خر دجال. [ خ َ رِ دَج ْ جا ] ( اِخ ) خر متعلق به دجال. معروفست چون دجال ظهور کند خری که او بر آن سوار است خواص عجیبی دارد که از آنجمله است پشکل آن ، چه مردمان ابتداء آن پشکل را نقل و نبات می انگارند ولی چون آنرا بکار می برند می فهمند آن پشکل است و دیگر آنکه به هر موی آن طبل آویخته است ، بودن این خر باعث میشود که ازدحام و هنگامه عجیبی در عقب آن خر و دجال راه افتد : به اره مرخر دجال را میان ببرم که خرسوار بیندازد از نهیب عصا.سوزنی.- خر دجال ظهور کردن ؛ کنایه از ازدحام وجنجال عظیم بودنست. ( یادداشت بخط مؤلف ).
معنی کلمه خر دجال در فرهنگ معین
(خَ رِ دَ جّ ) (اِخ . ) خری که دجال کذاب در هنگام ظهور امام زمان (عج ) بر آن سوار می شود که از هر موی آن آوایی افسون کننده برمی خیزد. پشکل این خر در نظر مردم خرما جلوه می کند، مردم از پی آن می دوند و جمع می کنند و پس از خوردن درمی یابند که خرما نیست ، پشکل
معنی کلمه خر دجال در فرهنگ فارسی
خر متعلق به دجال
معنی کلمه خر دجال در دانشنامه آزاد فارسی
خَرِ دَجّال خری که منجی دروغین، دَجّال، سوار بر آن بر مردم ظاهر می شود. این خر در باورهای عامه چنین توصیف شده است: رنگِ آن سرخ و چهار دست و پا ازرق است، سرش به قدر کوهی بزرگ است و پشتش موافق سرش است. به هر گام شش فرسخ طی می کند و از هر مویش صدایِ سازی برمی آید. روز به شب نرسیده پالانش پاره می شود و دجال هر شب آن را باز می دوزد. موضع این خر را چاهی در اصفهان دانسته اند.
معنی کلمه خر دجال در ویکی واژه
خری که دجال کذاب در هنگام ظهور امام زمان (عج) بر آن سوار میشود که از هر موی آن آوایی افسون کننده برمی خیزد. تِسله{مدفوع خر} این خر در نظر مردم خرما جلوه میکند، مردم از پی آن میدوند و جمع میکنند و پس از خوردن درمی یابند که خرما نیست، تِسله است
جملاتی از کاربرد کلمه خر دجال
از خر دجال اگر بگذرند همنفس عیسی دوران شوند
من رانده ارچه از لب عیسی نفس زنم خوانده کسی است کو خر دجال را دم است
کودن همه لیک از یکی تا دگری فرق خر عیسی و خر دجال ست
خر دجال ده جزیره گیا بخورد با دویست چشمه آب
به تدریج ار کنی تو پی خر دجال از روزه ببینی عیسی مریم که در میدان سواره ستی
باره بر خر دجال را میان ببرم که خر سوار بیندازد از نهیب عصا
تو منکری که از لب عیسی نفس منم من آگهم که از خر دجال دم تویی
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد کاین شتر صالح است یا خر دجال
چون خر دجال نفست شد اسیر حرص و آز بعد ازین بر مرکب تقویت زین باید نهاد
ای از خر دجال بسی یافته بهر یک گوش بر دست او و یک گوش بنهر