آرا
معنی کلمه آرا در لغت نامه دهخدا

آرا

معنی کلمه آرا در لغت نامه دهخدا

( آرا ) آرا. ( نف مرخم ) مخفف آراینده ، چنانکه در: انجمن آرا، بت آرا، بزم آرا، بهارآرا، پیکرآرا، جهان آرا، چمن آرا، خاطرآرا، خانه آرا، خودآرا، دست آرا، دل آرا، رزم آرا، سپاه آرا، سخن آرا، صدرآرا، صف آرا، عالم آرا، عروس آرا، کشورآرا، لشکرآرا، مجلس آرا، معرکه آرا، معنی آرا، ملْک آرا، موکب آرا، نثرآرا، نظم آرا، هنگامه آرا :
ترا نیز با رزم او پای نیست
ز ترکان چنین لشکرآرای نیست.فردوسی.کجا نام آن نامور مای بود
بدنبر نشسته بت آرای بود.فردوسی.مر آن را میان جهان جای کرد
پرستشگه خاطرآرای کرد.اسدی.من اگر خارم اگر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که میپروردم میرویم.حافظ. || ( اِ ) زینت و زیب و آرایش :
نمیباید برافزودن اگر مشاطه قدرت
جمالی را بزیبائی نگاری کرد و آرایی.نزاری قهستانی.
آرا. ( اِخ ) ( کلمه لاتینی ) یکی از صور فلکی. المحراب. الببغاء. المجمرة. آتشدان. ( ابوریحان ).
ارا. [ ] ( اِخ ) یکی از رؤسای اشیر بود( کتاب اول تواریخ ایام 7:38 ). ( قاموس کتاب مقدس ).

معنی کلمه آرا در فرهنگ معین

( آرا ) [ ع . آراء ] ( اِ. ) جِ رأی ، رأی ها، اندیشه ها.

معنی کلمه آرا در فرهنگ عمید

( آرا ) ۱. = آراستن
۲. آراینده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): انجمن آرا، بزم آرا، جهان آرا، خودآرا، رزم آرا، سخن آرا.
۳. (اسم ) [مخففِ آرایش] [قدیمی] زیب، زیور: میان گوهر و زیور سراپای / بتان را زشت کرده زیب و آرای (فخرالدین اسعد: ۱۲۶ ).
"

معنی کلمه آرا در فرهنگ فارسی

( آرا ) ( اسم ) جمع : رای رایها اندیشه ها.
مخفف آراینده یکی از صور فلکی
یکی از روسای اشیر بود

معنی کلمه آرا در فرهنگ اسم ها

اسم: آرا (دختر) (فارسی) (تلفظ: ārā) (فارسی: آرا) (انگلیسی: ara)
معنی: آراستن، زیور، زینت و آرایش، آرایش کننده، آراینده، ( مخفف آراینده )، [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، نظرها و عقیده ها هم آوا و هم نویسه می باشد]، به معنی آراستن، آراینده [این واژه با واژه ی عربی آرا ( آراء ) به معنی رأی ها، مخفف آراینده آرایشگر، زیور زینت

معنی کلمه آرا در فرهنگستان زبان و ادب

آرا
{vote} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] مجموع رأی های اخذ شده در یک انتخابات
[عمومی] ← آرایه گر

