در بر

معنی کلمه در بر در لغت نامه دهخدا

در بر. [ دَ رِ ب َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک ، واقع در 24هزارگزی شمال باختری طرخوران. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

معنی کلمه در بر در فرهنگ عمید

در بغل، در کنار، در سینه.
* دربر داشتن: (مصدر متعدی )
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
* دربر کشیدن: (مصدر متعدی ) در آغوش کشیدن.
* دربر گرفتن: (مصدر متعدی )
۱. شامل بودن.
۲. = * دربر کشیدن

معنی کلمه در بر در فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در ۲۴ هزار گزی شمال باختری طرخوران .

معنی کلمه در بر در ویکی واژه

addosso

جملاتی از کاربرد کلمه در بر

جهان زیر پی چون سکندر بریدم چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی
بشد با پرستندگان مادرش گرفتند پوشیدگان در برش
چرا نه در خور مدحت بود کسی که کند لباس زنده یکی شاه مرده را در بر
نقش هر صورت که بر اوراق امکان دید دهر کرده نقاش قدر بر روی رایاتش نگار
چنان فتاد آن درین که خار در برگ گل چنان گذشت آن ازین که سوزن از پرنیان
اگر چه در بر کافور عارضت افعی است ترا چو لعل زمرد نماست گو میباش
عمری بزدم این در و چون بگشادند دیدم ز درون در برون میزده‌ام
اگر ز نکهت گل پیرهن کند در بر شگفت نیست که نیلوفری شود سمنش
عشق سلطان است و ملک دل گرفت مثل او در بحر و در بر هست نیست