چهچه

معنی کلمه چهچه در لغت نامه دهخدا

چهچه. [ چ َ چ َه ْ ] ( اِ صوت ) آواز بلبل و مانند وی و این کلمه از اصوات است. ( از غیاث اللغات ). آواز بلبل که به تازی صفیر خوانند. ( آنندراج ). آواز بلبل و جز آن.( از فرهنگ ضیاء ) ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ نظام ). آواز بلبل و پرندگان خوش آواز دیگر. ( فرهنگ فارسی معین ). حکایت صوت هزار. نام آواز بلبل. صوت بلبل. بانگ بلبل. فتل. نغمه. دستان. ( یادداشت مؤلف ) :
چه نسبت با بهار و گل بود اشعار رنگین را
مگو از چهچه بلبل ز من بشنو ز من بشنو.فطرت ( از آنندراج ).گل اگر بلبل آن جلوه مستانه شود
قلقل شیشه می چهچه مستانه شود.تنها ( از آنندراج ).|| ( از اصطلاحات موسیقی ) تحریر صدا و آواز ( یادداشت مؤلف ). غلطیدن آواز در گلو به هنگام خوانندگی.

معنی کلمه چهچه در فرهنگ عمید

آواز بلبل و سایر پرندگان خوش آواز.
* چهچه زدن: (مصدر لازم )
۱. آواز خواندن پرندگان خوش آواز.
۲. (موسیقی ) [مجاز] تحریر دادن صدا.

معنی کلمه چهچه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آواز بلبل و پرندگان خوش آواز دیگر . ۲ - تحریر صدا .

جملاتی از کاربرد کلمه چهچه

زبن باغ هرجا وارسی جهل است با دانش طرف بلبل به چهچه‌گرتند قمری به‌کوکو می‌زند
از تو بیداد وز من ناله و فریاد خوش است چهچه از بلبل و از گل همه بیداد خوش است
به باغ چهچههٔ سِحر بلبلان سَحَر به کوه قهقههٔ شوق کبک‌های دری
چهچه بلبل، صدای قمری و بانگ تذرو کرده جا الحانش در گوش سپهر هشتمین
به ره عیش پا بنه، بشنو چهچه طایران صحرایی
همه بلبلان گرم چهچه زدن از آن گل بآن گل نموده وطن
گل دگر خنده ای از چهچه بلبل دارد در ره این چمن آیا که به چاه افتاده ست
کند ز چهچهه بلبل، فغان به یاد وطن کبوتری که به گلشن غریب افتاده ست
نوبهار است و دل بی سر و سامان مرا چهچه بلبل و خندیدن گل برگ و نواست
نیست عیبی از مکرر بستن مضمون مرا چهچهه بلبل بود تکرار معنی های من