معنی کلمه آرا در دانشنامه عمومی

آرا. آرا
شهر آرا ( به انگلیسی: Arrah ) با جمعیت ۲۴۴٫۴۳۹ نفر در ایالت بیهار در کشور هند واقع شده است.
آرا (اسطوره ارمنی). آرا ( اسطوره ارمنی ) یا آرام رهبر اسطوره ملت ارمنی است. آرا از نسل «هابت» فرزند هایک بوده و او کسی بود که سرحدات ارمنستان را گسترش داد. آرا با سرکوبی مادها سرحدات جنوب شرقی ارمنستان را تا کوه «زاراسپ» گسترش داد و حکومت آنجا را به خاندان «سیساکیان» سپرد. در حوالی کاپادوکیه حکومت «کاقیان تیتانی» را سرنگون کرده و «مشاک» را که از بستگان خودش بود به حکومت نشاند و او شهر «ماژاک» ( کساریا ) را بنا نهاد. موسس خورناتسی می گوید: آرام به شهروندان آنجا دستور داد تا زبان ارمنی و گفتگو به آن زبان را بیاموزند. به همین دلیل یونانیان تا به امروز نیز این قسمت را به نام «پروتین آرمنیا» که مفهوم آن ارمنستان متقدم یا پیشین است، می نامند. موسس خورناتسی اضافه می کند که ملل همسایه به نام این کشور را «آرمنیا» می نامند.
سرچشمه حماسه اسطوره ای آرام به عصر حکومت اورارتو می رسد و آن به گذشته تاریخی اورارتو و پادشاه آن آرامه و بازتاب سیاست فعال و گسترده او در مقابل آشور، در زمان های قدیم است. موسس خورناتسی در کتاب تاریخ اطلاعاتی در مورد بارشام و کشته شدن او به دست آرام می دهد و می گوید:
«بارشام، فرمانده سپاه نیرومند آشور و از نسل پهلوانان بود که با مالیات های سنگین و ظالمانه مردم و کشورهای همسایه را به حد مخروبه های خالی از سکنه تبدیل کرده بود. او با چهل هزار سپاه پیاده نظام و پنج هزار سواره نظام، مفتضحانه از آرام شکست خورد. »
آرام مؤسس و متفکر در گردآوری ملت ارمنی در سرحدات اورارتوی باستان است. پیکار وی در این راه گویای جدایی طلبی از کشورهای سامی نژاد، آسیای صغیر و ایرانی است. مورخان ارمنی به جای نام «هایاستان» ( ارمنستان ) گاه «آرامیان تون» ( خانه آرامی ) یا «آرامیان آزگ» ( ملت آرامی ) می نامند.
در گاهنامه دوران پاگان ارمنستان، روز سوم هر ماه به نام رهبر اسطوره ای ملت ارمنی یعنی آرام و برای پرستش وی نامگذاری شده است.
ارا (افسانه). ارا یکی از خدایان میان رودان است.
در اسطوره ها او را خدای طاعون می دانند.
ارا (تگزاس). ارا ( به انگلیسی: Era ) یک منطقهٔ مسکونی در ایالات متحده آمریکا است که در شهرستان کوک، تگزاس واقع شده است.
ارا (ساری). اراء، روستایی در چهاردانگه از شهرستان ساری در استان مازندران ایران است. این روستا که در ارتفاع قرار گرفته در نزدیکی شهر کیاسر قرار دارد.
