حروف ابجد
معنی کلمه حروف ابجد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه حروف ابجد در دانشنامه آزاد فارسی
حُروف اَبْجَد (موسیقی)نوعی حروف موسیقی. در موسیقی پس از اسلام، از حروف ابجد برای ثبت پرده ها و دستان ها و آهنگ ها استفاده می شده است. یعقوب بن اسحاق الکندی، ملقب به ابویوسف و مشهور به فیلسوف عرب، اولین فردی بود که از این حروف استفاده کرد و موسیقی دانان، ازجمله صَفی الدین اُرْمَوی و دیگران، نیز از روش او پیروی کردند. مثلاً نغمه های (نت های) دستگاه شور با حروف ابجد این گونه بوده اند: ا معادل نت La، ج معادل نت si، ه معادل نت do، ج معادل نت Re، ی معادل نت mi، یَب معادل نت fa، یه معادل نت sol، و یح معادل نت La در دور یا اکتاو بالاتر. امروز این حروف در نت نویسی کاربردی ندارند.
معنی کلمه حروف ابجد در ویکی واژه
همزه
ب
ج
د
ه
و
ز
ح
ط
ی
ک ۲۰ - ل ۳۰ - م ۴۰ - ن ۵۰ - س ۶۰ - ع ۷۰ - ف ۸۰ - ص ۹۰ - ق ۱۰۰ - ر ۲۰۰ - ش ۳۰۰ - ت ۴۰۰ - ث ۵۰۰ - خ ۶۰۰ - ذ ۷۰۰ - ض ۸۰۰ - ظ ۹۰۰ - غ ۱۰۰۰. حساب ابجد در ادبیات فارسی برای ساختن ماده تاریخ به کار میرود و قاعده اش آن است که: با این حروف مصرع یا جملة کوتاهی میسازند که اگر اعداد مربوط به حروف با هم جمع شوند تاریخی که منظور گوینده بوده به دست میآید مثل کلمة «عدل مظفر» که بر سر در مجلس شورا نوشته شده و منظور تاریخ صدور فرمان مشرطیت توسط مظفرالدین شاه
نوعی ترتیب بیان حروف الفبای عربی.به ترتیب عبارتند از: ابجد هوز حطی کلمن سعفص قرشت ثخذ ضظغ.
برایش کاربردهای جادویی و اساطیری هم ذکر كردهاند.
جملاتی از کاربرد کلمه حروف ابجد
ج) در موسیقی پس از اسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شدهاست. برای نمونه نغمههای دستگاه شور با حروف ابجد عبارت بودهاند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصلهها و ابعاد آنها: «ط ط ج ج ط ج ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نتهای سل، لاکرن، سی بمل، دو، ر، میبمل، فا و سل را تشکیل میدهند.
این حروف را در عالم سرّ، مجمل خوانند و حروف ابجد خوانند. ای عزیز در این عالم که گفتم، حروف متصل جمله منفصل گردد که آنجا خلق خوانند «یُحِبُّهُم وَیِحبُّونَه» پندارند که متّصل است؛ چون خود را از پرده بدرآرد، و جمال خود در حروف منفصل بر دیدهی او عرض کنند، همچنین باشد: ی، ح، ب،ﮪ، م؛ اگر مبتدی باشد، چون پارهای برسد حروف همه نقطه گردد. ای عزیز تو هنوز بدان نرسیدهای که ترا ابجد عشق نویسند. نشان ابجد نوشتن آن باشد که حروف متصل، منفصل گردد. «وَلَقَدْ وَصَّلنا لَهُمُ القَوْلَ» این باشد. پس «فَصَّلْنا الآیات» نشان این همه است. این جمله را ابجد عشق نوشتن خوانند در طریقت، بر لوح دل سالک. باش تا جمال این آیتها ترا روی نماید که «کَتَبَ فی قُلوُبِهِم الإِیمانَ» تا همه قرآن با معنی بر تو آسان شود که «وَلَقَدْ یَسَّرْنا القرآنَ لِلذِکْر فَهَلْ مِنْ مُذَکِّر».
