آلات
معنی کلمه آلات در لغت نامه دهخدا

آلات

معنی کلمه آلات در لغت نامه دهخدا

( آلات ) آلات. ( ع اِ ) ج ِ آلت. افزارها. ابزارها. ادوات.سازوبرگ. ساز. ساختگی ها. اسباب. سامان :
سکندر بیامد بدشت نبرد
همه خواسته سربسر گرد کرد
ز تخت و ز خرگاه و پرده سرای
ز فرش وز آلات و از چارپای.فردوسی.نگه کرد قارن بتورانیان
همه ساز و آلات ایرانیان.فردوسی. - آلات تغذیه ؛ مجموع عضوها که در عمل تغذیه بکار است.
- آلات تناسل ؛ عضوها در حیوان از نرینه و مادینه که سبب تولید مثل و نتاج است.
- آلات تنفس ؛ اندامها از حنجره و ریه و جز آن که در حیوان وسیله نفس برآوردن و فروبردن است.
- آلات جارحه ؛ افزارهای طبیعی و غیرآن از چنگال و دندان و شمشیر و کارد و جز آن که خستن راست.
- آلات جنگ ؛ آلات رزم. آلات حرب. سلاح :
بفرمای تا ساز و آلات جنگ
بیارند پیشم کنون بیدرنگ.فردوسی.که برخیز و درپوش آلات رزم
که کوتاه کردیم ما جام بزم.فردوسی.- آلات حیات ؛ آنچه از اعضاء و جز آن که برای دوام زندگی بکار است.
- آلات دفاع ؛ آنچه از اعضاء طبیعی و ادوات مصنوع که برای راندن دشمن دارند.
- آلات رصدیه ؛ افزارهای علم هیئت.
- آلات شکم ؛ حشو.
- آلات صوت ؛ عضوهای تن حیوان که آواز از آنها خیزد، چون شش و گلو و کام و زبان و لب و غیره.
- آلات لهو ؛ افزار نواختن موسیقی و باختن قمار و مانند آن.
- آلات محرّکه ؛ آنچه در تن حیوان از اعصاب و عضلات و جز آن بکارِ بسط و قبض و حرکت و سکون است.
- آلات موسیقی ؛ ابزارهای آن.
این کلمه را در تداول فارسی چون علامت جمع در آخر کلمه برای نمودن انواع جنسی آرند، چون : آهن آلات ، بلورآلات ، ترشی آلات ، شیشه آلات و غیره.
آلات. ( اِخ ) نام شهری از طایفه نصر، و گفته اند نام دو شهر است.

معنی کلمه آلات در فرهنگ معین

( آلات ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ آلت ، وسایل .

معنی کلمه آلات در فرهنگ عمید

( آلات ) ۱. [جمعِ آلَة] = آلت
۲. نشان دهندۀ انواع جنس (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): آهن آلات، بلورآلات، شیشه آلات.

معنی کلمه آلات در فرهنگ فارسی

( آلات ) ( اسم ) جمع : آلت . ۱ - افزارها ابزارها ادوات اسباب . یا آلات تغذیه . مجموع عضوهایی که در کار تغذیه بکاراست . یا آلات تناسل . عضوهایی در حیوان از نر و ماده که سبب تولید مثل و نتاج است . یا آلات تنفس . اندامها از حنجره و ریه غیره که در حیوان وسیل. تنفس است . یا آلات حیات . آنچه از اعضائ و غیر آن که برای ادام. زندگانی لازم است یا آلات جارحه . افزارهای طبیعی و غیر آن از چنگال و دندان و شمشیر و کارد و غیره که برای جراحت وارد آوردن بکار رود . یا آلات دفاع . آنچه از اعضای طبیعی و ادوات مصنوع که برای راندن دشمن دارند . یا آلات ذو( اسم ) الاوتار . الاوتار . یا آلات النفخ . یا آلات رصدی ( رصدیه ) . ابزارهای علم هیائ ت که بکار رصد کواکب رود . یا آلات شکم . آنچه در اندرون شکم باشد حشو . یا آلات صوت . عضوهای بدن حیوان که آواز از آنها خیزد چون : شش گلو کام زبان لب و غیره . یا آلات لهو . ابزار نواختن موسیقی و باختن قمار و مانند آن . یا آلات موسیقی . وسایل و اسبابی کهاز تحریک آنها نغمات تولید شود و آن آلات در موسیقی ایرانی بر سه قسم و بقولی بر چهار قسم است : ۱ - حلوق انسانی . ۲ - آلات ذوات النفخ ۳ - آلات ذوات الاوتار ۴ - کاسات طاسات و الواح . در موسیقی امروزی حلوق انسانی ( موسیقی صوتی ) را در مقابل ( موسیقی اسبابی ) قرار دهند و آنرا جزو ( آلات موسیقی ) بحساب نمیاورند . ۲ - گاه بجای علامت جمع برای نشان دادن انواع یک جنس بکار رود : آهن آلات بلور آلات ترشی آلات شیشه آلات .
نام شهری از طایفه نضر ابزار ها
ابزارها، جمع آلت، علامت جمع در آخربعضی کلمات به معنی انواع جنس

