آتش و آب

معنی کلمه آتش و آب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آتش و آب. در قرآن مجید به آتش و آب اشاره شده است.
پدید آمدن آتش از درخت های سرسبز و دارای آب، از نشانه های قدرت الهی :«الذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون.»همان کسی که برای شما از درخت سبز، آتش آفرید و شما بوسیله آن، آتش می افروزید! (مفسران ذیل آیه بیان داشته اند: «الشجر الاخضر» درختی بوده که در عین تری، با به هم ساییده شدن، همانند سنگ چخماق ، جرقه و آتش تولید می کرده است.)
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۹۱.
آتش گرفتن آب دریا ، از نشانه های قیامت :«و البحر المسجور.»و دریای مملوّ و برافروخته.
طور/سوره۵۲، آیه۶.
۱. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۸، ص۲۹۱.
...

معنی کلمه آتش و آب در ویکی واژه

آتش‌وآب
(قدیم): دو امر جمع نشدنی و مخالف هم. طمع و عدل آتش و آبند/ هر دو یک جا قرار کَی یابند. «جامی»

جملاتی از کاربرد کلمه آتش و آب

چند از این باد خاک و آتش و آب وز دی و تیر وز تموز و بهار؟
در آتش و آبِ روان، هم در زمین و آسمان
به مرغزار قضا از درخت بأس و عمل دو شاخ طرفه دمد برگ و بار از آتش و آب
در آب و آتش رقص آورد شرار و حباب چو باد خلق تو زد بر کران آتش و آب
پارسیان به شیوه‌های گوناگونی قربانی به آتش و آب تقدیم می‌کنند به خصوص روی آتش چوب‌های خشک بدون پوست گذاشته آنگاه تکه‌های گوشت انتخاب شده را روی چوب‌ها قرار می‌دادند سپس آتش افروخته و پیوسته او را فروزان نگاه می‌داشتند کسانی که به آتش بی‌حرمتی می‌کردند او را می‌کشتند.
ز عدل شافی تو سازگار و دوست شوند دو طبع دشمن ناسازگار آتش و آب
تو را به میمنه و میسره روان گردد دو خیل دل شکر جانشکار از آتش و آب
همیشه باد ز تف دل و نم دیده عدوت را همه بالین و بستر آتش و آب
ز آه من نشگفت وز چهرش ار گیرد سپهر بر شده و چشم اختر آتش و آب
بر سر آتش و آبیم ز چشم و دل خود چند سوزیم در این تنگ قفس خانه خویش
وی در دوران نخست‌وزیری‌اش، یکی از اصلی‌ترین حامیان اسرائیل و سرسخت‌ترین دشمنان ایران به‌شمار می‌رفت. وی در یک سخنرانی در ژانویه ۲۰۱۴ که در کنست اسرائیل ایراد کرد، اظهار کرده بود: «از طریق آتش و آب، کانادا در کنار شما خواهد ایستاد.» همچنین دولت وی، از مذاکرات هسته‌ای ایران که در نهایت به توافق هسته‌ای وین منتهی شد، حمایت نکرد.
چو بود خاطر و طبع تو کلک را همراه ببوسد ار چه بود کلک و دفتر آتش و آب
چون سمندر بود و ماهی هر آتش و آب زنده آتش و جنبنده آبست دلم