درکات

معنی کلمه درکات در لغت نامه دهخدا

درکات. [ دَ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ درکة، به معنی ته و نشیب است ، و این در مقابل درجات است ( که مراتب بهشت باشد )، و درکات به معنی منازل دوزخ است. ( از غیاث ) ( از آنندراج ) : یکی از جمله صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ ، پرسید که موجب درجات این چیست و سبب درکات آن چه. ( گلستان سعدی ). رجوع به درکة شود.

معنی کلمه درکات در فرهنگ معین

(دَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ درکه .

معنی کلمه درکات در فرهنگ عمید

=درکه

معنی کلمه درکات در فرهنگ فارسی

جمع درکه
( اسم ) ۱ - ته تک . ۲ - نشیب سرازیری . ۳ - طبقه پایین . ۴ - طبقه دوزخ جمع درکات .
جمع درکه به معنی ته و نشیب است و این در مقابل درجات است و درکات به معنی منازل دوزخ است

معنی کلمه درکات در ویکی واژه

جِ درکه.

جملاتی از کاربرد کلمه درکات

از دل هندوان رمیده حیات ترک ترکان شمرده در درکات
ای به حکمت زمدرکات حواس علم معقول را نهاده اساس
عاقبت الامر ترک خویش گرفتیم وز درکات مشابهت برهیدیم
مرا خبر کن از دری از آن درهای دوزخ که چونست و عذاب آن چه مایه است؟ گفت ای فاطمه چه پرسی آنچ طاقت شنیدن آن نداری! و وهم و فهم هیچکس بدان نرسد، امّا آنچ آسانترست و حوصله تو بر تابد بدانک: در هر دری از آن درهای دوزخ یعنی در هر درکی از آن درکات دوزخ هفتاد هزار وادیست، در هر وادیی هفتاد هزار شارستان، در هر شارستانی هفتاد هزار سرای، در هر سرایی هفتاد هزار خانه، در هر خانه‌ای هفتاد هزار صندوق، در هر صندوقی هفتاد هزار گونه عذاب. فاطمه چون این بشنید بیفتاد و بی هوش شد، چون بهوش باز آمد همی‌گفت: الویل، الویل لمن دخل النّار.
ور ز سفه داغ قصورش کشی در درکات شر و شورش کشی
در محل تماس گوی سر دستگاه با پنجهٔ جوش، تغییر شکل پلاستیک رخ می‌دهد. این کار باعث چگال تر شدن پنجهٔ جوش می‌شود. رد حرکت دستگاه به صورت یک پهن شدگی به عمق ۰٫۲ تا ۰٫۳۵ میلیمتر در مرز جوش قابل مشاهده خواهد بود. پس از انجام عملیات بهبود، آندرکات در محل جوش رفع خواهد شد و نباید قابل تشخیص باشد.
اما در اصطلاح اهل سلوک مکاشفات اطلاق بر معانیی کنند که مدرکات پنجگانه باطنی ادراک کند نه بر آنچ حواس پنجگانه ظاهری ادراک کند یا قوای بشری که تبع حواس است.
زان چشیدی عواید درجات زین کشیدی شداید درکات
چون سفها خویش را بی‌سبب افکنده‌ام از غرفات جنان در درکات سقر
حقیقت- چون هر یک از قوای مذکوره به قوت مجموع موصوف گردند مجموع مدرکات هر یکی را حاصل شود، و چشم که الطف واشرف آلات ادراک است به غایت ونهایت کمال ادراک خویش رسد، و وجود به کلیت با جملۀ مراتب کمال بر او ظاهر شود، معرفت و کشف که حصه بصیرت است به رویت مسما گردد: وجوه یومئذ ناضرة الی ربها ناظرة.
ما به فروسِ ملاقات رسیدیم و حسود تا به جاوید بماناد ولی در درکات
در دوره جدید جان لاک در کتابش همهٔ معلومات را ناشی از تجربهٔ حسی می‌شمرد. بدنبال وی دیوید هیوم انگلیسی سعی کرد تا رابطه مغاهیم و مدرکات حسی را نشان دهد. همچنین فیلسوف فرانسوی کندیاک در کتابی بنام «طرح نامهٔ احساسات»، به این مطلب تصریح کرد که منشأ مفاهیم کلی جز صرف حس ظاهر نیست.