سایش
معنی کلمه سایش در لغت نامه دهخدا

سایش

معنی کلمه سایش در لغت نامه دهخدا

سایش. [ ی ِ ] ( اِمص )ساییدن. ( برهان ). سائیدگی. عمل سائیدن :
از سایش سرمه بسود هاون
گرچه تو ندیدیش دید دانا.ناصرخسرو.

معنی کلمه سایش در فرهنگ معین

(یِ ) (اِمص . ) عمل ساییدن .

معنی کلمه سایش در فرهنگ عمید

عمل ساییدن، سودن.

معنی کلمه سایش در فرهنگ فارسی

( اسم ) عمل ساییدن .

معنی کلمه سایش در فرهنگستان زبان و ادب

{abrasion} [زمین شناسی] فرسودگی یا خرد و متلاشی شدن سطح سنگ ها براثر مالش و انتقال ذرات جامد آنها توسط باد، یخ، موج، آب جاری یا نیروی گرانی به محل دیگر
{friction} [زبان شناسی] اصطلاحی در آواشناسی که به همخوانی اشاره دارد که در نتیجۀ تنگی در نقطه ای از مجرای گفتار، با انسداد ناقص تولید شود

معنی کلمه سایش در دانشنامه عمومی

سایش ( به انگلیسی: Wear ) فرسایش یک سطح جامد ناشی از تماس با سطحی دیگر است. این فرایند در اثر تماس مکانیکی دو سطح با یکدیگر رخ می دهد.
سایش, عبارت است از کاهش تدریجی ماده از سطح جسمی که نسبت به جسم دیگر حرکت نسبی دارد. لذا از بین رفتن تدریحی سطوح فلزی در شرایط کاری, معمولا به پدیده سایش نسبت داده می شود. عواملی همچون متغیرهای متالورژیکی نظیر سختی ، چقرمگی وساختار میکروسکوپی و ترکیب شیمیایی و همچنین   مواد در حال تماس ( نظیر ساینده ها و مشخصات آنها ) نوع و روش بارگذاری ، سرعت ، دما ، زمان ، خشونت سطحی ، روانکاری و خوردگی بروی پدیده سایش تاثییر گذار هستند
بدلیل ماهیت سایش، روش جامعی برای سنجش مقاومت به سایش مواد باشنده نیست. ASTM استانداردی بر مبنای مقدار حجم کاسته شده از ماده را برای مقاوم سنجی ماده به سایش پیشتهاد داده است. در نظرگرفتن حجم کاسته شده بجای جرم، معیار دقیق تری ست به ویژه هنگامیکه مقایسه مقاومت به سایش چند ماده با چگالی های متفاوت مد نظر باشد. به عنوان مثال، کاهش 14 گرمی نمونه ای از جنس کاربید تنگستن+کبالت ( با چگالی 14000  kg/m³ ) در مقایسه با کاهش وزن 7/2 گرمی نمونه هم اندازه دیگری از آلومینیوم ( با چگالی 2700  kg/m³ ) مقاومت به سایش یکسانی ( 1  cm³ ) را نتیجه خواهد داد.
سایش همانند خزش و خستگی از فرایندهایی ست که باعث تخریب و ناکارآمدی ماده پس از مدت زمانی است. اما تفاوت سایش درین ست که ماده دیگر قابل استفاده دوباره نیست و ازینرو هزینه های مرتبط با سایش در صنعت بالاست.
رابطه آرکارد به صورت کلاسیک برای پیش بینی زمان سایش بکار می رود.
به طور کلی می توان سه مرحله برای سایش در نظر داشت:
• مرحله نخست که سرعت سایش بالاست.
• مرحله دوم که در آن سایش با سرعتی ثابت ادامه دارد. بیشتر عمر کاری ماده در این مرحله است.
• مرحله سوم که در آن در اثر سایش زیاد نمونه در مرحله های پیشین، مقاومت ماده کم شده سایش به آسانی و سرعت بالا ماده را نابود می سازد.
افزایش دما و سرعت کرنش و سرعت تماس های مکانیکی مرحله دوم را کوتا تر کرده و تمایل ماده به ادغام مرحله های نخست و سوم را می افزاید.
1 - سایش خراشان ( Abrasive wear )
سایش خراشان زمانی رخ می دهد که یک سطح سخت و زبردر مقابل یک سطح نرم تر می لغزد. ASTM International سایش خراشان را کاهش جرم مواد به سبب حرکت ذرات سخت در سطح لغزش تعریف می کند . سایش خراشان بر اساس نوع تماس و محیط تماس طبقه بندی می شود .
سایش (زمین شناسی). سایش ( به انگلیسی: Abrasion ) به ساییده شدن قسمتی از سطح زمین در اثر عمل باد، آب، یا یخ گفته می شود که این عمل ممکن است به کمک آوار متحرکی مانند ماسه به عنوان ماده ساینده انجام گیرد.
معنی کلمه سایش در فرهنگ معین

معنی کلمه سایش در دانشنامه آزاد فارسی

سایِش (abrasion)
در علوم زمین، فرسایشناشی از خراشیدگی و ساییدگی سطح زمین با آوارِ سنگ. به این پدیده خوردگینیز می گویند. رودخانه ها، باد، یخ یا دریا ممکن است با خود آوارِ سنگ بیاورند. واریزه(خرده سنگ)ها در حین حرکت یخچال سطحِ زیرین را می کنند و معمولاً روی سطحِ سنگ ها شیاریا، آب گذرایجاد می کنند.

معنی کلمه سایش در ویکی واژه

عمل ساییدن.

جملاتی از کاربرد کلمه سایش

در صحنهٔ بعد، کشیشی به آسایشگاه روانی وارد می‌شود و نزدِ سالیری می‌رود. ابتدا سالیری قصدِ پذیرفتنِ کشیش را ندارد، اما لحظاتی بعد نظرش عوض می‌شود.
یک سر مو از تو سر تا پایم آسایش ندید گرچه موئی نیست بی مهر تو بر اندام من
نیندازم به فرش سنبل و گل، طرح آسایش درین بستان سرا، هم مشرب آب روان باشم
چون به آسایش رسد زین یادگار در دعا گوینده را گو یاد دار
باغیست که هر ستون سبزش سرویست کاسایش خاص و عام در سایه اوست
نه شب خسبم، نه روز آسایشم هست نه از تو ذره‌ای بخشایشم هست
کلیم آسایش عیش وطن را برای اهل کاشان می گذارد
آسایش ما در غم آن موی میان است کز محنت ایام کناری شده ما را
تو مایهٔ آسایش خلقی و به ناچار حود را به دعا خواست ترا سکه دعا کرد
که گویم کاش این بیچاره هرگز ندیدی از چنین آسایشی عز
جای آسایش ندیدی ای دلا بالیقین دان شعله‌های نارها