معنی کلمه خرچال در لغت نامه دهخدا
شکار باز خرچال و کلنگ است.عنصری.همیشه در فزع از وی سپاههای ملوک
چنان کجابنواحی عقاب بر، خرچال.؟ ( لغت فرس ).به اهتمام کند هر زمان عقاب عتاب
بعهد معدلت او کبوتر و خرچال.شمس فخری.مرغی است شبیه به حُباری ̍، از آن کوچکتر و در کنار آبها می باشد، گرم و غلیظ و مولد خون سوداوی و مصلحش مهرّا پختن و با دارچینی و آبکامه بدون روغنها استعمال نمودن. ( تحفه حکیم مؤمن ). || کودن. ( از ناظم الاطباء ).