استدعا
معنی کلمه استدعا در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] فراخواندن.
معنی کلمه استدعا در فرهنگ فارسی
معنی کلمه استدعا در ویکی واژه
خواهش.
جملاتی از کاربرد کلمه استدعا
صفایی زین رزیت در فغان شد پدر به استدعای بخشایش نوان شد پدر
إِلَّا الَّذِینَ تابُوا من النّفاق، وَ أَصْلَحُوا اعمالهم بالاخلاص فی الاعتقاد، وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ. باستدعاء التّوفیق وَ أَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فی انّ نجاتهم بفضل اللَّه و لطفه لا بإتیانهم بهذه الأشیاء فی التّحقیق.
پدرش فضلالله خان وکیلالملک در دربار مظفرالدین میرزا ولیعهد، صاحب مقام و مادرش «خاور خانم بهجتالدوله»، دختر حاج میرزا محمدعلی، تاجر معروف تبریز بود. از پنج سالگی نزد معلمان خصوصی تحصیل کرد و در ده سالگی به استدعای پدرش از منشیان و محرران ولیعهد شد. پس از آنکه مدتی در دربار مظفرالدین میرزا خدمت کرد با سمت مستوفی اول جزو کارکنان محمدعلی میرزا اعتضادالسلطنه (محمدعلی شاه بعدی) درآمد.
محمود احمدی نژاد در مراسم روز ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: بیگانگان باید منطقه ما را ترک کنند و این یک خواهش و استدعا نیست ، بلکه دستور ، فرمان و اراده ملتهای منطقهاست که آنان باید به خانههای خود بازگردند و اداره منطقه را به دولتها و ملتهای منطقه واگذار کنند.ایرنابی بی سی فارسی
نور اول که از مشرق ازل بتابید گوهر شریف عقل بود و چون پرتو پاکش بر ساحت وجود تابناک آمد، نخست بر جانب جناب حق دید، پس بر چهره جمال خود که آن همه عز و استغناء بود و این همه عجز و استدعا.
وهُوَ نظام الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن موید القمی، اصلش از تفرش قم و موطنش گنجه بوده. لهذا به شیخ نظامی گنجوی شهرت نموده. سلسلهٔ ارادت وی به جناب شیخ اخی فرج زنجانی که از مشاهیر مشایخ است میرسد، و از آغاز شباب معاشرت و مجالست اعاظم و سلاطین را قبول نفرمود و در زاویهٔ خود منزوی بود و خواقین هوشیار و سلاطین روزگار به خدمتش مشرف و از صحبتش مستفیض میشدند و هر یک از مثنویات خود را به استدعای یکی از ایشان گفته. گویند قزل ارسلان امتحاناً لباطنه به خانقاه وی رفته، شیخ مقصد وی را دریافته تجمل باطنی وحشمت معنوی خود را به وی نمود. چنانکه سلطان خدم و حشم او را بیش از خود دیده و از جلال آن جناب ترسیده، به ادب هرچه تمامتر به محفل رفته به اشارت او نشسته، بعد از اندک ساعتی دید که آنچه دید. مانند عالم همگی نمودی میبود و بجزا او احدی در میانه نبود. شیخ بر سجاده به تلاوت مشغول و خود بر روی خاک مسکن دارد. از این کرامت از اهل ارادت شد. غرض، اگرچه به سبب معارف و حقایق شاعری، پایهای دون به جهت اوست، اما در این فن مرتبهٔ اعلی دارد. وفاتش در سنهٔ ۵۹۶. این اشعار از آن جناب است:
ابن فلفول از او استدعا کرد که از امر به معروف و نهی از منکر دست بدارد، اما وی نپذیرفت و به ملاله، در کنار ساحل دریایمغرب، نقلمکان کرد. او در ملاله بود که با عبدالمومن بن علی آشنا شد و او را با اندیشههای خود آشنا کرد؛ بنابراین عبدالمومن دعوت وی را پذیرفت و همراه او عازم مغرب شد.
و عاملی را بحضرت استدعا کرد، عذری نهاد و گرد تخلف برآمد و تقاعد نمود، مثال او را بر این جمله توقیع فرمود که: اگر گران میآید بروی آمدن سوی حضرت ما با تمامی جثه ما ببعضی از وی برای تخفیف موونت قناعت کردیم، باید که سر او بی تن بدرگاه آرند.