معنی کلمه آلات در دانشنامه عمومی

آلات (ازبکستان). آلات ( به ازبکی: Olot ) یک منطقهٔ مسکونی در ازبکستان است که در شهرستان آلات واقع شده است. آلات ۱۱٬۵۰۰ نفر جمعیت دارد.
الات ( به انگلیسی: Alot ) یک منطقهٔ مسکونی در هند است که در مادایا پرادش واقع شده است.
الات ۲۱٬۵۱۳ نفر جمعیت دارد و ۴۳۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

معنی کلمه آلات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آلات. آلات جمع آلت، به ابزار و مصالحى گویند که در انجام دادن کارى یا ساختن چیزى بدان نیاز است، مانند آب در تطهیر اشیاى نجس و مصالح ساختمان، از قبیل آجر، گچ و خاک در ساختن آن به کار می رود و از این عنوان در باب هاى بسیارى، همچون طهارت، صلات، زکات، حج، جهاد، تجارت، اجاره، سبق و رمایه، نکاح، صید و ذباحه، ارث، شهادات، حدود و تعزیرات و قصاص، سخن رفته است.
مراد از آلات بر حسب مضاف الیه آن، متفاوت است.به عنوان مثال، آلات تطهیر، ابزار مورد استفاده در تطهیر اشیاى نجس، مانند دست و آب؛ و آلات بنا، مصالح مورد استفاده در ساختمان مى باشد.
دسته بندی احکام آلات
احکام آلات یا احکام تکلیفی است یا احکام وضعی.
احکام تکلیفی شامل چه آلاتی می شود
تصرف در آلات بر حسب موارد می تواند هر یک از احکام خمسه تکلیف را به خود اختصاص دهد:۱ - حرام: مانند استعمال آلات لهو.۲ – مکروه: مانند همراه داشتن آلات جنگى در نماز.۳ – مباح: مثل مسابقه با اسب.۴ – واجب: همچون فراهم کردن آلات نظافت و آشپزی براى زن توسط شوهر.۵ – مستحب: مانند خریدن آلات عبادت براى نگهدارى.البته گاهى نیز- به جهت پیدایش برخى عناوین ثانوی- حکمى ویژه بر آلات مترتب مى گردد، مانند حرمت فروش آلات جنگی (ابزار جنگى) به کافران از آن جهت که مصداق عنوان اعانت بر گناه بشمار مى رود.
← احکام وضعی شامل چه آلاتی می شود
...

معنی کلمه آلات در ویکی واژه

وسایلی که با آن کاری انجام می‌دهند. آلة. آلات در زبان بهاری مترادف فلفل سیاه که چاشنی برخی غذاها می‌باشد، هست.
جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب، به معنی نوع و جنس چیزی. آهن‌آلات، ماشین‌آلات. جمعِ آلت. وسایل.

