سخاوت

معنی کلمه سخاوت در لغت نامه دهخدا

سخاوت. [ س َ وَ] ( از ع ، اِمص ) سخاوة. جود. بخشش کردن :
سخاوت تو ندارد در این جهان دریا
سیاست تو ندارد بر آسمان بهرام.عنصری.سخاوت تو و رای بلند و طالع طبع
نه منقطع نه مخالف ، نه منکسف ، نه غوی.منوچهری.و سخاوتش چنان بود که بازرگانی را... یک شب شانزده هزار دینار بخشید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 122 ).
حاتم میان ما بسیاست سمرتر است
حاتم تویی اگر بسخاوت چو حاتمی.ناصرخسرو.سخاوت پیشه کن تو از کم و بیش
کز آن بیگانگان گردند چون خویش.ناصرخسرو.بس نباشد سخاوت او را
زاده کوه و داده دریا.مسعودسعد.هر آینه... آن را بنظر بصیرت بیند و سخاوت را با خود آشنا گرداند. ( کلیله و دمنه ). و بدانچه بداهت خاطر و سخاوت طبع دست دهد قناعت نمایی. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
سخاوت زمین است و سرمایه زرع
بده کَاصل خالی نماند ز فرع.سعدی.مشورت با زنان تباه است و سخاوت بامفسدان گناه. ( سعدی ).
سخاوة. [ س َ وَ ]( ع مص ) جوانمردی نمودن. ( آنندراج ). جوانمرد شدن. ( المصادر زوزنی ). جوانمردی. ( دهار ). || باز ماندن از چیزی. || ترک دادن. ( آنندراج ).

معنی کلمه سخاوت در فرهنگ معین

(سَ وَ ) [ ع . سخاوة ] (اِمص . ) بخشش .

معنی کلمه سخاوت در فرهنگ عمید

سخی بودن، جود و کرم داشتن، بخشش، کرم، جوانمردی.

معنی کلمه سخاوت در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بخشش داشتن کرم داشتن . ۲ - ( اسم ) بخشش کرم .

معنی کلمه سخاوت در فرهنگ اسم ها

اسم: سخاوت (پسر) (عربی) (تلفظ: sa(e)khāvat) (فارسی: سخاوت) (انگلیسی: sakhavat)
معنی: بخشش، جوانمردی، عطا، کرم

معنی کلمه سخاوت در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] واژه سخاوت از ریشه سَخا گرفته شده است. وقتی گفته می شود سَخا النارَ به این معنی است که خاکستر آتش را از آتش پاک کنند تا بهتر بسوزد و روشن شود؛ همان طور که آتش اطراف خود را روشن کرده خانه را گرم نگه می دارد سخاوت نیز موجب روشنائی و گرم کردن جامعه و کانون خانواده ها و زمینه سازی برای بهره مندی بینوایان است.
جود و سخاوت از هنجارهای اخلاقی است که دین اسلام بسیار بر آن تأکید نموده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «السخّی الکریم الذی ینفق ماله فی حقٍّ؛ سخاوتمند کریم کسی است که مال خود را در امور حق و شایسته به مصرف برساند».
البته باید مرز بین سخاوت و اسراف را شناخت و موارد آن ها را تشخیص داد.
چه امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: «ان للسّخاء مقداراً فان زاد علیه فهو سرفٌ؛ همانا سخاوت دارای اندازه است، اگر از آن اندازه گذشت اسراف خواهد بود».
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «السخی قریب من الله، قریب من الناس، قریب من الجنه؛ انسان سخاوتمند به خدا و به مردم و به بهشت نزدیک است».
از این رو آن حضرت پس از مرگ حاتم طایی به پسر وی فرمود: «از او به خاطر سخاوتمند بودنش عذاب سخت برداشته شد».
امام علی علیه السلام نیز فرمود: «السخاء یکسب المَحَبّة وَ یُزیِّن الاخلاق؛ سخاوت موجب جلب محبت افراد شده و اخلاق انسان ها را می آراید و زینت می دهد».

معنی کلمه سخاوت در ویکی واژه

بخشش.

جملاتی از کاربرد کلمه سخاوت

کجاست آن کرم طبع و آن سخاوت نفس که ذات پاک ترا ساختند مظهر خویش
شهی که بر سر گنجینهٔ سخاوت او کند به جای شرر، اژدها گهرباری
من بنده از سخاوت و جود تو یافتم امروز خلعت تو و نیکو نواختی
ای عجب دانی که بیرون از نهایت راه نیست در سخاوت از نهایت چون همی بیرون شوی
الهه مادر ایزدبانو ایست که نمایانگر و تجسم بخشِ طبیعت، مادری، باروری، آفرینش، اسطوره‌های آفرینش، بلایای طبیعی و تجسمِ بخشش و سخاوتِ زمین است. گاهی نیز به آن مادرِ زمین گفته می‌شود.
شمع سخاوت را افروختی سرو سیادت را پیراستی
ای همایی که همایان فرخی از تو دارند و سخاوت هر سخی
می‌گویند سالی سه قرآن می‌نوشته و از دستمزد آن زندگی مرفهی داشته و تمام عمر را مجرد و با سخاوت گذرانده است. تاریخ درگذشتش معلوم نیست اما تا سال ۱۱۱۷ ه.ق در قید حیات بوده است.
اگرچه جود و سخاوت ز قدر بر فلکند فرود سایۀ انگشت اوست جود و سخا
سخاوت تو خلاص ترا ضمان کردست گشاده دست سخی، پای بسته کی ماند؟
آنکه هنگام شجاعت دل شیران دارد وانکه در وقت سخاوت کف دریا دارد
در سخاوت آفتابی ، در توانش روزگار در کفایت چون سپهری در سعادت چون قمر
مفهوم مهمان نوازی و سخاوت، برای هر آشپزی در جهان عرب ضروری است. وعده‌های غذایی عموماً به صورت خانوادگی است. شام و جشن‌های رسمی معمولاً مقادیر زیادی گوشت بره را شامل می‌شود و هر مناسبت مقادیر زیادی قهوه عربی یا چای عربی به همراه دارد.
در اوایل سال ۱۸۷۵، گیلز خاطرات خود را با عنوان سفرهای جغرافیایی به صورت عمومی، در استرالیای مرکزی آمادهٔ انتشار کرد و در ۱۳ مارس ۱۸۷۵، با کمک سخاوتمندانهٔ سر توماس الدر، سومین سفر اکتشافی خود را آغاز کرد. سرزمین‌ها هرچقدر از خلیج فاولر به سمت شمال می‌رفتند، بایرتر می‌شدند. گیلز از همان راهی که آمده بود، بازگشت و به سمت شرق رفت، در نهایت با دور زدن ساحل شمالی دریاچهٔ تورنس به ایستگاه الدر در بلتانا رسید.