پر و بال. [ پ َ رُ / رْ رُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پَر. مجازاً نیرو. قدرت. توانائی : بخواهم که شاها عنایت دهی که باشد مرا عون تو پَرّ و بال.؟ ( فرهنگ اسدی نخجوانی ).
معنی کلمه پروبال در فرهنگ عمید
= پَر * پروبال
معنی کلمه پروبال در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- بال و پر . ۲- نیرو توانایی قدرت .
جملاتی از کاربرد کلمه پروبال
چو دست و پای عروسان نگاشته سر و دم چو روی خوبان آراسته همه پروبال
از زهر سبز شد پروبالم چو طوطیان تا گردی از حلاوت شکر به من رسید
هر مجلس از بیان مدیحت مزین است آنجا کند فرشته ز جان فرش پروبال
سر ازلانه مرغان خوش خطو خال برون کرده بر جوجگان پروبال
فصل گل شد چه بمرغی گذرد آه که او بی پروبال بکنج قفسی افتاده است
مانند طوطیان پروبال مرا به زهر در آرزوی تنگ شکر سبز کرده اند
بود اگر چتر سلیمان از پروبال پری مردمک دارد ز نور خویش چتر زرنگار
سبز گردیده است چون طوطی پروبالم ز زهر تا درین عبرت سرا شیرین زبان گردیده ام
به مرگ دست ستمگر نمی شود کوتاه که تیر را پروبال از عقاب خواهد بود
گیرایی کمند پروبال جرات است خال تو از دمیدن خط دلفریب شد