جملاتی از کاربرد کلمه آلات

شاه چون این فصول استماع کرد، اثر ارتیاح و ابتهاج بر ناصیه میمون او ظاهر شد. سندباد را تشریف های فاخر و خلعت های وافر که لایق همت و عاطفت چنان پادشاه باشد، ارزانی فرمود و از شاهزاده پرسید: مثال آن احوال و کیفیت آن بازگوی. در ابتدا ابای خاطر و در انتها ایفای علم و موجب اوایل اوایل نامرجو و مظهر عواقب محمود چگونه است؟ شاهزاده گفت: بقا باد پادشاه زمین و شهریار زمان را در سرسبزی و نصرت و پیروزی. فیض سعادت الهی متواتر و اقبال و دولت بر مدارج معالی مترقی، چندان که اقتضای رای جهان آرای اوست. بر رای انور و خاطر اشرف شاهنشاهی که مدد دهنده شعله شمع آفتاب و فروزنده مشعله ماهتاب است، پوشیده نماند که جوانی شعبه ای است از جنون و دیوانگی و اختلال احوال عقل در وی ظاهرست و نقصان آلات و اسباب ادراک، پیدا و روشن و میل طبیعت و اوقات صبوت به ملاعب و ملاهی زیادت اسباب تاخیر درک امانی است .

