معنی کلمه رواق در لغت نامه دهخدا
گردون بلند است رواقش به گه بزم
دریای محیط است سرایش به گه بار.فرخی.از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل
رواق طاق معیشت چه سربلند و چه پست.حافظ.- بام ناگشاده رواق ؛ کنایه از آسمان است :
همیشه تا در موت و حیات نابسته ست
بر اهل عالم از این بام ناگشاده رواق.خاقانی.- رواق بیستون . رجوع به رواق بیستون درجای خود شود.
- رواق چرخ ؛ کنایه از سقف فلک. سقف آسمان :
رواق چرخ همه پر صدای روحانی است
در آن صدا همه صیت وزیر عرش جناب.خاقانی.- رواق زبرجد ؛ کنایه از سقف زبرجدرنگ و نیلگون آسمان است :
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند.حافظ.و رجوع به ترکیب رواق کبود شود.
- رواق سیمگون . رجوع به رواق سیمگون در جای خود شود.
- رواق فلک ؛ رواق چرخ. رجوع به ترکیب رواق چرخ شود :
به صور نیمشبی درفکن رواق فلک
به ناوک سحری برشکن مصاف فضا.خاقانی.- رواق کبود ؛ کنایه از سقف نیلگون آسمان است. رواق زبرجد. رجوع به رواق زبرجد شود :
چو هندوی شب زین رواق کبود
رسن بست بر فرضه هفت رود.نظامی.- رواق مسیح . رجوع به رواق مسیح در جای خود شود.
- رواق هفت فلک ؛ سقف هفت آسمان. رجوع به ترکیبهای رواق فلک و رواق چرخ شود :
در طاق صفه تو چو بستم نطاق خدمت
جز در رواق هفت فلک منظری ندارم.خاقانی.- نُه رواق ؛ نُه آسمان. نُه فلک. نُه چرخ :
ازپی پرواز مرغ دولت او بود و بس
دانه ها کاین نه رواق باستان افشانده اند.خاقانی.مزن پنج نوبت در این چار طاق
که بی ششدره نیست این نه رواق.نظامی. || پرده ای که از مقدم خانه از بالا تا زمین آویخته باشند. ( از اقرب الموارد ). پرده ای که درکشیده باشند از سقف. ( آنندراج ). || سرای پرده به یک عمود. ( مهذب الاسماء ) ( فرهنگ نظام ). خانه ای که بر یک ستون که در وسط آن برافرازند قائم باشد. ( از معجم متن اللغة ):