سخت پا
معنی کلمه سخت پا در فرهنگ عمید
معنی کلمه سخت پا در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سخت پا
چو افشردی در این راه سخت پا را به کرسی بر نشان این مدعا را
نخل که بودش به زمین سخت پای جست به فرموده امرت ز جای
شهنشه چون شنید این سخت پاسخ پدید آمدش رنگ خشم بر رخ
سخت پای و ضخم ران و راست دست و گرد سم تیزگوش و پهن پشت و نرم چرم و خرد موی
که سازد این زمین سخت پاره روم در وی ز تو گیرم کناره
چو روی سخت پای تخت را دارد سرافرازی نمای خیر مقدم بر زمین از آسمان آمد
شیشه که شود میان خاره ز افتادن سخت پاره پاره
زین است که ایدون خران دین را از من بفشرده است سخت پالان
درتجلی سوختیم وچشم بینش وا نشد سخت پابرخاست جهل مامگرطوریم ما
تازهروی از تو شاخ و بیخ جهان سخت پای از تو چار میخ جهان