همه دشت و که بد پراکنده باز سلیح و ستوران و آلات ساز
بزرگ‌ترین اقلام صادراتی آمریکا به ترتیب تجهیزات صنعتی (۲۹٫۸٪)، ماشین‌آلات (۲۹٫۵٪)، کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۱۲٫۴٪)، خودرو و تولیدات وابسته (۹٫۳٪)، تولیدات صنایع غذایی (۸٫۳٪)، و تولیدات صنایع هوایی (۶٫۶٪) هستند، در حالی که بزرگ‌ترین اقلام وارداتی به آمریکا کالاهای مصرفی غیر اتومبیل (۲۳٪)، سوخت (۲۲٫۱٪)، ماشین‌آلات (۱۹٫۹٪)، تجهیزات صنعتی (۱۴٫۸٪)، تولیدات خودرو (۱۱٫۱٪)، صنایع غذایی (۴٫۲٪)، و صنایع هوایی (۱٫۷٪) هستند.
اولا که راه های ساده تری برای آزمایش برنامه های آن ها وجود دارد. بیشتر تحقیقات فعلی در زمینه های مرتبط با هوش مصنوعی با هدف اهداف خاص مانند زمان بندی خودکار، تشخیص شیء ، یا پشتیبانی است. محققان هوش مصنوعی برای آزمایش هوش برنامه هایی که این مشکلات را حل می کنند، به سادگی این وظیفه را به طور مستقیم به آنها می دهند. راسل و نورویگ قیاسی با سابقه پرواز پیشنهاد می کنند: "هواپیماها با اینکه چقدر خوب پرواز می کنند آزمایش می شوند، نه با مقایسه آن هابا پرندگان". متون مهندسی هواپیما، آنها می نویسند، "هدف از فعالیت های حوزه خود را تحت عنوان ساخت ماشین آلاتی که پرواز آن ها دقیقا مانند کبوتر است به طوری که می توانند کبوتر های دیگر گول بزنند، تعریف نمی کند. "[75]
و در باطن جایی که غذا به وی رسد هضم افتد و جایی که ثقل از وی بیرون آید و جمله آلات آن بیافریند و آنگاه شکل مرا چابک و به اندام بر سه طبقه بنا کند و در یکدیگر پیوندد و مرا حاجتمندوار کمر خدمت بر میان بندد و قبای سیاه پوشد و بدین عالم که تو می پنداری که برای تو آفریده است بیرون آرد تا در نعمت وی چون تو بگردم، بلکه تورا مسخر من کند تا شب و روز کشت کنی و تخم پاشی و زمین راست کنی تا جو و گندم و چوب و دانه ها و مغزها به دست آوری و هرکجا که پنهان کنی مرا راه آن بیاموزد تا از درون خانه خویش در زیر زمین بوی آن بشنوم، با سر آن شوم و تو خود با همه رنج که طعام یک ساله نداری، من یک طعام یک ساله برگیرم و بیشتر و محکم بنهیم، آنگاه برای خویش به صحرا آورم تا چون نمی رسیده باشد خشک کنم پیش از آن که باران آید.
یوری اورلاو (یا اورلوف به روسی) در دوران کودکی به همراه خانواده‌اش به بهانهٔ ساختگی یهودی بودن از اتحاد جماهیر شوروی به ایالات متحده آمریکا فرار می‌کند. او دلزده از زندگی ساده خانواده خویش و برای ثروتمند شدن وارد تجارت و قاچاق اسلحه و ابزارآلات جنگی می‌شود. او در این راه ایده‌های خاصی را به کار می‌برد که تا آن زمان در این زمینه به چشم نخورده بود. یوری با استفاده از ذکاوت خویش به یک باره به یک دلال بین‌المللی اسلحه تبدیل می‌شود. جنگ‌های خاورمیانه، آفریقا، جنوب شرقی آسیا، افغانستان، درگیری‌های اسرائیل و مسلمانان، جبهه متحد انقلابی، رهبر لیبریا، لبنان، رشوه به مقاماتی چون کلنل الیور سوثرن آمریکایی، کامبوج و به ویژه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی او را در رسیدن به هدفش یاری می‌کنند.
استان مرکزی طی پنج دهه گذشته چهره‌ای صنعتی به خود گرفت و با راه‌اندازی طرح‌های صنعت نفت و پتروشیمی به یکی از بزرگ‌ترین مراکز صنایع استراتژیک کشور تبدیل شد. از تولیدات عمده استان می‌توان به آلومینیوم، محصولات آلومینیومی، ریخته‌گری فلزات سنگین، تجهیزات صنایع نفت و گاز، تجهیزات نیروگاهی و صنعتی، ماشین‌آلات کشاورزی و عمرانی، خودروهای ریلی، محصولات پتروشیمی و پالایشگاهی، رنگ‌های صنعتی، منسوجات، شیشه و جام، بلور، انواع لاستیک خودرو، سیم و کابل، شوینده‌ها، دوده صنعتی، الیاف مصنوعی، انواع سنگ ساختمانی، لوازم خانگی و کاشی، لوله و پروفیل فولادی و پی وی سی و … اشاره کرد.