گوئیم مر برادران خویش را که برین خوان نشینند که: عقل کل نخست پدید آورده باری است و تمام است بفعل و قوت، چنانک شرح آن اندر کتاب گشایش و رهایش گفته ایم. و دلیل بر آنک عقل نخست پدید آورده است آنست که هر چیزی که آن اندر پدید آوردن پیشتر بوده است بذات جاکول است و بر آنچ سپس تو پدید آمده است، چنانک علت بر معلول جاکول است و جنس بر نوع جاکول است، بر مثال حیوان که بذات جاکول است بر چارپای و پرنده و چرنده و مردم، از بهرآنک ببر گرفتن حیوان این همه انواع برگرفته شود همچنین نیز ببر گرفتن عقل بوهم که داننده است همه دانشها بر گرفته شود. پس جاکول بودن عقل بر همه چیزها همی دلیل کند که او پیشتر از همه چیزها هست شده است. و چون درست شد که نخستین هستی بود و دانا بود پس درست شد که دانسته او جز ذات او نبود ، و چون ذات او نخست هستی بود و تمام بوددلیل باشد که همه محسوسات و معقولات بجملگی اندر ذات او بود و دانسته او بود که اگر کسی گوید که هیچ چیز هست که نابوده است یا خواهد بودن که اندرذات عقل تخم نکشته بود نخست که او با بداع باری نه از چیزی پدید آمد، گفته باشد که عقل نه تمام بود و نقص با بداع باری سبحانه باز بسته باشد، و دور است ابداع باری سبحانه از نقص و عجز؛ و چیز ناتمام نگزیده باشد اندر آنک تمام باشد تا بدان قوت که اندر آن تمام باشد آن ناتمام تمام شود. و نگریستن عقل کل بذات خویش جوهری بود نه تکلفی، از بهر آنک جوهر عقل نگریستن و دانستن است، و چون خود جز عقل چیز نبود و جوهر او دانستن بود داننده خویش بود،و هرچیز که او داننده باشد از حد قوت بحد فعل بیرون آید، بر مثال شاگرد که از نگریستن اندر استاد خویش بفائده پذیرفتن از حد قوت بحد فعل بیرون آید، و چون حکم داننده مرچیزی را و نگرنده اندر چیزی آن بود کز حد قوت بحد فعل بیرون آید و عقل کل خود تمام بود بقوت و فعل چون ذات او مراو را دانسته شد و او جوهری باقی نورانی بود ازو برخاست جوهری که اندرحد قوت بود و بیرون آینده بود کز فعل همی بدان حکمی که یاد کردیم کزدانستن و نگریستن چیز از حد قوت بحد فعل آید، و چون همه اندک و بسیار از روحانی و جسمانی که هست و می باشد تخم آن اندر عقل کل بود واجب نباید که عقل کل جز بذات خود بنگرد، بر مثال کسی که سخن اندر معنی بداند و باز هم مر آن سخن را بنویسد هرگز حاجتمند نشود که آن سخن را از نبشته خویش برخواند. پس اگر کسی گوید که عقل کل حاجتمند است بنگریستن سوی آنچ عالم روحانی و جسمانی است از روحانیان و جسمانیان چنان گفته باشد که مر نویسنده را که بر نوشتن سخت جاکول گشته باشد حاجت است بنگریستن اندر حروف ابجد تا بداند که هر حرفی را شکل چیست و حکم هر یکی از حروف اندر پیوستن و گسستن چیست، پس اگر این مال باشد این قول ازین محال تر است.
