر کلیسای ارمنی و نویسندهٔ مسیحی ارمنستان در سده پنجم میلادی بود.
در دل نه‌دل حسدها سر کند نیست را هست این چنین مضطر کند
سده ی گیتی پناهت نقطه ی پرگار ملک خنجر گردون شکافت فتنه دور قمر
فتادگی است پروبال رهروان طریقت به هیچ جانرسدهرکه خاک راه نگردد
و روی انّه (ص) قال: لمّا هبط ابلیس قال: و عزّتک و عظمتک لا افارق ابن آدم حتی یفارق روحه جسده. فقال اللَّه: بعزّتی و جلالی، لا احجب التّوبة عن عبدی حتّی یغرغر.
بر سدهٔ تو کاسمان به رغبت آن خواهد کانجم برو فشاند
زهرهٔ اعدا شکافت چون جگر صبح دم تا جگر آب را سده ببست از تراب
روی انس بن مالک عن النبی (ص) عن جبرئیل عن ربّه جل جلاله قال: انّ من عبادی المؤمنین من لا یصلح ایمانه الّا الغنی و لو افقرته لافسده ذلک و انّ من المؤمنین من لا یصلح ایمانه الّا الفقر و لو اغنیته لافسده ذلک و انّ من عبادی من لا یصلح ایمانه الا الصحة و لو اسقمته لافسده ذلک: و انّ من عبادی من لا یصلح ایمانه الا السّقم و لو اصححته لافسده ذلک، انی ادبّر عبادی بعلمی بقلوبهم انّی بهم علیم خبیر.»