صنایع و قطعات دستگاه‌های راه‌سازی و ماشین آلات
پس براه امتحان شد، رهسپار خواست تا پیدا کند آلات کار
لرزه‌گیری ماشین آلات، تاسیسات و سازه‌ها برای جلوگیری از انتقال لرزش و صدا به یکی از مراحل مهم مهندسی سازه و مهم‌ترین دغدغه‌های تأسیسات تبدیل شده‌است از این رو مهندسین و مشاوران فنی همواره در پی روش‌هایی برای جلوگیری از انتقال ارتعاش به چنین سیستم‌هایی هستند و از مهم‌ترین دستاوردهای حاضر می‌توان به انواع مختلف لرزه گیرها اشاره نمود.
بدانید که ایزد تعالی مرین عالم پیدای را دلیل عالم پنهانی کرده است، و مر آفرینش جسمی را دلیل آفرینش نفسی گردانیده است، و ما همی دانیم مر نفس جزئی را که به کالبد پیوست است که مرین کالبد را به خانه خویش همی دارد، و خورش که مرو را باید از بهر عمارت این خانه مر آنرا نخست به آلات جسدانی پاک کند، و هرچه آرزو ناشایسته است بیفگند چون افگندن کاه و کفه و سبوس از گندم، و چون نیز به آلت جسدانی ممکن نشود مر آنرا پاک کردن از بیرون آن وقت مر آنرا به دندان بکند. و بدین خانه خویش که کالبد است اندر کشدش و مر او را به آلتهای اندرونی بپزد و نرم کند. و هرچه از لطافت است جدا کند، وزان لطافت بر قدر حاجت خویش بازگیرد، و دیگر که بماند مر آنرا به آنچ او را نشاید بیرون افکند و بدان ننگرد- که اگر آن پوست و کاه و گوشت و گندم نبودی آن لطافت بدو نرسیدی- بلکه به غرض خویش نگرد. پس بدین فعل کز نفس جزء پدید آمد اندر عمارات این خانه او که کالبد است همی دلیل کند که او مرین خانه را دست باز خواهد داشتن و نیز بدو باز نگردد. و چون مراد خویش به تمام شدن خویش اندرو به حاصل کرد از بازگشتن بدو ننگ دارد و بدان ننگرد، که اگر کالبد نبودی او تمام نشدی بلکه آمدنش اندرین خانه به سبب تمام شدن بود، و این کالبد مر نفس را پس از آنک ازو تمام گشته جدا شود هم بر آن منزلت باشد که آن طعام پیشی آمده ناشایسته باشد که آنرا از خانه خویش که کالبدست بیرون رده باشد برابر نه کم و نه بیش و نفس مردم سزاوار ثواب و عقاب به کارهای خویش شود که اندرین عالم کرده باشد، و چون بدان عالم خویش رسد و ناتمام باشد بداند که تمام شدن او را از آنجا روی نیست. و جز بدین عالم جسمانی چیزی نتواند به دست آوردن که او را به عالم روحانی از این راحت نباشد و آن نعمتها را که آنجاست بدان بتوان یافتن. و بر درستی این حال دو دلیل است: یکی از قول خدای تعالی که همی گوید از قول دوزخیان، قوله: « او نرد فتعمل غیر الذی کنا نعمل». گفت: ایدون گویند که ما را بازبَرَندی تا بکنیمی جز آنکه کرده بودیم؛ و دلیل از آفرینش آنست که مر که از مادر نابینا یا کر زاید هیچ کس را امید نیوفتد که او را بینا یا شنوا تواند کردن از بهر آنک آن آلت اندر شکم همی بایست که راست شدی و این جهان هر نفس را از بهر راست کردن صورت نفسانی بر مثال شکم مادر است مر راست کردن صورت جسمانی را برابر نه کم و نه بیش، و هر که طاعت دارد و علم آموزد و کار کند هم اندرین جهان نیک خت شود و هر که سر بکشد و نادانی گزیند و شریعت را دست بازدارد هم اینجا بدبخت شود، و دلیل بر درستی. این دعوی قول رسول مصطفی صلی الله علیه و آله است که گفت « السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن مه» گفت: نیکبخت آنست که اندر شکم مادر نیکبخت است و بدبخت آنست که اندر شکم مادر بدبخت شود. پس این علم مر نفس را چون شکم مادر است مر جسم را و این کالبد مر نفس را همچنان پوست که کودک اندرو باشد کز شکم مادر بیرون آید. و ما همی بینیم که آن پوست