سمد

معنی کلمه سمد در لغت نامه دهخدا

سمد. [ س ِ م ِ ] ( اِ ) سمیذ :
نانک کشکینت روانیست نیز
نان سمد خواهی گرده کلان.رودکی.رجوع به سمید، برغل و سمذ شود.
سمد. [ س َ ] ( ع ق ) همیشه ، یقال : هولک سمداً؛ ای سرمداً. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ).

معنی کلمه سمد در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَّمَدُ: بی نیازی که همه (برای رفع نیازشان ) همواره قصد او می کنند (اصل در معنای کلمه صمد قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است ، وقتی گفته میشود : صمده ، یصمده ، صمدا معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد ، در حالی که بر او اعتماد کرده بود . ...
تکرار در قرآن: ۱(بار)
سمود را لهو و سر برداشتن از روی تکبّر گفته‏اند. درصحاح آمده «سَمَدَ سَمُوداً: رَفَعَ رَأْسَهُ تَکَبُّراً... وَ السّامِدُ: اَللّاهی» راغب مشغول شونده که سر بالا دارد. گفته است. . می‏خندید و گریه نمی‏کنید و شما متکبرید یا غافلید ابن اثیر آن را به قولی غفلت گفته است. و از زمخشری حکایت شده که آن در لغت حمیرا آواز خوانی است و از ابن عباس در آیه فوق تکبر نقل است. این کلمه در کلام اللّه مجید فقط یکبار یافته است.

معنی کلمه سمد در ویکی واژه

سمذ: نان سفید نیکو.

جملاتی از کاربرد کلمه سمد

قوجا یعقوب ایتمیشسمده تاپوپسان قاوالیوب قورد آغزینان قاپوپسان
یعنی سواد الحزن و معنی قوله سمدن یعنی لطمن الوجوه و صحن و زفنّ حین نحن، «وَ هُوَ کَظِیمٌ» الکظیم الّذی امتلأ حزنا و سکت علیه.
آیربلوق چاقی بتشدی میزبانم یاتما دور کیم کوچنده و سمدور تشییع مهمان الوداع
رمی الحدثان نسوة آل حرب بمقدار سمدن له سمودا
سمدن ای زفنّ و نحن و رفعن ایدیهن و المعنی انهم کانوا اذا سمعوا القرآن عارضوه بالغناء و اللهو لیشغلوا الناس عن استماعه. و عن ابی هریرة قال لمّا نزلت هذه الایة بکی اهل الصّفة حتی جری دموعهم علی خدودهم فلمّا سمع رسول اللَّه (ص) حنینهم بکی معهم فبکینا ببکائه، فقال (ص) لا یلج النار من بکی من خشیة اللَّه و لا یدخل الجنة مصرّ علی معصیة اللَّه و لو لم تذنبوا لجاء اللَّه بقوم یذنبون ثم یغفر لهم.
صرفه جویی ناشی از افزایش تولیدهرمان ابینگ هاوسمدیریتاستراتژی‌های بازاریابی
و فی الحدثان نسوة آل حرب بمقدار سمدن له سمودا