در بر
معنی کلمه در بر در فرهنگ عمید
* دربر داشتن: (مصدر متعدی )
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
* دربر کشیدن: (مصدر متعدی ) در آغوش کشیدن.
* دربر گرفتن: (مصدر متعدی )
۱. شامل بودن.
۲. = * دربر کشیدن
معنی کلمه در بر در فرهنگ فارسی
معنی کلمه در بر در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه در بر
جهان زیر پی چون سکندر بریدم چو یأجوج بگذشتم از سد سنگی
بشد با پرستندگان مادرش گرفتند پوشیدگان در برش
چرا نه در خور مدحت بود کسی که کند لباس زنده یکی شاه مرده را در بر
نقش هر صورت که بر اوراق امکان دید دهر کرده نقاش قدر بر روی رایاتش نگار
چنان فتاد آن درین که خار در برگ گل چنان گذشت آن ازین که سوزن از پرنیان
اگر چه در بر کافور عارضت افعی است ترا چو لعل زمرد نماست گو میباش
عمری بزدم این در و چون بگشادند دیدم ز درون در برون میزدهام
اگر ز نکهت گل پیرهن کند در بر شگفت نیست که نیلوفری شود سمنش
عشق سلطان است و ملک دل گرفت مثل او در بحر و در بر هست نیست