رنگین

معنی کلمه رنگین در لغت نامه دهخدا

رنگین. [ رَ ] ( ص نسبی ) ( از: رنگ + ین ، پسوند نسبت ) دارای رنگ. ملون. دارای صبغ. ( ناظم الاطباء ). مُصَبَّغ. بارنگ. رنگی :
نابسوده دودست رنگین کرد
ناچشیده به تارک اندر تاخت.رودکی.پوپک دیدم بحوالی سرخس
بانگک بربرده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین بر او
رنگ بسی گونه بر آن چادرا.رودکی.نگون بخت شد همچو بختش نگون
ابا سیب رنگین به آب اندرون.ابوشکور بلخی.و از واسط گلیم و شلواربند و پشمهای رنگین خیزد. ( حدود العالم ).
به رنگ اندر افتاد غلطان سرش
ز خون لعل شد دست و رنگین برش.فردوسی.همه پشت پیلان به رنگین درفش
بیاراسته سرخ و زرد و بنفش.فردوسی.خرگهی باید گرم و آتشی باید تیز
باده ای باید تلخ و خوش و رنگین و روان.فرخی.بنفشه زلفا گرد بنفشه زار مگرد
مگرد لاله رخا گرد لاله رنگین.فرخی.و طغرل شرابی رنگین بدست بایستاد. ( تاریخ بیهقی ). خاصه چنین گل که از این رنگین تر و خوش بوی تر نتواند. ( تاریخ بیهقی ).
رنگین که کرد و شیرین در خرما
خاک درشت ناخوش غبرا را.ناصرخسرو.تذرو مرغی سخت رنگین است.( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).
بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
شرمسار از رخ ساقی و می رنگینم.حافظ. || خرم و شاداب. پررونق و باصفا. پرلمعان و درخشنده. زیبا و وجیه :
چو رنگین رخ شاه زرفام گشت
از آن درد و غم بهر بهرام گشت.فردوسی.چو پژمرده شد روی رنگین تو
نگرید کسی گرد بالین تو.فردوسی.تا چون رخ رنگین بتان و غم هجران
تابنده و سوزنده و رخشنده بود نار.فرخی.با رخ رنگین چون لاله و گل
با لب شیرین چون شهد و شکر.فرخی.آن زنگی زلفین بدان رنگین رخسار
چون سار سیاه است و گل اندر دهن سار.مجلدی.- رنگین رخ ؛ زیباروی. شاداب چهره. پر رنگ و بوی رخسار. رجوع به رنگ و بوی شود :
ای آمده از خلخ شیرین لب و خوش پاسخ
مشکین خط و رنگین رخ ، سنگین دل و سیمین بر.معزی ( از آنندراج ).- رنگین عذاران چمن ؛ کنایه از گلهای زیبا و شاداب و رنگارنگ چمن :

معنی کلمه رنگین در فرهنگ معین

(رَ ) (ص نسب . ) ملون ، گوناگون .

معنی کلمه رنگین در فرهنگ عمید

۱. رنگی، رنگ دار، دارای رنگ، رنگ شده.
۲. رنگارنگ: شیشه های رنگ رنگ آن نور را / می نماید اینچنین رنگین به ما (مولوی۱: ۷۶۶ ).
۳. [مجاز] پر از غذاهای گوناگون.
۴. (صفت ) [قدیمی، مجاز] فریبنده: از این رنگین سخن، خاقانیا، بس / که باده رنگ جویی در نگیرد (خاقانی: ۵۹۸ ).

معنی کلمه رنگین در فرهنگ فارسی

رنگی، رنگ دار، دارای رنگ، رنگ کرده، گوناگون
( صفت ) ۱ - دارای رنگ ملون . ۲ - پر رنگ . یا سفره رنگین سفرهای که در آن غذاهای مختلف چیده شده باشد . ۳ - خوب خوشایند .

جملاتی از کاربرد کلمه رنگین

طبق معیارهای آمار کانادا اقوام اولیه به عنوان یک اقلیت قابل مشاهدهٔ رنگین‌پوست تعریف نمی‌شوند. و بر اساس قانون استخدام کانادا، اقوام اولیه همراه با زنان، اقلیت‌های قابل مشاهدهٔ رنگین‌پوست و افراد معلول جسمی یا ذهنی دارای اولویت در استخدام هستند. و افزون‌بر آن از برخی مزایای قانونی دیگر نیز برخوردارند.
- آموزش آنلاین تظاهرات آرام و انقلاب رنگین با نوشتن مقالات آموزشی
گر به عمامه کسی سرورئی یافته است پس شه مرغان سزد، هد هد رنگین سلب
آلبوم تک‌نوازی سه‌تار (انتشارات ماهور) و چکاوک (مؤسسهٔ فرهنگی هنری رنگین‌کمان) از جمله آثار منتشرشده اوست.
خروش الصبوح از خاکیان خاست ز رنگین جرعه هر جا بوی جان خاست
عیب ما رنگین خیالان معنی باریک ماست عرض نقصان تا دهد از رگ زبان دارد عقیق
هوا چون نشره اطفال رنگین که هر یک ابر دارد رنگ چندین
به احتیاط کنم گریه زآن که خانه چشم به طفل های سرشکم همیشه رنگین است
به شکر این که واعظ غافل است از رحمت ایزد فدای دستت ای ساقی بده صهبای رنگین را
زنند بر سر هم گل ز مصرع رنگین ز فکر تازه گل بوستان یکدیگرند
صائب از گوش گران باغبانان فارغیم ما که از افکار رنگین طرح گلشن کرده‌ایم
نقی جون من تو رو به شوشول فرنود (اشاره به ماجرای طنزآمیز برنامه زنده رنگین‌کمان)
به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
در سال ۱۹۲۵، او سازماندهی و رهبری برادران باربر ماشین خواب، اولین اتحادیه کارگری که عمدتاً آفریقایی-آمریکایی بود را بدست گرفت. در جنبش حقوق مدنی و جنبش کارگری، راندولف صدایی بود که خاموش نمی‌شد. تلاش مداوم او با حمایت فعالان حقوق کارگری علیه اقدامات غیرمنصفانه کار رنگین پوستان به رهبری فرانکلین روزولت با حکم فرمان اجرایی ۸۸۰۲ در سال ۱۹۴۱ تبعیض در صنایع دفاعی بود.
خاکی‌ست که رنگین شده از خون ضعیفان این ملک که بغداد و ری‌اش نام نهادند
هر که صائب معنی رنگین به لفظ تازه بست باده شیراز را در شیشه شیراز کرد
می‌خانه‌ها/بازارهای گوناگون در افغانستان پس از سقوط طالبان شروع به فروش مشروبات الکلی به خارجی‌ها و گردشگران نموده بودند. کابل، شب‌های فعال و رنگین داشت. حتی در مقایسه با شهرهای بزرگ در کشورهای همسایه مانند دهلی نو، کراچی یا تهران. اجتماع بزرگی از خارجی‌های جوان و دیپلمات‌های با معاش خوب، کارمندان امنیتی و موسسات کمک‌کننده بین‌المللی در افغانستان وجود داشت. برخی مکان‌ها در سال ۲۰۱۰ میلادی بازرسی شده و یک تعداد پیش‌خدمت‌های (دختر) اهل اوکراین که تن‌فروشی می‌کردند، دست‌گیر گردیدند. حملات متعددی از سوی شبه نظامی‌های طالبان بر می‌خانه‌ها و تفریح‌گاه‌ها انجام شده‌است.