اراء روستایی است که در بلندی قرار گرفته است. به لحاظ جغرافیایی در عرض جغرافیایی ۱۲َ ۳۶ْ و طول جغرافیایی ۴۳َ ۵۳ واقع شده است. این روستا که در جنوب شرق استان مازندران قرار دارد در ۱۰۵ کیلومتری شهرستان ساری، ۳۵ کیلومتری شهرستان کیاسر و ۸۱ کیلومتری شهرستان دامغان واقع شده است. اراء با روستای فولاد محله از استان سمنان هم مرز می باشد که از سمت شمال به روستای ولویه، از جنوب به بخش فولاد محله در شهرستان مهدیشهر، از غرب به سفید کوه و از شرق به جاده بین شهری سمنان ساری متنهی می شود.
این روستا دارای سه بخش به نامهای: بالا محله، پایین محله و یور محله می باشد.
براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۹۵ صورت گرفته، جمعیت روستا ۳۱۹ نفر ( ۱۱۶خانوار ) بوده است. به طور تقریبی در حدود ۱۰۰ خانوار دیگر از اهالی این روستا نیز در شهرهای سمنان، ساری، دامغان، قم و تهران زنـدگی می کنند. خانواده های ساکن در روستا از خاندانهای قادری، ارایی، احمدی، رستمی، شفیعی، عباسی، عمادی، ، محمودی، میرعمادی هستند که بسیاری از آن ها «سید» می باشند. همچنین شغل مردم روستا کشاورزی، دامداری و کارگری است.
روستای ارا در سرشماری سال ۱۳۹۵
دارای آب و هوای معتدل کوهستانی است که زمستانهایش سرد و تابستانهایش نیز نسبتاً خنک و معتدل می باشد.
اراء دارای دو بخش جنگلی و کوهستانی است که درختانی همانند: سپیدار، چنار، بلوط های وحشی، راش، کچپ، ملچ، ولیک سیاه و قرمز، تلکا، عبدو، ازگیل وحشی، زرشک می باشد. در شرق و جنوب روستا نیز مزرعه های کشاورزی و زمین های بایر وجود دارد. لولا، وارنک، سرع ( تره ) صحرایی، ارک، سر شیر صحرایی، پنبیک ( شوید ) صحرایی، پونه، گزنه، گلپر و کاردیکو از سبزی های صحرایی این روستا می باشند. همچنین از میان گیاهان دارویی اراء می توان به باریجه، گزنه وحشی، آویشن، خاکشیر، شاتره، گل گاو زبان و تخم قدومه اشاره نمود.
گندم، جو، گوجه، سیب زمینی از محصولات همیشگی روستا بوده و همچنین ذرت و آفتابگردان نیز بعضاً کشت می شوند. درختان گردو، زردآلو، صتی، آلوچه، سیب، گلابی، انگور، آلبالو و به نیز از میوه جات روستای اراء می باشند.
جانورانی که در منطقه این روستا زندگی می کنند عبارتند از: شغال، گرگ، روباه، خرگوش، آهو، گوزن، کبک، گراز، خرس، پلنگ، مار، یوز پلنگ ( مول پلنک ) عقرب و رتیل
معنی کلمه آرا در فرهنگ معین
معنی کلمه آرا در فرهنگ عمید
معنی کلمه آرا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آرا در فرهنگ اسم ها
معنی کلمه آرا در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه آرا در دانشنامه عمومی

