آیینه خانه

معنی کلمه آیینه خانه در لغت نامه دهخدا

( آیینه خانه ) آیینه خانه. [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) آینه خانه. || ( اِخ ) نام یکی از بناهای صفویه بوده است به اصفهان.

معنی کلمه آیینه خانه در فرهنگ معین

( آیینه خانه ) ( ~. نِ ) (اِمر. )اتاقی که آن را آیینه - کاری کرده باشند.

معنی کلمه آیینه خانه در فرهنگ فارسی

( آیینه خانه ) ( کاخ آینه خانه ) یکی از عمارات اصفهان است که در عهد صفوی بنا شده و آن بفاصله تقریبا ۵٠ متری مشرق کارخانه هفت دست فعلی و ۶٠ متری رود خانه زاینده رود بسمت پل خواجو واقع و مشتمل بود بر تالاری شگفت و عالی . این عمارت در سال ۱۳۱۹ ه. ق . منهدم گردید
( اسم ) اطاقی که آنرا آیینه کاری کرده باشند .

معنی کلمه آیینه خانه در ویکی واژه

اتاقی که آن را آیینه - کاری کرده باشند.

جملاتی از کاربرد کلمه آیینه خانه

دل در خیال دیدار آیینه خانه‌ای داشت تا بر ورق زد آتش طاووس پرفشان شد
جلوه ای کن عجب تماشایی است برت آیینه خانه ساخته صبح
جهان ز عکس رخ آن یگانه پر شده است مثال واحد و آیینه خانه پر شده است
کم نیست صحبت دل‌گر مرد، زن نماند آیینه خانه‌ای هست‌، گر انجمن نماند
آیینه خانه ای است خموشی که هر چه هست بی گفتگو تمام در او جلوه گر شود
پیداست عکس چهره گل در هوای ابر آیینه خانه کرده چمن را صفای ابر
آیینه خانه ایم و دم از نور می زنیم شمشیر برق بر جگر مور می زنیم
دلت مقابل و آنگاه عرض یکتایی ثبوت وحدت آیینه خانه بوالعجبی‌ست
وحشت کند ز خود دل روشن، چه جای خلق یک تن، هزار تن بود آیینه خانه را
مشو بار روشن ضمیران که گردد ز یک تن پر از خلق آیینه خانه