مذبذب

معنی کلمه مذبذب در لغت نامه دهخدا

مذبذب. [ م ُ ذَ ذَ / ذِ ] ( ع ص ) رجل مذبذب ؛ مرد دودله. ( منتهی الارب ). متردد بین امرین. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ).یا آنکه بین اختیار صحبت دو تن متردد باشد و نتواندبر یکی از آن دو قرار گیرد. ( از متن اللغة ). متردد بین اقدام و احجام. ( از اقرب الموارد ). متردد. ( غیاث اللغات ). کسی که در میان کردن و نکردن کاری دودل باشد. فی القرآن : مذبذبین بین ذلک ، لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء. ( از اقرب الموارد ). متحیر. دودل. دودله. ( یادداشت مؤلف ). || بر یک حال و یک جا قرار نگرفته . ( غیاث اللغات ). چیزی آونگان و جنبان. ( آنندراج ). || در حیرت انداخته. به شک افتاده. ( فرهنگ فارسی معین ). || دورو. منافق. ( یادداشت مؤلف ). دوبهم زن. سخن چین. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه مذبذب در فرهنگ معین

(مُ ذَ ذَ ) [ ع . ] (اِمف . ) در تردید و شک افتاده .
(مُ ذَ ذِ ) [ ع . ] (اِفا. ) مردُد، دو دل .

معنی کلمه مذبذب در فرهنگ عمید

متردد، دودل.

معنی کلمه مذبذب در فرهنگ فارسی

کسی که میان دوامرمترددودودل باشد ، سخن چین و دورو
( اسم ) ۱- کسی که درمیان کردن و نکردن کاری دودل باشد مردد . ۲- دوبهم زن سخن چین جمع : مذبذبین . توضیح تلفظ این کلمه بصورت مذبذب غلط مشهور است .
مرد دو دله

معنی کلمه مذبذب در ویکی واژه

در تردید و شک افتاده.
مردُد، دو دل.

جملاتی از کاربرد کلمه مذبذب

حمید رسایی نماینده مجلس، در ۲۷ دی ۱۳۹۰ بدون اشاره به نام عماد افروغ گفت: «متأسفانه انتظار شنیدن چنین کلماتی نسبت به ارکان انقلاب اسلامی را از پشت تریبون صدا و سیما آن هم با دعوت از چهره‌هایی که مواضع متفاوت و مذبذب آن‌ها کاملاً مشهود است، نداشتیم».
دوستان این دشمنان آن می ندانم در میان تا به کی باشم مذبذب لا الی و لا الی
در گروه «مذبذبین» جایش «لا الی هؤلاء» در شانش
مرا چاره صبرست امروز تا باز دگر گونه گردد سپهر مذبذب
پر مذبذب مباش و سر گردان که ثباتست سیرت مردان
تا کی ز مذبذبین بوی تو یک لحظه نخفته و نه بیدار
وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا منافقان خواستند که جمع کنند میان صحبت مسلمانان و عشرت کافران، اللَّه تعالی میگوید یریدون ان یأمنوکم و یأمنوا قومهم خواهند که هم از شما ایمن باشند هم ازیشان، اکنون نه از شما ایمن‌اند نه ازیشان، مذبذبین بین ذلک لا الی هؤلاء و لا الی هؤلاء.
هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی
من بس نکنم به کوری آنک اندر ره دین مذبذب آمد