معنی کلمه آرا در دانشنامه آزاد فارسی

آرا. خدای جنگ در باورهای اَرامنۀ پیش از مسیحیت. به روایت موسی خورِنی آرا پسر آرام، یکی از شاهان اساطیری ارمنی در زمان شامیرام (سِمیرامیس) بود. در همین روایت کوه آغری داغ، به نام او آرارات نامیده می شود. آرا باید با آرِس (مارس)، خدای جنگ لاتین ها در پیوند باشد.

معنی کلمه آرا در ویکی واژه

میان، میانه، وسط، مرز، مرز میان دو شهر یا کشور در زبان معیار باستان. سرگردان، بی‌صاحب، یتیم در زبان بهاری. آرا دَ قالمیش. سرگردان مانده، یتیم شده.

جملاتی از کاربرد کلمه آرا

تاوارس همچنین مربی اردن (۱۹۸۶) و تیم المپیک عمان در سال ۲۰۰۸ بود. او همچنین در سال ۱۹۸۹ به عنوان دستیار فنی شیلی به دستور اورلاندو آراونا خدمت کرد.
بث هارمون پس از آنکه در هشت سالگی مادرش را در یک تصادف رانندگی از دست می‌دهد، یتیم می‌شود. او که در پرورشگاهی در کنتاکی بزرگ می‌شود، به کمک آقای شایبل سرپرست آنجا به یادگیری شطرنج می‌پردازد و به زودی به یک اعجوبه شطرنج تبدیل می‌شود. بث در حالی که در یتیم‌خانه به سر می‌برد، با اعتیادش به داروهای آرام‌بخش مبارزه می‌کند. او در نوجوانی به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود و پیشرفت سریع خود را در دنیای شطرنج آغاز می‌کند، آنچنان که در نهایت شطرنج‌بازان بزرگ شوروی را به چالش می‌کشد. اما با افزایش مهارت و شهرت‌اش، وابستگی او به مسکن‌ها و در نهایت به الکل افزایش می‌یابد.
بی جهت زیارت آرامگاه وی وجود ندارد اما همواره پذیرای مردم ترکمنستان می‌باشد. ابوسعید در ترکمنستان به منه بابا مشهور است.[نیازمند منبع] چرا که هر پیر و صاحب‌دلی با پسوند بابا شهرت دارد. بنای آرامگاه وی بسیار قدیمی و برپا می‌باشد. چندین مقبره دیگر نیز در حوالی مزار وی مدفون می‌باشند.
چون چار پرنده، که ز انفاس خلیلی جان یافته، آراسته تن نیز بپر بر
یا ازین راه که آرایش بزم نوروز یادگاری است که از عهد ملوک سلف است
در یک دیالوگ در این قسمت می‌گوید که ایرانی‌ها به گونه‌ای خود را می‌آرایند که فقط یک ایرانی تصور می‌کند جالب است.
ش شجاع شرع و دین شمع شب افروز یقین شهره شهر شهادت شاه شهرآرا علی است
در سال ۱۹۳۰، موسلی صادر موسلی یادداشت خود را، که ذوب حمایت از تولیدات با کینزی برنامه سیاست‌های طراحی شده برای مقابله با مشکل بیکاری، و او از حزب کارگر استعفا داد به زودی پس از، در اوایل سال ۱۹۳۱، زمانی که طرح رد شد. وی بلافاصله با سیاست‌های مبتنی بر تفاهم نامه خود، حزب جدید را تشکیل داد. این حزب در اوایل سال ۱۹۳۱ در انتخابات میان دوره ای اشتون-زیر-لاین ۱۶٪ آرا را به دست آورد. اما، نتوانست به موفقیت انتخاباتی دیگری دست یابد.
حفظ تو به سایه زاد و در ظلش آرام گرفته انسی و جانی
نوروز و چمن خرم و گل مست می ناز آراسته از جلوه کران تا به کران را
سکندر خوانمش زانروکه از رای جهان‌آرا نمایان مظهر آیینهٔ‌ گیتی‌نما آمد
این کتاب با جسارت کامل در نقد و تدبیر در اندیشه و بحث در آراء اختلاف و ابطال آن بر اساس آنچه که هر یک از آنها اتخاذ کرده اند، از امثال آن در همان موضوعات و موضوعات متمایز شده و پس از آن به داوری باز می گردد. او نظرات خود را با مقایسه با قرآن و سنت و معقولات اثبات کرده است.
آرامگاه وی در باغ کوچکی در شرق شهر کازرون قرار گرفته‌است. گویند تا دویست سال پس از وفات وی شمعی مدام بر در سرای شیخ می‌سوخته است که بعدها به دلایلی توسط خواجه نصیر طوسی خاموش گردید. هم‌اکنون آرامگاه وی محل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کازرون است.
مقبره بابا قارداش که به روایتی آرایشگر علی بن موسی‌الرضا بوده‌است. مردم به این مقبره اعتقاد دارند و احترام خاصی به آن می‌گذارند و در گذشته با روشن کردن شمع حاجات خود را از او می‌خواستند. البته با توجه به اینکه در گذشته پیشوند بابا برای عرفاً به کار برده می‌شده‌است، لذا می‌توان این احتمال را داد که بابا قارداش نیز یکی از عرفای زمان خود بوده‌است.
قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز من اشتاق الی لقیاه استعذب فیه ما یلقاه من بلواه فان طلب مونسا فی دنیاه او عقباه ضلّ من یدعو الّا ایاه بنام او که خرد را باو راه نیست و هیچکس از حقیقت جلال او آگاه نیست، بنام او که مفلسان را جز حضرت او پناه نیست و عاصیان را جز درگاه او درگاه نیست، بنام او که جهانیان را چو او پادشاه نیست و در آسمان و زمین جز او اللَّه نیست. ای خداوندی که دستگیر درماندگان جز توقیع جلال تو نیست: ای مهربانی که رهنمای متحیّریان جز منشور رحمت تو نیست، ای کریمی که آرام سوختگان جز از حضرت جمال و لطف تو نیست، ای عزیزی که عربده مستان عشق جز از جام شراب و شربت نوشاگین تو نیست، ای لطیفی که انس جان مشتاقان جز در انتظار دیدار و رضای تو نیست، و اللَّه الموفق و المعین
آراپیک باغداساریان در سال ۱۳۱۸ در ساری به دنیا آمد. تحصیلاتش را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشی به پایان رساند و حدود یک سال را در زمینه گرافیک در فرانسه به مطالعه گذراند. به دلیل علاقه و مهارتش، در زمینه‌های کاریکاتور، گرافیک و تصویرسازیِ کتاب فعالیت کرد. اما شهرت آراپیک بیشتر به واسطه کارگردانی فیلم‌های کوتاه، داستانی و انیمیشن است. او از بانیان بخش فیلم‌سازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان محسوب می‌شود.
به نزد من آمد رخ آراسته به شادی فزوده زغم کاسته
اسفنکترهای زیادی همواره در روند طبیعی گوارش استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، اسفنکتر مری تحتانی (یا اسفنکتر قلبی) که قبل از معده قرار دارد، از فشار و ورود اسید معده و سایر محتویات آن به داخل مری جلوگیری می‌کند. انقباض در اثر کوتاه و فشرده شدن عضلهٔ اسفنکتر ایجاد می‌شود و مجرا بسته می‌شود. آرامش و شُل شدن عضلهٔ اسفنکتر نیز باعث طویل شدن عضله و باز شدن مجرا می‌شود.
دم خوش برآرای نفس خوش دمیست به عالم برآسا که خوش عالمیست
اگر کسی گوید که امروز هر گروهی امامی گرفته مخالف یکدیگر ند و شک نیست که دو مخالف هر دو حق نباشند و همه مردم بصلاح اند در دنیا، جواب گویم که آن صلاح مر خلق را از پیشروان ناحق است که اندرین مدت گذشته بر آن همی باشند که پیشروان ناحق خویشتن را مانند پیشروان حق کرده اند و اندکی از سیرت ایشان گرفته اند و بظاهر حال رواج کار خویش را کنند ولیکن ایشان در دعوی خویش بر باطل اند، چون دروغ و تذویر و مکر و حیلت اندر میان ایشان افتاده است و این حالهای ناپسندیده گواهی همی دهند از متابعان که آنچه پیشروان ایشان همی دعوی کنند دروغ است چنانکه خدایتعالی همی فرماید که قوله تعالی و ان الظالمین بعضهم اولیا بعض و الله ولی المتقین همیگوید ستمکاران گروهی اند از ایشان و دوستان گروهی اند و خدایتعالی دوست پرهیزکارانست و مثل امام ناحق چون مثل برگ درختست که برگ درخت مر آن درخت را که برو باشد آراسته دارد و لیکن نوع درخت خویش را نگاه نتواند داشتن، و مثل امام حق چون مثل بار درخت است همان درخت را که برو باشد هم آرایش کند و هم نوع درخت را نگاه دارد بد آنچه هر دانه که از آن درختی بحاصل آید بیخ او بریده نشود و برگ نتواند که دیگر درختی پدید آرد بلکه اگر برگ غلبه کند بر بار مر بار را بسوزد و خداوند باغ مر آن درخت را ببرد از بار ناآوردنش، پس از غلبه برگ هم هلاک نوع درخت آید و هم هلاک شخص درخت و اندر بار درخت هم صلاح شخص درخت است و هم صلاح نوع اوست، و برگ مانند بار است در آرایش درخت ولیکن تفاوت میان ایشان چندین نوع است که گفته شد و خدایتعالی مرین مثل را یاد کند بدین آیت که قوله تعالی الم ترکیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السما توتی اکلها کل حین باذن ربها و یضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون همیگوید مثل سخن خویش چون مثل درخت خوش است که بیخ او بر جاست و شاخش اندر آسمان است و بار همی آرد اندر هر وقتی به دستور خدای خویش و مثل زند خدای مردمان را مگر ایشان را که یاد کرد.