ا که آن کودک اندرو تمام شده باشد به خاک اندر کند و کس نیز نام آن نبرد و مادر کودک بر حال خویش بماند، همچنین دانیم که این کالبد را که چون به خاک اندر کردند نیز به کار نیاید و بدو حاجتی نباشد و این عالم که بر مثال شکم مادر است بر جای بماند، و کر ثواب و عقاب مر کالبد را بودی بایستی که کالبد رسول مصطفی صلی الله علیه و آله بزرگتر بودی از کالبد همه خلائق از بهر آنک ثواب او بیش از ثواب همه امت است، و همچنین بایستی که کالبدهای عاصیان سخت بزرگ بودی، از بهر آنک عقوبت ایشان سخت بزرگ است و چون سول مصطفی بکالبد همچند دیگر مردمان بود و همچنان کالبد او را به خاک اندر بایست کرد. ندانستیم که ثواب مر نفس راست نه مر جسم را. و دلیل دیگر بر آنک ثواب و عقاب مر نفس راست نه مر جسم را که این نفس سخن کوی که مردم راست ازین عالم نیست بلک عالم او همچنان لطیف است و اینجا از بهر آموختن آورده 0157اندش، و دلیل بر درستی، این دعوی قول خدای است که همی گوید قوله: «لقد جئتموناکما خلقناکم اول مره بل زعمتم أن لن نجعل لکم موعدا» گفت: بیامدید سوی ما همچنانک بیافریدیم‌تان نخستین بار چنان ندانستید که ما مر شما را وعد کافی نکنیم. و مردم که نخست اندر آفرینش آید نادان باشد، پس این آیت همی آواز دهد که نادان نباید رفتن از اینجا، همی ندا کند که اینجا مر نفس را از بهر آموختن آورده‌اند اندرین سرای. درست شد که او ازینجا نیست، و چون نفس اینجایی نیست لازم نیاید که خدای تعالی او را جاودانی اینجا بدارد، از بهر آنک ستم باشد چیزی نه به جای او جاوید گردانیدن، و خدای تعالی همی گوید من ستمکار نیستم قوله « و ما ربک بظلام للعبید» همی گوید: ای محمد پروردگار تو ستمکار نیست بر بندگان. و بدین شرح که بکردیم درست شد خردمند را که مرگ حق است و جاوید زیستن اگر بودی ستم بود، پس گوئیم که همچنان که نفس را که ایدری نیست اندر جاوید گردانیدن ستم باشد به جای خویش بازبردن داد باشد همچنین نیز کالبد. گران تاریک را به عالم لطیف روشن بردن نیز ستم باشد و مرو را جاوید گردانیدن ستم بر ستم باشد. پس درست کردیم چون آفتاب سوی خردمند که ثواب مر نفس را است نه مر کالبد را و نیز گوئیم که چون نفس از کالبد به عالم خویش بازرسد با صورت تمام بی نیاز باشد از جسد که بدان فائده پذیرد بلک او آنجا از علت خویش بی میانجی فائده پذیرد و آن مرو را ثواب باشد بر مثال کودک که چون آلت غذا پذیرفتی اندر جسد خویش اندر شکم مادر تمام کند نیز به میانجی مادر حاجتمند نشود و بیرون آید تا غذا کز پستان مادر کز بیرون است بستاند، و چون نیز قوی‌تر شود خود آن طعام و شراب که مادرش همی خورد بخورد و مادر را از میان خویش و میان طعام و شراب برگیرد، و لذتها که اندر طعام و شراب همی آید از عالم نفس همی آید، و چون نفس جزءی اندر عالم جسمانی باشد به میانجی طبایع و میانجی جسد خویش تواند مر آن لذتها را یافتن و چون به عانم خویش رسد از میانجی بی نیاز شود، بر مثال کسی که علم آموزد و چون عالم گشت آلت آموختی همه بیفکند از دفتر و قلم و محبره و جز آن و خود از ذات خویش تألیف کند بی هیچ آلت دیگر و فائده‌های دیگر نفسها را از نفس خویش بیرون آرد چون تمام شد.
جمعه بازار کتاب در اصفهان محلی برای مبادله، خرید و فروش کتاب‌های درسی کنکور، دانشگاهی، کمک آموزشی و کتاب‌های غیردرسی جدید و دست دوم است. که در مهرماه با توجه به تقاضای دانش اموزان و دانشجویان جهت خرید کتاب با ازدحام شدید رو به رو است.پنج شنبه بازار بعثت با کاربری ارائه و فروش گل و گیاه، ماهی‌های زینتی، دوچرخه، موتورسیکلت و ابزار و یراق‌آلات با هدف کاستن از جمعیت مراجعات مردمی جمعه‌بازار است.صبح‌های جمعه خیابان ورودی شهر دولت‌آباد جمعه بازار است.
