خطران

معنی کلمه خطران در لغت نامه دهخدا

خطران. [ خ َ طَ ] ( ع مص ) مصدر دیگراست برای خَطر. رجوع به خَطر در این لغت نامه شود.

معنی کلمه خطران در فرهنگ فارسی

مصدر دیگر است برای خطر

معنی کلمه خطران در فرهنگستان زبان و ادب

{line driver} [مهندسی مخابرات] افزاره ای که با تقویت نشانک/ سیگنال قابلیت انتقال سامانه را افزایش می دهد

معنی کلمه خطران در ویکی واژه

افزاره‏ای که با تقویت نشانک/ سیگنال قابلیت انتقال سامانه را افزایش می‏دهد.

جملاتی از کاربرد کلمه خطران

قوله تعالی: وَ قالَ الَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ... الآیة تمامی سخن مؤمن آل فرعون است، نزدیک فرعون سخن بحق گفت و مصطفی علیه الصلاة و السلام فرمود: «افضل الجهاد کلمة حقّ عند امیر جائر»، زبان موعظت بگشاد و ایشان را پند بلیغ داد گفت: یا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتاعٌ این دنیا پلی گذشتنی است و بساطی در نوشتنی، مرتع و لافگاه مدّعیان و بی سرمایگان، مجمع و بارگاه بی‌خطران و بی‌حاصلان.
دنیا پلی گذشتنی است و بساطی در نوشتنی، مرتع لاف گاه مدعیان و مجمع بارگاه بی‌خطران. سرمایه بی‌دولتان، و مصطبه بدبختان. معشوقه ناکسان و قبله خسیسان دوستی بی‌وفا و دایه‌ای بی‌مهر. جمالی با نقاب دارد، و رفتاری ناصواب دارد و چون تو دوست در زیر خاک صد هزاران دارد، بر طارم طواری نشسته و از شبکه شک می برون نگرد، با تو میگوید:
زین بیش شما را سوی من نیست خطائی هرچند شما بی خطران اهل خطائید
یوسف مصری ده سال ز زن زندان دید پس ترا کی خطری دارند این بی‌خطران
کام جوییم و نبندیم دل اندر یک بند زان که اینست همه ره روش با خطران
در بر تو با سماع بی خطران چون نجیب بر در تو با خروش بی خبران چون جرس
ز آفت ایمن نی‌اند نامور‌ان بی‌خطر هست کار بی‌خطران
نی غلط می کنم که حضرت او با خطر شد ز جمع بی خطران
هر چه بر وی نشست نام فنا بی خطر گشت نزد با خطران
که نمیرند جمله باخطران تا تو، ای بی‌خطر، خطیر شوی