بادهاش پالوده بود و صاف صاف کرد استدعای دیگر انکشاف
در طریق و آداب صوفیان سلسله علیه صفویه بر اغورلوخان لازم بود، که بر تقصیر و گناه خود معترف باشد و بتوحید خانه همایون پناه جسته و خود را در سلک گنه کاران شمرده و از مرشد کامل استدعای عفو گناه خود خواسته باشد، و تا رضای مرشد کامل حاصل نشود از توحیدخانه بیرون نیامده در آنجا ملتجی باشد. او این مقدمه را سهل انگاشته وقعی ننهاده صباح آن روز نیز بخدمت نیامده بود این معنی موجب مزید غبار خاطر اشرف گشت.
اجزای پارسی را حسب الامر حضرت والا گرفتم. اگر یک دسته کاغذ خوش قلم که رهی با این دست بسته و خامه شکسته بر آن خطی تواند کشید التفات افتد، کاری به جای خود خواهد بود. زیاده زحمت نمی دهم و استدعای زحمت نمی کنم. همان عوارف بی منت و ایادی بی ضنت سرکار که گویای حال بندگان است و دخیل آمال پرستندگان محرک بس. حرره العبدابوالحسن یغما.
به خدای [الهه] تعالی استدعا کردم، و او دعایم را شنید. و خدای تعالی به دو کوه فرمان داد و آنان حرکت کردند و به یکدیگر نزدیک شدند تا رسیدن به فاصله دوازده اِل، و آن جا .. ساختم … دروازههایی مسی به پنهای ۱۲ ال، و ۶۰ ال ارتفاع، و آنان را از رو از درون و از بیرون با مس پوشاند … پس که نه آتش و نه آهن، و نه هیچ ابزار دیگری قادر به سست کردن مس نباشد؛.. در درون این دروازهها، بنایی دیگر از سنگها ایجاد کردم … و با انجام این کار ساخت و ساز را با قرار دادن قلع و سرب بر روی سنگها، و آغشته کردن .. انجام دادم … بر روی کل [آن]، تا که هیچکس ممکن نباشد که بتواند بر ضد دروازهها هیچ کاری انجام دهد. من آنان را دروازههای کاسپین نامیدم. بیست و دو سلطان را در درون آن جا حبس کردم.
درد جانکاهی که ایوب به جان میخرد، درد جسمانی نیست، بلکه تحمل رنج روحانی است، زیرا از رسیدن به «یقین» عاجز است. زمانی که ایوب استدعای خلاصی از درد میکند، خداوند به او فرمان میدهد خودش را در آبی بشوید که از زیر پایش جاری است. در اینجا «آب» نماد حیاتی است که در درون همهٔ موجودات عالم جاری است، و «خود را شستن» به معنای استغراق در «آب هستی» است که وسیلهٔ رسیدن به معرفت در بارهٔ حقیقت هستی است.
خواجه علیهالسلام در استدعا «ارنا الاشیاء کماهی» ظهور انوار صفات لطف وقهر میطلبید. زیرا که هر چیز را که در دو عالم وجودی است یا از پرتو انوار صفات لطف اوست یا از پرتو انوار صفات قهر او والا هیچ چیز را وجودی حقیقی که قایم بذات خود بود نیست و وجود حقیقی حضرت لایزالی و لم یزلی راست چنانک فرمود «هوالاول والاخر والظاهر والباطن».
احمد شاملو در سخنرانی خود در سال 1990 میلادی (1369 شمسی) در دانشگاه برکلی آمریکا در جمع دانشجویان ایرانی درباره جلال آل احمد میگوید: ((آقا کتاب ورداشته نوشته به اسم غرب زدگی ، استدعا دارم یکبار دیگه این کتاب رو بخونید از این یاوه تر میشه بررسی تاریخی؟ ...آل احمد یک بچه آخوند بود و تا آخر عمرش نیز بچه آخوند ماند کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران او شرم آور است))
بازرگانان ارمنی در عصر قاجار نقش عمده و گستردهای در بازرگانی ایران داشتند. در عصر قاجار با نیرو گرفتن حکومت مرکزی و امن شدن راههای کشور و توجه حکومت به داد وستد، کار تجارت مجدداً رونق و سامان گرفت. بنا به استدعای «یقیازار گاسپاریان» یکی از ارمنیان مقیم جاوه، و توصیه «جاثلیق تاتووس»، خلیفه اعظم ارمنیان ناصرالدین شاه میزان مالیات دریافتی از بازرگانان ارمنی را از پنج درصد به سه درصد تقلیل داد.
دعای دولت او داشت جامی گویی استدعا که دست مسئلت در دامن پرهیزگاران زد
روزی اندر مسجد طائف به استدعای خلق بر فراز منبر تحقیق حکمت کرد جا