انخفاض

معنی کلمه انخفاض در لغت نامه دهخدا

انخفاض. [ اِ خ ِ ] ( ع مص ) افتاده شدن و به نشیب افتادن. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به نشیب افتادن. ( غیاث اللغات ) ( فرهنگ فارسی معین ). فروداشته شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). بپایین افتادن پس از بلند شدن. ( از اقرب الموارد ). پست شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). فرونشستن. ( یادداشت مؤلف ). || با کسره شدن کلمه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). بخفض شدن حرف. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). فروداشته شدن آواز. ( از اقرب الموارد ): حرف سین متصف به شش صفت همس ، رخاوت ، انفتاح ، انخفاض... است. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) پستی. پائین افتادگی. ( فرهنگ فارسی معین ). پایین افتادگی و نشیب و پستی. ضدارتفاع. ( ناظم الاطباء ). || نزد اهل هیئت در مقابل استعلاء بکار رود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- انخفاض افق ؛ در اصطلاح نجوم ، زاویه بین امتداد افق نظری و امتداد شعاع چشم. در صورتی که از سطح زمین بالا رویم. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه انخفاض در فرهنگ معین

(اِ خِ ) [ ع . ] (مص ل . ) پایین آمدن از رتبه بالا، پست شدن . ج . انخفاضات .

معنی کلمه انخفاض در فرهنگ عمید

پستی و پایین افتادگی، به نشیب افتادن، پست شدن.

معنی کلمه انخفاض در فرهنگ فارسی

به نشیب افتادن، پست شدن ، پستی وپایین افتادگی
۱- ( مصدر ) به نشیب افتادن پست شدن . ۲ - ( اسم ) پستی پایین افتادگی . جمع : انخفاضات . یا انخفاض افق . زاوی. بین امتداد افق نظری و امتداد شعاع چشم در صورتیکه از سطح زمین بالا رویم .

معنی کلمه انخفاض در ویکی واژه

پایین آمدن از رتبه بالا، پست شدن.
انخفاضات.

جملاتی از کاربرد کلمه انخفاض

تا آفتاب دولت تو ارتفاع یافت کار مخالفان تو جز انخفاض نیست
مساحت ابها در حدود ۵۰۰۰ هکتار و ارتفاعش از سطح دریا در حدود ۲۲۰۰ متر است. منطقهٔ ابها مانند حوضچه‌ای می‌ماند؛ چنان‌که از بیشتر جهات کوه آن را احاطه نموده‌است. منتها از سمت شمال و شمال شرقی انخفاض کوه مشاهده می‌شود که استان خمیس مشیط واقع شده‌است.
و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلّم «ان اللَّه عز و جل، اختار اصحابی علی جمیع العالمین سوی النبیّین و المرسلین. و اختار من اصحابی اربعة فجعلهم خیر اصحابی و فی کل اصحابی خیر أبا بکر و عمر و عثمان و علیا و اختار امتی علی سائر الامم فبعثنی فی خیر قرن. ثم الثانی ثم الثالث تتری، ثم الرابع فرادی، مفهوم خبر آنست که مصطفی ع بهینه آدمیان است، و گزیده جهانیان است، و پیش رو خلقان، آرایش جهان، و زین زمان، چراغ زمین و بدر آسمان. پناه عاصیان، و شفیع مجرمان، سید همه رسولان، و خاتم ایشان. پس از مصطفی بهینه همه خلق ابو بکر صدیق است که رب العالمین مسند امامت او بر تخت شریعت مصطفی نهاد، و اخلاص و صدق مستقر عبودیت او گردانید، و توکل و یقین مرتبت دار ولایت او ساخت، و پس ازو بهینه خلق عمر خطاب است، که رب العالمین عنان انخفاض و ارتفاع احکام در کف کفایت او نهاد، و طراز ولایت او بر ناصیه ملت کشید، و از سیاست و هیبت او دود شرک واطی ادبار خود شد. و پس از عمر خطاب بهینه خلق عثمان عفان است، که رب العالمین بساط توقیر و حرمت او بهفت آسمان نشر کرد، و در عهد دولت او انوار اسلام در مشارق و مغارب ارتفاع گرفت، و پس از عثمان بهینه خلق علی مرتضی علیه السّلام است که رب العالمین حقائق شریعت و شواهد طریقت بسیرت و سیرت او مکشوف کرد، و توکل و تقوی شعار و دثار او گردانید مصطفی هر یکی را ازین سادات و خلفا مرتبتی نهاد، و خاصیتی داد صدیق را گفت: «یا ابا بکر اعطاک اللَّه الرضوان الاکبر قیل یا رسول اللَّه و ما الرضوان الاکبر؟ قال یتجلی اللَّه عز و جل یوم القیمة لعباده المؤمنین عامة و یتجلی لابی بکر خاصة»
«فَیَذَرُها» ای یدع مکان الجبال من الارض، «قاعاً صَفْصَفاً» ارضا ملساء مستویة لانبات فیها، و القاع ما انبسط من الارض، و الصّفصف الا ملس. «لا تَری‌ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» ای انخفاضا و ارتفاعا. قال الحسن: العوج ما انخفض من الارض، و الامت ما نشز من الرّوابی، ای لا تری فیها وادیا و لا رابیة.