معنی کلمه کین سیاوش در لغت نامه دهخدا
در کین سیاوش ارغنون زن
آن زخمه درفشان فروریخت.خاقانی.ببین زخمه کز پیش کیخسرو دین
به کین سیاوش چه برهان نماید.خاقانی.زخمه گشتاسب در کین سیاوش نقش سحر
پیش تخت شاه کیخسرومکان انگیخته.خاقانی.چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش.نظامی.