معنی کلمه زرکوب در لغت نامه دهخدا
- جلد زرکوب ؛ ( اصطلاح صحافی ) جلد کتابی که در روی آن نام کتاب ، مؤلف و غیره را با آب طلا یا اکلیل زرد نوشته باشند. ( فرهنگ فارسی معین ).
زرکوب. [ زَ ] ( اِخ ) لقب عزالدین مودود، جد سوم صاحب شیرازنامه است. ولی بعدها تمام اولاد و اعقاب عزالدین مودود مشهور بهمین لقب شده بودند. ( از شدالازار چ قزوینی ص 4 ). رجوع به همین کتاب ، از سعدی تا جامی ادوارد برون چ حکمت ص 385 و سبک شناسی بهار ج 1 ص 170 شود.
زرکوب. [ زَ ] ( اِخ ) آقازمان زرکش نجم الدین زرکوب... ( آنندراج ). نجم الدین زرکوب معاصر ابقاخان بود. اشعار نیک دارد. ( تاریخ گزیده ج 1 ص 825 ). زرکوب تبریزی... اسم شریفش شیخ نجم الدین و از اکابر عارفین ، بعضی از اشعارش را در آتشکده بنام شیخ نجم الدین رازی ثبت کرده اند... ( ریاض العارفین ص 81 ). از اوست :
دشمن ما را سعادت یار باد
روز و شب با عز و نازش کار باد
هرکه کافر خواند ما را گو بخوان
او میان مؤمنان دیندار باد
هرکه خاری می نهد در راه ما
خار ما در راه او گلزار باد
هرکه چاهی می کند در راه ما
چاه ما در راه او هموار باد
هرکه ملک و مال ما را حاسد است
ملک و مالش در جهان بسیار باد
هرکه را مستی زرکوب آرزوست
گو که ما مستیم او هشیار باد.( از ریاض العارفین ).