ابرنجن

معنی کلمه ابرنجن در لغت نامه دهخدا

ابرنجن. [ اَ رَ ج َ ] ( اِ ) حلقه ای از زر یا سیم و مانند آن که زنان برمچ و بند دست یا مچ و بند پای کنند زینت را. و آنرااورنجن و اورنجین نیز نامند. آنچه را بر دست کنند دست ابرنجن و دست آبرنجن و دست آورنجن و دست اورنجن و دست اورنجین و دست بند نامند، و عرب سِوار گوید. و آنچه را بر پای کنند پای ابرنجن و پای آبرنجن و پای ابرنجین وپای اورنجن و پای اورنجین گویند، و عرب خلخال نامد.

معنی کلمه ابرنجن در فرهنگ معین

(اَ رَ جَ ) (اِ. ) النگو، دستبند.

معنی کلمه ابرنجن در فرهنگ فارسی

( اسم ) حلقه ای از زر یا سیم و مانند آن که زنان برای زینت بر مچ و بند دست یا مچ و بند پای کنند و آنرا اورنجن و اورنجین نیزنامند و آنچه را بر دست کنند دست آبرنجن و دست آورنجن و دست اورنجن و دست اورنجین و دست بند گویند و عرب سوار گوید . و آنچه را بر پای کنند ابرنجن و پای آبرنجن و پایابرنجین و پای اورنجن و پای اورنجین گویند و عرب خلخال نامد .

معنی کلمه ابرنجن در ویکی واژه

النگو، دستبند.

جملاتی از کاربرد کلمه ابرنجن

پیش آمد بعد سه روز آن زنش پس نهاد آنجا دو دست ابرنجنش
چو سیمین زورقی در ژرف دریا چو دست ابرنجنی در دست حورا
این همه زرینه در گرد تنم میندیدم این دو دست ابرنجنم
بر سر آن نه دو دست ابرنجنم تا شود آزاد کلی گردنم
گفت دست ابرنجنم ای نامدار بوده است از مادر خود یادگار
از زرش خلخال و دست ابرنجنش رشته ابریشمین در گردنش