بچگانه

معنی کلمه بچگانه در لغت نامه دهخدا

بچگانه. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) کودکانه. منسوب و متعلق به بچه. ( ناظم الاطباء ). که طفل را بکار آید. که مناسب طفل خردسال باشد. طفلانه. متعلق به بچه ها. درخور بچه ها. || از روی نادانی. حماقت آمیز. و رجوع به بچه شود.

معنی کلمه بچگانه در فرهنگ معین

(بَ چِّ نِ ) (ص . ) مربوط یا منسوب به بچه مجازاً نسجیده ، احمقانه .

معنی کلمه بچگانه در فرهنگ عمید

۱. مربوط به بچه ها، مانند بچه ها: سادگی بچگانه.
۲. [عامیانه، مجاز] احمقانه: فکرهای بچگانه.
۳. (قید ) [عامیانه، مجاز] مانند بچه ها، نسنجیده: بچگانه رفتار کردن.

معنی کلمه بچگانه در فرهنگ فارسی

کودکانه منسوب و متعلق به بچه .

معنی کلمه بچگانه در ویکی واژه

infantile
مربوط یا منسوب به بچه مجازاً نسجیده، احمقانه.

جملاتی از کاربرد کلمه بچگانه

از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته است می‌توان به پترا، پائو و برادرش و «بازی‌های بچگانه» (۲۰۱۲) اشاره نمود که در جشنواره بین‌المللی فیلم برلین به نمایش درآمد. فیلم «تو بازخواهی گشت» (۲۰۰۲) برای او نامزدی جایزه گویا برای «بهترین فیلم‌نامهٔ اقتباسی» را به ارمغان آورد و فیلم «جان‌های سلیا» (۲۰۰۶) در جشنواره بین‌المللی فیلم سن‌سباستین اکران شد.
اینکه آمدند در شب بعد از فوت اراکی عده ای بچه راه انداختند در خیابان جلو جامعه مدرسین، مثل همین الان که راه می‌اندازند، بعد هم سه چهار نفر از تهران آمدند و اصلاً هفت هشت نفر بیشتر نبودند و به زور هفت نفر را به عنوان مرجع گفتند که ایشان را هم جزو کنند، در صورتی که ایشان در حد فتوا و مرجعیت نیست؛ بنابراین مرجعیت شیعه را مبتذل کردند، بچگانه کردند، با یک عده بچه اطلاعاتی که راه انداختند! این‌ها مصیبتهایی است که ما در این کشور می‌بینیم.