آشکار کردن
معنی کلمه آشکار کردن در ویکی واژه
نمایاندن، ظاهر کردن.
(فیزیک): بوجود آوردن امکان برای دیدن اشیاء و فرآیندهای نامرئی مانند مشاهده نوسان الکتریکی توسط اسیلوسکوپ: آشکار ساختن. آشکار سازی.
جملاتی از کاربرد کلمه آشکار کردن
و بدان که حکمت کارها روا بود که بر خلق پوشیده بود، ولکن باید که ایمان بود بدان که خیرت در آن باشد که وی حکم کرده است و چنان می باید که هست، پس هرچه در عالم بیماری و عجز است، بلکه معصیت و کفر است و هلاک و نقصان است و فقر و درد و رنج است در هر یکی حکمتی است و چنان می باید که آن را درویش آفرید از آن بود که صلاح وی در درویشی بود که اگر توانگر بودی تباه شدی و آن را که توانگر آفرید همچنین و این دریایی عظیم است هم چون دریای توحید و بسیار کس نیز اندر این غرق شده اند و این به سرّ قدر پیوسته است، در آشکار کردن آن رخصت نیست، و اگر خوض کنیم در این دریا سخن دراز شود، اما سرجمله ایمان وی این است و توکل را نیز بدین حاجت است.
در فرایندی که هنوز به درستی درک نشدهاست، شوک متوقف شده، حدود یک درصدِ انرژی آزاد شده، یعنی یا ده به توان ۴۴ ژول (۱ فو)، که به شکل نوترینوهاست را دوباره جذب میکند و انفجاری ابرنواختری میسازد. نوترینوهایی که یک ابرنواختر آزاد میکند در ابرنواختر ۱۹۸۷ ای رصد شدهاند و این باعث شد تا اخترفیزیکدانها به این نتیجه برسند که تصویر کلی رمبش مغزه در اساس درست است. ابزارهای درون آبِ رصدخانه کامیوکانده دو و آشکارساز آی ام بی پادنوترینوهای منطقهٔ گرمایی را آشکار کردند، در حالی که رصدخانه نوترینوی بکسن با ابزار آشکارساز نوترینوی گالیوم-۷۱، نوترینوهایی (عدد لپتونی = ۱) را آشکار کرد که یا از منطقهٔ گرمایی بودند یا منطقهٔ گیراُفت الکترونی.
وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً اللَّه تعالی و تقدّس سوگند یاد میکند بچهار باد مختلف بطبعهای مختلف، از مخارج مختلف: یکی مرسلات، دیگر عاصفات، سوم ناشرات، چهارم فارقات. یکی گرم و نرم فصل بهار را، سبز گردانیدن باغها را، نشاط دادن درختان را، آراستن دشت و کوه را، آشکارا کردن نهانیهای زمین را، پیدا کردن قدرت و توانایی خود را. دیگر عاصفات، بطبع گرم و خشک، فصل تابستان را، زمین خشک گردانیدن را، میوه پختن و غلّه رسانیدن را، عاهت و آفت زمین سوختن را رنگها بنبات و میوه سپردن را، عزّت و قدرت خود آشکار کردن را. سوم ناشرات است سرد و نرم، فصل خریف را، سموم از هوا شستن را، و طبع زمستانی برفق با تابستان آمیختن را، و طبع تابستان بلطف با طبع زمستان پیوستن را. چهارم فارقاتست، بطبع سرد و خشک فصل زمستان را، دهان زمین باز گشادن را، و عفونت از خاک بر گرفتن را، و خزائن درختان مهر کردن را، و تف از پوست آدمی بباطن او گردانیدن را، قدرت و عزّت خود با خلق نمودن را. این چهار باد است جهان، از چهار روی جهان، در یک سرای نهان. فرو میگشاید جوق جوق، میفزاید موج موج، نه پیدا که از کجا در رسید، چون فرو نشست «۳» برسید، نرم تر از آب، گرم تر از آتش، سخت تر از سنگ، بی لون و بی بوی و بی درنگ، برخاسته مکتوم و آرمیده معدوم.
آیانافجیها دارای زندگی درونی غنی و روشنی هستند ولی تمایلی به آشکار کردن آن به دیگران ندارند؛ حتی اگر آن دیگران دوستان نزدیک یا هماحساس او باشند. آیانافجیها میتوانند توسط تمامی انواع دیگر تیپهای شخصیتی به عنوان دوستان نزدیک در نظر گرفته شوند اما با این حال، خود هیچگاه احساسات و دنیای درون خود را بروز نمیدهند. گرمشدن رابطه با آنها مدت زمان زیادی طول میکشد. آنها به راحتی ناراحت میشوند که ممکن است آن را بروز ندهند (به جز به افراد بسیار نزدیک). آنها ممکن است خود را بسیار به آهستگی و در طول زمان از دیگری کنار بکشند (به جای ابراز احساسات زخمخوردهٔ خود) که این رفتار آنها ممکن است دیگران را گیج کند.
سلطان شهابالدین زمانی به قتل رسید که اهداف نظامی او در هندوستان و خراسان ناتمام مانده بود و وضع داخلی نیز برای انتقال قدرت نا آرام بود؛ بنابراین وزیر او مؤیدالملک برای جلوگیری از اغتشاشات داخلی و حفظ وحدت امپراتوری، مرگ سلطان را آشکار نکرد ولی در این زمان ارکان سپاه باهم اختلاف پیدا کردند. غوریان به هواخواهی بهاءالدین سام حاکم بامیان قیام خود را آشکار کردند و مؤیدالملک و ترکان هواخواه غیاثالدین محمود شدند. سرانجام توفیق نصیب مؤیدالملک و ترکان شد اما آنها برای تحقق هدف خود به تاجالدین یلدوز، از امرای ترک و سلطان شهابالدین روی آوردند؛ بنابراین به دلیل تعدد مدعیان سلطنت، قلمرو غوریان تجزیه شد.
پنجم: آن که زبان به وی دراز کند به غیبت و دروغ و فحش و آشکار کردن عورت و اسرار وی.