و نیز گواهی داد ما را بر آنکه مردم علت تمامی عالم است، مسخر گشتن امهات و موالید عالم مر مردم را، چو مسخر بودن نبات با همه آلت خویش مر بار و تخم را و چو مسخر بودن حیوان با همه آلات خویش مر نطفه را. اما مسخر بودن افلاک و امهات مر مردم را به ظاهر (آن است که مردم مر) افلاک و انجم را همی بر مرادهای (خویش کار بندد به قوت عقل، چنانکه مر سعادت ها را) از او همی بتواند گرفتن به شناخت روزگارهای مسعود وز نحوست های (او حذر تواند کردن) به شناخت زمان های منحوس، (و کار بستن) مردم مر طبایع چهارگانه را بر حسب مرادهای خویش ظاهر تر از آن است که به شرح آن حاجت آید. و مسخر بودن این آبا (و امهات) مردم را به باطن آن است کز این کارکرد عظیم که افلاک و انجم و امهات اندر آن به منزلت دست افزارها و هیولات اند، شریف تر از مردم چیزی همی حاصل نیاید و صانع قادر مر این دست افزارها و هیولی را از بهر این مصنوع مسخر کرده است. پس بدین روی این آلات مسخرات به سبب بودش مردم اند، چنانکه خدای تعالی همی گوید: (و سخر لکم ما فی السموت و ما فی الارض جمیعا منه ان فی ذلک لایت لقوم یتفکرون). و بدان گفتیم کز عالم چیزی شریف تر از مردم پدید نیامد که بر عالم جز مردم چیزی پادشاه نشد.
در نتیجه استفاده نظامی از جزیره و اسکان ناموفق، جزایر مملو از سنگرهای بتنی متروکه و تجهیزات سنگین، وسایل نقلیه، تجهیزات، ماشین‌آلات و ساختمان‌ها هستند. در سپتامبر ۱۹۷۸، سرانجام مقامات آمریکا برای جابجایی ساکنان وارد شدند. بررسی رادیولوژیکی مارشال‌های شمالی، که توسط دادخواست ۱۹۷۵ انجام شد، پس از تخلیه ساکنان و بازگشت به جزیره کیلی آغاز شد.
فی الجمله غرض از این تفصیل آنست که نوع انسان را که اشرف موجودات عالم است به معونت دیگر انواع و معاونت نوع خود حاجت است هم در بقای شخص و هم در بقای نوع؛ اما بیان آنکه به انواع دیگر محتاج است خود ظاهر است و در این مقام به استکشاف آن زیادت احتیاجی نه؛ و اما بیان آنکه به معاونت نوع خود محتاج است آنست که: اگر هر شخصی را به ترتیب غذا و لباس و مسکن و سلاح خود مشغول بایستی بود، تا اول ادوات درودگری و آهنگری بدست آوردی و بدان ادوات و آلات زراعت و حصاد و طحن و عجن و غزل و نسج و دیگر حرفتها و صناعتها مهیا کردی، پس بدین مهمات مشغول شدی بقای او بی غذا بدین مدت وفا نکردی و روزگار او اگر بر این اشغال موزع کردندی بر ادای حق یکی از این جمله قادر نبودی.
از آلات عزاداری است که مردم قم به صورت سنتی تنها در روز عاشورا آن را از تکایای خود بیرون می‌آورند و در پایان دسته عزاداری خود به صورت خفته تا مقابل ایوان آیینه حرم حمل می‌کنند.
بیاراستش تن به آلات جنگ پس آنگه گرفتش در آغوش تنگ
واحد پول کوزوو، یورو است. از مهم‌ترین صادرات کوزوو می‌توان به انواع فلزات، تولیدات چرمی و ماشین‌آلات اشاره کرد.
ایکه شش جهه گشته پر مواهب از آلات صدره صدارت از صد تفاخر از بالات
و مردم را از آفرینش آلات اندر یابنده دو آمده است: یکی از آن حواس ظاهر است که بدان مر محدودات (و) مشاهدات را اندر یابد، و دیگر حواس باطن است که بدان مر چیزهای (نا محدود) و نامتناهی را اندر یابد. و چو مردم بدین حواس ظاهر که یابنده متناهیات جسمانیات است، مر جملگی این متناهیات را اندر یافت و مر جملگی فواید و منافع را از آن بگرفت و اندر این متناهیات همه منافع و فواید او بود، لازم آید که به حواس باطن که یافته است – و آن یابنده نامتناهیات است – مر فواید کلی را که عقل است اندر یابد و بپذیرد، و اندر آن نامتناهیات مر او را فواید و منافع است.