رواح. [ رَ ] ( ع مص ) شبانگاه شدن به جایی یا کاری کردن در آن. ( از منتهی الارب ). آمدن و رفتن در شامگاهان و کار کردن در آن و آن خلاف غُدُوّ است و مطلقاً به معنی آمد و شد نیز بکار رود. ( از اقرب الموارد ). سیر کردن در شبانگاه و این معنی اصل است و توسعاً رفتن و گشتن را گویند در هر زمان که باشد. ( از معجم متن اللغة ). شبانگاه رفتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل ). شبانگاه شدن و آن ضد غدو است. ( از آنندراج ). || راح القوم َ و راح الیهم رواحاً؛ شبانگاه رفت نزدیک ایشان. ( از منتهی الارب ) ( از معجم متن اللغه ). راح القوم َ و راح الیهم و راح عندهم ؛ رفت بسوی ایشان در شبانگاه. رَوح. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). و رجوع به رَوح شود. || شبانگاه بازگردیدن شتران. ( از منتهی الارب ).راحت الابل رواحاً؛ بازگشت شتر پس از فروشدن خورشید به شبجای خود. ( از اقرب الموارد ). بازگشت شتر تا استراحتگاه خود در شبانگاه و آن ضد سَرْح است. ( از معجم متن اللغة ). رائحة. ( منتهی الارب ) ( معجم متن اللغة ). || خوشبوی شدن بوی چیزی. ( از معجم متن اللغة ). رَوح. ( معجم متن اللغه ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به رَوح شود. || بالا برآمدن و شادمان گردیدن. ( از منتهی الارب ). مُشْرِف شدن بر کاری و شادمان گردیدن بدان. ( از اقرب الموارد ). نشاط و سبکی و اریحیت پیدا کردن بر چیزی و اشراق پیدا کردن و مسرور شدن بدان. ( از معجم متن اللغة ). راح. ریاحة. ( منتهی الارب ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رُؤوح. راحة. اَرْیَحیّة. ( معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). روح. ( منتهی الارب ). و رجوع به راح و ریاحة و رؤوح وراحة و اریحیة و روح شود. || مردن. ( از معجم متن اللغة ). || ( اِ ) شبانگاه. ( دهار ).شبانگاه یا از وقت زوال تا شب و آن ضد غُدُوّ است. ( از منتهی الارب ). شبانگاه یا از زوال تا شب و آن در مقابل صباح است : خرجوا برواح من العشی ؛ ای باول منه.( از اقرب الموارد ). ضد غُدُوّ و آن وقتی است از فروشدن خورشید تا شب. ( از معجم متن اللغة ) : بر این بلندی جز مر ترا اجازت نیست که باری آید نزدیک این غداة و رواح.مسعودسعد.نزل ارواح دوستان نونو به صباح و رواح بفرستد.خاقانی.ازرواح تا صباح و از فلق تا غسق بر سر کوی دوست معتکف و مجاور بودی. ( سندبادنامه ص 188 ).
معنی کلمه رواح در فرهنگ معین
(رَ ) [ ع . ] ۱ - (اِ. ) اول شب . ۲ - (مص ل . ) شبانگاه شدن .
معنی کلمه رواح در فرهنگ عمید
شبانگاه، سر شب، اول شب، از وقت زوال تا شب.
معنی کلمه رواح در فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) از وقت زوال تا شب اول شب . ۲ - شبانگاه . ۳ - ( مصدر ) شبانگاه شدن . اسم موضعی است
معنی کلمه رواح در ویکی واژه
اول شب. شبانگاه شدن. روباه Re vah تلفظ ح به شکل عربی
جملاتی از کاربرد کلمه رواح
آرانای ریبوزومی ۱۶اِس بخش آرانای در زیرواحد کوچک ریبوزوم پروکاریوتی یک ریبوزوم پروکاریوتی است که به دنبالهٔ شاین-دلگارنو متصل میشود و بیشترِ ساختار زیرواحد ۳۰اِس را فراهم میکند.
میان عرصه درآیی به دست قبضهٔ تیغ ز بیم قابض ارواح پا کشد ز میان
کیست ارواح مکرم به حقیقت آنانک آدمی چهر و ملک سیرت و مردم گهرند
شهر ارواح در زیر تپههای بزرگ لیبرتی در میان هوا شناور است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشتهاست میتوان به دو زن، تعطیلات آخر هفته، به سبک ایتالیایی و ارواح رم اشاره کرد.
پیش از این در مجلس روحانیان ارواح ما با جمال شاهدان میلی فراوان کردهاند
ارواح انبیا همه را با نیاز بین جن و ملک گرفته نشیب و فراز بین
زهی اسرار تو مشکات ارواح مرا از جان و دل نورست مصباح
همه ارواح اولیای گزین از یکی نور بودهاند یقین
عِزرائیل؛ که به فرشته مرگ و ملکالموت هم معروف است. خود واژه عزرائیل در قرآن نیامده است ولی در اعتقاد مسلمانان فرشته ای مقرب است که در دین اسلام از او نام و سخن به میان آمدهاست. عزرا در زبان سریانی به معنای بنده است و ئیل در زبانهای سامی به معنای خداست. در اعتقاد مسلمین، عزرائیل قبض کننده ارواح است.
فقلت سقی الله ارواحهم کانی الی شخصهم ناظر
در ایران در هنگام جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بامها، آتش برمیافروختند، اگر چنین میکردند تصور بر این بود که فروهرها (ارواح مردگان) بهطور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد.[یادداشت ۲]
بدان امید که ارواح دشمنت در رزم شود چو گوهر تیغ تو ارغوانی رنگ
این اندامکها ساختار و عملکرد سادهای دارند. در گذشته تصور میشد که پروکاریوتها فاقد اجزاء و زیرواحدهای درونی هستند. این تصور از دههٔ ۱۹۷۰ و با کمک میکروسکوپهای الکترونی رو به تغییر نهاد و مشخص شد که پروکاریوتها نیز دارای اجزاء درونی بوده و این اجزا فاقد غشا هستند.
در طول احضار روح، به مدیومها گفته میشوند که بیهوش شوند و این به ارواح اجازه میدهد که ذهن آنها را کنترل کنند.
بکوش ساقی از آن باده ساغری دست آر که بوی ان کند ارواح مست را هشیار
و گفت: ارواح انبیا در حال کشف و مشاهدهاند و ارواح صدیقان در قربت و اطلاع.
در سال ۱۹۱۱ نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که مک دگال قصد داشت آزمایشهایی را برای عکس گرفتن از ارواح انجام دهد، اما به نظر نمیرسد که تحقیقاتش را در این زمینه ادامه داده باشد و در سال ۱۹۲۰ درگذشت. آزمایش او تکرار نشدهاست.