تا روز ازل اگر بتکرار تضعیف کنم حروف ابجد
آرامگاه ابن حسام خوسفی،محل دفن ابن حسام خوسفی، شاعر سده نهم هجری در خوسف است. این بنا بر روی تپه ای سنگی قرار دارد که اطراف آن را مراتع و مزارع سرسبز میپوشاند. این آرامگاه برای اولین بار در سال ۹۲۰ قمری ساخته شده و آخرین مرمت آن طبق محتوای اشعار سروده شده سردر ورودی آرامگاه، با احتساب حروف ابجد سال ۱۲۹۲ هجری قمری بودهاست.
وگر ز مشک سرشته نوشت دست جمال بهگرد تختهٔ سیمین حروف ابجد را
کتیبههای سنگی متعددی در آشتیان وجود دارند که برخی از آنها در موزه مردمشناسی نگهداری میشوند و برخی دیگر هنوز در مکانهای تاریخی این شهر مانند مسجد جامع، تکیه صادق بیک، تکیه و مسجد بازار، بازار آشتیان و برخی از آب انبارهای آن قرار دارند. در این کتیبهها سال ساخت بنا به صورت رمزی و با حروف ابجد، اطلاعات عمومی و نام واقفان آن به چشم میخورد.
ب) تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک واژه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر درمیآورند که به خاطر سپردن آن واژه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب میکنند (ماده تاریخ).
تاریخ حکومت آنان که خداوند مارا از شرّ آنان نگاه دارد در سال طغی آلما بود؛ که طبق حساب علم حروف ابجدی حروف کلمه ((طغی آلما)) برابر با ۱۰۸۰ میشود که همان سال به حکومت رسیدن آنان میباشد.
در خرابات بقا اندر سماع گوش جان ترک تکرار حروف ابجد و حطی کنید
بخش عمده متن مانوی را سرودهای دینی تشکیل میدهند که به همان شیوه سنت قدیمی سرودهای اوستایی تصنیف شدهاند. این سروده گراهی هستند بر قواعدی که نظم ایرانی باستان و میانه از آنها منشأ گرفتهاند. بعضی از سرودها در دستنویسهای مانوی به شکل شعر نوشته شده، اما بیشتر آنها به صورت نثرند، ولی با نقطهگذاری دقیق مشخص شدهاند. در سرودهای مانوی اشکال سنتی بنابر پارهای ملاحظات تعدیل یافته و ترتیب ابجدی، یعنی شروع هر بیت، به ندرت واژههای مهم، با یکی از حروف ابجد که از سامیان اقتباس شده، به کار رفتهاست. این سرودها همراه با موسیقی خوانده میشدند. در سرودهای ابجدی، اغلب بیتی خارج از ترتیب ابجدی، پس از بیت اول یا دوم یا جای دیگر میآید. گاهی نیز بیتی پس از آخرین حرف ابجد افزوده میشود.
د) گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آنها را با حروف ابجد مشخص میکنند؛ مثلاً در همینجا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آنها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم.
حروف ابجد اگر تا ابد کنی تضعیف فزون از آن به تو فخرست مر أب و جَدّ را
زبان آشوری یا همان سریانی زبانی پیچیدهاست و پایه آن حروف ابجد است. زبان آرامی یا سریان که آسوریان برای ارتباط بین خود از آن استفاده میکنند در کلیسای شرقی، کلیسای کاتولیک کلدانی، کلیسای کاتولیک سریانی، و کلیسای ارتودوکس سریانی، نیز از آن استفاده میشود. در کلیساهای کلارای هندوستان نیز این زبان به کار میرود.
خط آسوری نو، سریانی خاوری است که از راست به چپ نوشته میشود و الفبای آن به ترتیب حروف ابجد است.
به احتمال قوی معماران آرامگاه شاه نعمتالله ولی با این کار قصد دادن پیامی را داشتهاند. بررسی عدد ۱۱ و حروف ابجد نشان میدهد که این عدد معادل کلمه «هو» است که به معنای «الله» به کار میرود. احتمالاً این عدد نشان از ایمان و خلوص شاه نعمتالله ولی دارد.