ادباء. [ اُ دَ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ ادیب. ادب دارندگان. ادب دهندگان. ( غیاث اللغات ) : اکناف و الطاف ایشان مقصد غرباء و ادباء اطراف شده. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 275 ). ادباء. [ اِ ] ( ع مص ) اِدباءِ عَرْفَج ؛ بسیار برگ آوردن شوره گیاه ، چنانکه ملخ مانند گردد. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه ادباء در فرهنگ معین
(اُ دَ ) [ ع . ] (ص . اِ. ) جِ ادیب ، مردمان دارای ادب و فرهنگ .
معنی کلمه ادباء در ویکی واژه
جِ ادیب ؛ مردمان دارای ادب و فرهنگ.
جملاتی از کاربرد کلمه ادباء
الناصری ابتدا مناصبی را در شهر سلا تقبل کرد و بعد از آن به شهر فاس منتقل شد و در آنجا با علما و ادباء شهر آشنا شد و با آنها مناقشات و مباحثات علمی زیادی داشت، بعد از آن به مکناس و زرهون رفت و در آنجا با مردم جوشید و اوضاع و احوالشان را بررسی کرد، بعد از آن به تطوان و العرائنش و اصیلا و… رفت و بعد از آن به جنوب منتقل شد به سرزمین الشاویه و الدار البیضاء و در نهایت به شهر مراکش و در آنجا کتاب مشهور خودش بنام الاستقصا لاخبار دول المغرب الاقصی را تمام کرد.
«ابن حجر» در لسان المیزان تصریح کرده که عوانة، احادیثی را برای بنی امیه جعل میکرد و در «معجم الادباء» آمدهاست که او از بزرگان سمرة بن حبیب اموی بودهاست و صاحب «لسان المیزان» گفتهاست که او از غلامان عبد الرحمن بن سمرة بن حبیب اموی بودهاست.
ابوعلی نیز چون پدر، دانشمندان و نویسندگان را گرامی میداشت. چنین مینماید که خود نیز از دانش بیبهره نبودهاست، چه احمدبن سهل بلخی کتاب اجوبه ابی علی بن محتاج را در پاسخ پرسشهای وی نوشت (همو، معجم الادباء، ۳/۶۷) و شعیابن فریغون کتاب جوامع العلوم خود را به نام ابوعلی احمد چغانی تألیف کرد (خدیوجم، ۱۵۰). نیز ابوالقاسم اسکافی، نخست از کاتبان وی بود. عوفی (۱/۲۷) او را «امیرعالم» و «جهان علم» نامیدهاست.
ای زهره ادباء و ای فرقه غرباء ای طالبان غربت و ای ساکنان خاک این تربت، شما را مقالتی گویم که شنودنیست و حالتی نمایم که بودنیست و دلیل باشم براهی که پیمودنیست. فاستمعوا یا رفقة المسلمین فانی لکم ناصح امین، پس روی بحجازیان و تازیان کرد و گفت:
در چنین وقتی دل را بسفر نشاطی و تن را بحرکت انبساطی پدید آمد و نیز روزی چند با علماء و ادباء اختلاطی داشت و با طوایف هنر روزگار گذاشت، شنیده بودم که در طلب آداب سفر و اغتراب شرط است که مرد طالب جز بوسیله طلب بسر:
ابوعلی نیز چون پدر، دانشمندان و نویسندگان را گرامی میداشت. چنین مینماید که خود نیز از دانش بیبهره نبوده است، چه احمدبن سهل بلخی کتاب اجوبه ابی علی بن محتاج را در پاسخ پرسشهای وی نوشت (همو، معجم الادباء، ۳/۶۷) و شعیابن فریغون کتاب جوامع العلوم خود را به نام ابوعلی احمد چغانی تألیف کرد (خدیوجم، ۱۵۰). نیز ابوالقاسم اسکافی، نخست از کاتبان وی بود. عوفی (۱/۲۷) او را «امیرعالم» و «جهان علم» نامیده است.
شیخ احمد از مریدان مولانا خالد شهرزوری است، و با وصف اینکه کور مادرزاد و از هر دو چشم نابینا بود در اشعارش اقتباسات بسیاری از قرآن و حدیث و کلام عرفان و ادباء و از اشعار حافظ شیرازی درج شدهاست.
آغاز از مکتب ادباء و مجلس علماء کردم، دانستم که ازدحام عوام اعتباری ندارد و در کفه امتحان سنگی نیارد که: العوام کالانعام از ستوران غرض طلبیدن کار کودکان است.
شرفالادباء شهابالدین ادیب صابر بناسماعیل ترمذی (نیمه یکم سده ۶ق/۵۴۶ق) شناخته شده به ادیب صابر شاعر ایرانی از ترمذ بود. او در زمان سلجوقیان میزیستهاست.
منطقه اروندکنار از دیرباز دارای مردمانی فرهیخته و مومن آشنا با شعر و ادب بوده است که قبل از جنگ تحمیلی پذیرای مهاجرین زیادی از مردم شهرهای دیگر خوزستان بوشهر عراق بحرین و دیگرکشورهای عربی به جهت آبادانی رونق اقتصادی و کشاورزی گسترده به دلیل وجود رودخانه اروندرود بوده است اما چیزی که بیشتر آنها را مجذوب این منطقه می کرد فرهنگ بالای مردم این دیار که در دل خود شعراء ادباء وعلماي زيادي نظیر علامه شیخ عبدالعظیم ربیعی علامه میرزا احمد جمالدین سیدصاحب ریحانی و بسیاری دیگر بوده است.
بیهقی در حکمت و علوم جدلی دست داشت و فردی تیزبین و دقیق بود او از ریاضیدانهای به نام عصر خود به حساب میآمد. وی شاعر نیز بود و قطعاتی از شعر او را یاقوت در معجم الادباءِ آوردهاست. وی هم عصر عمر خیام بود و در جلسات او نیز حضور داشتهاست
از آن زمان تا سال ۱۳۱۶ ه.ش که اولین قانون تقسیمات کشوری در مجلس شورای ملی تصویب گردیده بود. بر هر ایالت یک والی و در هر ولایت یک حاکم حکومت میکردهاست. والی خراسان نیز در سالهای ابتدایی تقسیمات ایالتی ایران، محمداسماعیل بن محمدباقر مجد الادباء خراسانی بودهاست.
تمثیله ماساغ الا انه ما ناقش الادباء فی التمثال
پس مخاطبه کرخیان بمعاتبه بلخیان بدل کرد و خطیب وار ثنائی بگفت و عندلیب وار نوائی بزد، چون ادباء طبع را بساخت و این قطعه برین گونه پرداخت.
بعد از آنکه بدین وجه بدست آوردم، جمله را پست کردم و دیگر باره هست، امانات فقراء و ودایع ضعفاء بر این در و دکان و صحن و ایوان بکار برده ام و بر این یک رواق که برسم عراق کرده ام سیم پنجاه مسلمان انفاق کرده ام، غرباء برخ این چه شناسند و ادباء نرخ این چه دانند؟
(مقالههای داخلی) ادباء ایرانیون فی دراسات سید قطب، الجزائر فی الشعر الفارسی المعاصر، القاعده الاخلاقیة و الفکریة فی الاقتصاد الاسلامی.