زخمه
معنی کلمه زخمه در لغت نامه دهخدا

زخمه

معنی کلمه زخمه در لغت نامه دهخدا

( زخمة ) زخمة. [ زَ م َ ] ( ع مص ، اِ ) مانند زخم در اصل لغت پارسی بمعنی زدنست و در عربی ضربت و ضربه است. ( انجمن آرا و آنندراج ذیل زخم و زخ ).
زخمة. [ زَ خ َ م َ ] ( ع اِ )گندیدگی گوشت : فیه زخمة؛ یعنی در آن گندیدگی هست و این مخصوص به گوشت ددان است. ( از محیطالمحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( از ترجمه قاموس ). برخی زخمه را خاص گوشت درندگان دانند و گویند گندیدگی گوشت پرندگان را زَهَمة خوانند. زخمه بوی ناخوش تر باشد. ( از تاج العروس ). بوی گند و پلید گوشت است. گوشت گندیده را زَخِم وزَخِمة گویند. ( از المعجم الوسیط ). بوی چربش تباه شده. و یا این که بوی بد است بطور مطلق و یا ویژه گوشت ددان است. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ). برخی گفته اند زخمه فاسد و سخت بدبو بودن گوشت بسیار چرب است. ( از قاموس ) ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ).
زخمة. [ زَ م َ ] ( ع اِ ) نیم تنه که سینه و تمام بالاتنه انسان را بپوشد. صدرة. و این لغت متداول مردم عراقست : یلبسون زخمة و علی الزخمه... رجوع به مجلة لغة العرب سال 8 ص 199 شود.
زخمة. [ زَ م َ ] ( ع اِ ) ( در تداول مردم مصر ) قطعه ای پوست است که برای زدن بکار برند. ( از محیطالمحیط ). نوعی تازیانه را گویند. ( از المعجم الوسیط ). || زخمة السرج ؛ ( در تداول عامه ) دستگیره ای است که کنار زین قرار دهند تا دلو از آن بیاویزند و بهنگام سوار شدن آنرا دست آویز کنند. ج ، زخمات. ( از محیط المحیط ) ( از قاموس عصری ، عربی - انگلیسی ).
زخمة. [ زُ م َ ] ( ع ص ) نتن العرض. ( از متن اللغة ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).
زخمة. [ زَ خ ِ م َ ] ( ع ص ) گوشت گندیده و بدبوی. ( از المعجم الوسیط ). و رجوع به زَخْم و زَخَمة شود.
زخمه. [ زَ م َ / م ِ ] ( اِ ) مطلق زدن. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). زخمه مانند زخم مرادف زدن مطلق در فارسی بکار میرود. به زدن بمعنی جراحت وارد کردن و یا زدن بمعنی کتک و صدمه اختصاص ندارد.نواختن ساز، کوفتن کوس ، بازی چوگان را نیز زخمه گویند، همچنانکه زدن گویند. || یک زدن ساز . ( فرهنگ نظام ) :
نوای مطرب خوش زخمه و سرود غنج
خروش عاشق سرگشته و عتاب نگار.مسعودی ( لغت فرس چ اقبال ص 72 ).بدان سرو شد [ باربد ] بربط اندر کنار
زمانی همی بود تا شهریار...
یکی نغز دستان بزد [ باربد ] بر درخت

معنی کلمه زخمه در فرهنگ معین

(زَ مِ ) (اِ. ) مضراب ، آلت کوچکی که به وسیلة آن سازهای سیمی رامی نوازند.

معنی کلمه زخمه در فرهنگ عمید

وسیلۀ کوچک فلزی که با آن سیم های ساز را به صدا درمی آورند، مضراب، زخ: ما چو چنگیم و تو زخمه می زنی / زاری از ما نه تو زاری می کنی (مولوی: ۵۹ ).

معنی کلمه زخمه در فرهنگ فارسی

آلت کوچک فلزی که با آن سیمهای سازرادربیاورند
( اسم ) آلتی کوچک و فلزی که بدان ساز نوازند مضراب زخ .
در تداول مردم مصر قطعه ای پوست که برای زدن بکار برند نوعی تازیانه

معنی کلمه زخمه در فرهنگستان زبان و ادب

{scab} [مهندسی مواد و متالورژی] برجستگی های نامنظم فلزی با لبه های تند و سطح تقریباً موازی با سطح قطعه که معمولاً فقط در چند نقطه به قطعۀ ریختگی متصل است

معنی کلمه زخمه در دانشنامه عمومی

زَخمه یا مِضراب، ابزاری است که برای تولید صدا از سازهای زهی استفاده می شود. جنس زخمه و مضراب در سازها متفاوت است: فلز، شاخ حیوانات، چوب، پلاستیک و گاهی از پر مرغ است.
زخمه ای که برای نواختن ساز تار استفاده می شود، وسیله ای از جنس برنج ( آلیاژ ) به طول تقریبی ۳ سانتی متر است. بخشی از نیمه طول این مضراب، برای آنکه راحت تر در دست های نوازنده قرار گیرد با موم پوشیده شده است.
از زخمه یا مضراب برای به نواختن ساز قانون بکار می رود. مضراب ساز قانون به وسیله یک حلقه نگهدارنده از جنس برنج به دست، وصل می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه زخمه

بیایید بدون کینه‌ورزی به هیچ‌کس، با نیکخواهی برای همه و با استقامت در راه راست، تلاش کنیم و کاری را که آغاز کردیم به انجام برسانیم، بر زخمهای ملت مرهم بگذاریم، به آنان که باید به جنگ بروند و به بیوگان و یتیمانشان توجه کنیم – و هر آنچه که صلحی عادلانه و پایدار میان ما و دیگر ملتها برقرار خواهد کرد انجام دهیم.»
شده چو خانه زنبور جسم شاه شهید بیا و چاره این زخمهای کاری کن
خوش نوائی نغمه ساز قم زد است زخمهٔ معنی بر ابریشم زد است
آسمان زخمه صبوح شنید زحمت سبحه از میان برداشت
پرده کژ مده، ای هستی من بُرده ی تو گرچه با زخمه سر کژّ تو در ساخته ام
بر چنگ وفا و مهربانی گر زخمه زنی بزن به هنجار
هر نفس پرده‌ایدگر سازد هر زمان زخمه‌ایکند آغاز
بیا و پرده بگردان دمی تو مطرب مجلس که زخم تازه کند زخمهای تار تو هر دم
یکسر شده نغمه ها مخالف ای زخمهٔ کج، ز تار برخیز
ما به یاد و احترام رنج بی‌شمار گرسنگان وطن در برابر سفره عید نوروز و در اعتراض به خشونت کشندهٔ فقر که در آخرین زخمه‌اش با تعیین حداقل دستمزد ۱۴۰۰ کفاف پنج روز زندگی انسانی را نمی‌دهد.
درآرم به هر زخمه‌ای دست خویش نگهدارم آوازهٔ هست خویش
ببین زخمه کز پیش کیخسرو دین به کین سیاوش چه برهان نماید
دارو از سیر تهیه شده و در افراد مبتلا به حساسیت به سیر و همینطور در کسانی که مبتلا به زخمهای حاد دستگاه گوارشی هستند، منع مصرف دارد.