خیر مقدم

معنی کلمه خیر مقدم در لغت نامه دهخدا

خیرمقدم. [ خ َ / خ ِ رِ م َ دَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کلمه ای است که در وقت قدوم گویند و این مقابل خیر باد است. ( آنندراج ). کلمه تهنیت که در ورود کسی گویند یعنی خوش آمدی. ( ناظم الاطباء ). کلمه ای است که دوستی در وقت آمدن دوستی می گویدبجهت تفأل نیک و استفسار وجه آمدن یعنی خیر است آمدن. ( غیاث اللغات ). خوش آمد. رسیدن بخیر :
مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
خیرمقدم چه خبر دوست کجا یار کدام.حافظ.نامد غمی از تو کز ته دل
هر موی نگفته خیر مقدم.واله هروی ( از آنندراج ).زان روز کو بخیر قدم در جهان نهاد
ذکر سپهر و ورد جهان خیرمقدم است.سلمان ( از آنندراج ).

معنی کلمه خیر مقدم در فرهنگ فارسی

کلمه ایست که در وقت قدوم گویند و این مقابل خیر با دست کلمه تهنیت که در ورود کسی گویند یعنی خوش آمدی .

معنی کلمه خیر مقدم در ویکی واژه

benvenuto

جملاتی از کاربرد کلمه خیر مقدم

امروز دلم به سینه خرم از مقدم توست خیر مقدم
فضای چرخ پر آواز خیر مقدم گشت چو گوش گیتی شرح قدوم او بشنید
سخن را چاشنی داد از شکر خند بگفتش خیر مقدم ای هنرمند
به گفته هرودوت که زیاد هم قابل اطمینان نیست، روزی اردوان شبحی را مشاهده کرد که به وی پیشنهاد حمله به یونان را می‌دهد، او سپس این مطلب را با برادرزاده‌اش خشایارشا در میان گذاشته و هردو تصمیم گرفتند بدون تأخیر مقدمات حمله به یونان را فراهم کنند.
۱۷ ژانویه: یاران توسط بانو گالادریل و سله بورن خیر مقدم داشته می‌شوند.
ادیب در همین زندگی‌نامهٔ خویش شعری لطیف از میرزا معصوم فراهانی نقل می‌کند که امیر نظام گَرّوسی بر سر دَرِ خانهٔ پدری خود، روی سنگ کنده بوده‌است (در خیر مقدم به ورود علی اکبرخان کلانتر ملقب به امین الرعایا توسط وی بیان شده):
که گر بر دیده گردون نشینی ز جان گوید سپهرت خیر مقدم
که گر بر دیده ی گردون نشینی ز جان گوید سپهرت خیر مقدم
در ملک قدم قدم نه از عشق تا گویندت که خیر مقدم
در دیدهٔ ما تو را مقام است بنشین جاوید خیر مقدم
خانه بنده بنده خانه تست خیر مقدم خوش آمدی فرمای
از پایبوسیت تخت شد در جهان مکرم هر روز بخت و دولت گویند خیر مقدم
گفتم ای پیر مبارک خیر مقدم مرحبا قصهٔ آن کو که گوش و چشم تو دید وشنید