(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - طلب نوشتن چیزی را کردن . ۲ - نسخه برداشتن ، رونوشت برداشتن .
معنی کلمه استکتاب در فرهنگ فارسی
طلب نوشتن چیزی کردن، نویسندگی خواستن، کسی راواداربه نوشتن مطلبی کردن برای تطبیق خط ( مصدر ) ۱ - نوشتن فرمودن ۲ - نوشتن چیزی خواستن طلب نوشتن چیزی کردن . ۳ - استنساخ کردن نسخه بر داشتن رونوشت برداشتن .
معنی کلمه استکتاب در ویکی واژه
طلب نوشتن چیزی را کردن. نسخه برداشتن، رونوشت برداشتن.
جملاتی از کاربرد کلمه استکتاب
چون سرکار زاید الوصف جمع و ترتیب نظم و نثر سرکار خداوندی یغما را بالفطره لا... طالبند، به قدر بیست سی طغرا نامه پارسی فرهنگ که اصلا با لفظ و لغات تازی امتزاج و ترکیب ندارد و این صنعت در سبک و سنگ متصنعین و مترسلین کاری سخت دشوار است، در ری جسته ام و به مسوده و استکتاب نشسته، انشاء الله هنگام حضور به رسم ره آورد نیاز پیشگاه و ضبط کتاب خواهد شد. حاجی سید میرزا و حسینعلی خان از سرکار عالی دام اقباله به احضار مامور و فیض یاب حضور خواهند گشت این خود بدیهی است سرکار را در حرمت جناب معزی الیه شرط مراغبت و در کار سرکار خان و غیره مراقبت خواهد بود، سپردم به زنهار اسکندری، صاحب اختیارند.
شیخزاده احمد سهروردی که تبارش به سهروردی زنجان میرسد ظاهراً در سال ششصد و پنجاه و شش در بغداد میزیست و از حمله مغولان و کشتار دارالاسلام جان بدر برد و سالیان دراز در میان رودان و آذربایجان زیست و در استنتاج و استکتاب قرآن کریم به خلق آثاری به شیوه محقق جلی دست یازید که برخی از قطعات و جزوات آن دوره اینک زینتبخش موزهها و مجموعههای معتبر هنر اسلامی است.
به گاه مدح تو از کثرت ورود سخن سزد اگر ز عطارد نمایم استکتاب
هر جزوی ازان بود بر نوخطی گویی دل من نسخه ی استکتاب است