ابلاغ

معنی کلمه ابلاغ در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )رسانیدن ج . ابلاغات .

معنی کلمه ابلاغ در فرهنگ عمید

۱. رساندن نامه یا پیام به کسی.
۲. (حقوق ) رساندن نامه های قضایی به گیرنده به وسیلۀ مٲمور.
۳. (اسم ) (حقوق ) [مجاز] ابلاغیه.

معنی کلمه ابلاغ در فرهنگ فارسی

رساندن، رسانیدن نامه یاپیام بکسی، ابلاغیه: ورقهای که بوسیله آن مطلبی راابلاغ کنند
( مصدر ) ۱- رسانیدن ( نامه یا پیام ) ایصال جمع : ابلاغات . ۲ - رساندن اوراق قضائی بوسیل. مائ مور مخصوص به اشخاصی که در آن اوراق قید شده است . یا ابلاغ حکم . رساندن حکم دادگاه است به محکوم علیه بصورت قانونی . یا ابلاغ دادنامه . رسانیدن حکم بروئ یت اصحاب دعوی یا قایم مقام قانونی آنان بصورت قانونی . یا ابلاغ عادی . رساندن دادنامه است باطلاع محکوم علیه بوسیل. تسلیم رونوشت حکم غیابی به بستگان و خدمه یا الصاق با قامتگاه یا درج در مطبوعات . یا ابلاغ واقعی . تسلیم رونوشت حکم غیابی است بشخص محکوم علیه غایب یا قایم مقام قانونی او بطریق قانونی .

معنی کلمه ابلاغ در دانشنامه آزاد فارسی

رساندن اوراق قضایی (مانند اظهارنامه، اخطاریّه، احضاریه، دادخواست، کیفرخواست، رأی دادگاه، اجراییه و امثال آن) به مخاطب. ابلاغ از سوی مأمورین ادارۀ ابلاغ دادگستری، یا توسط ضابطین دادگستری انجام می شود. ابلاغ به دو گونه است: ابلاغ واقعی و ابلاغ قانونی. ابلاغ واقعی آن است که اوراق قضایی در نشانی مخاطب به شخص او، یا به بستگان، یا به خادمین او، یا، در صورتی که کارمند دولت باشد، به کارگزینی ادارۀ متبوع مخاطب داده شود (مادۀ ۶۸ قانون آئین دادرسی مدنی). ابلاغ قانونی آن است که مخاطب در نشانی مربوطه حضور نداشته باشد و کس دیگری هم نباشد که از طرف او ابلاغ را دریافت کند، یا از دریافت خودداری نمایند که در این صورت ورقۀ ابلاغ در محل به نشانی الصاق می شود (مادۀ ۶۹). در صورتی که مخاطب مجهول المکان باشد، ابلاغ قانونی از طریق آگهی در روزنامه های کثیرالانتشار انجام می شود (مادۀ ۷۳). ابلاغ به مخاطب که در خارج از کشور اقامت دارد از طریق مأموران کنسولی و سیاسی ایران در محل انجام می شود (مادۀ ۷۱).

معنی کلمه ابلاغ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابلاغ به معنی رساندن می باشد. احکام آن در بابهای طهارت، جهاد و وصیت آمده است.
اصطلاح ابلاغ با توجه به کاربرد های مختلف آن اقسام مختلفی نیز دارا می باشد که عبارتند از:۱ - رساندن خبر و پیام، که از آن به «اعلام» تعبیر می شود.۲ - رساندن احکام و معارف دین به مردم، که از آن به «تبلیغ» تعبیر می شود.۳ - رساندن حکم صادر شده از قاضی ای به قاضی دیگر، که به آن «انهاء حکم» گفته می شود.۴ - رساندن صدا به گوش کسی، که از آن به «اسماع» تعبیر می گردد.۵ - ابلاغ به معنای مبالغه در رساندن چیزی به بالاترین حدّ آن ـ از حیث مکان، زمان یا جز آن دو ـ نیز آمده است.
ابلاغ نامه رزمندگان
رساندن نامه رزمندگان اسلام مستحب است.
مبالغه در مضمضه کردن
مبالغه در مضمضه با رساندن آب به انتهای گلو و رساندن آن به بالای بینی در استنشاق مستحب است.
تاثیر ابلاغ در ردّ وصیت
...
[ویکی فقه] ابلاغ (فقه). ابلاغ به معنی رساندن می باشد. احکام آن در بابهای طهارت، جهاد و وصیت آمده است.
اصطلاح ابلاغ با توجه به کاربرد های مختلف آن اقسام مختلفی نیز دارا می باشد که عبارتند از:۱ - رساندن خبر و پیام، که از آن به «اعلام» تعبیر می شود.۲ - رساندن احکام و معارف دین به مردم، که از آن به «تبلیغ» تعبیر می شود.۳ - رساندن حکم صادر شده از قاضی ای به قاضی دیگر، که به آن «انهاء حکم» گفته می شود.۴ - رساندن صدا به گوش کسی، که از آن به «اسماع» تعبیر می گردد.۵ - ابلاغ به معنای مبالغه در رساندن چیزی به بالاترین حدّ آن ـ از حیث مکان، زمان یا جز آن دو ـ نیز آمده است.
ابلاغ نامه رزمندگان
رساندن نامه رزمندگان اسلام مستحب است.
منتهی المطلب (ط.ق) ج۲، ص۹۹۵.
مبالغه در مضمضه با رساندن آب به انتهای گلو و رساندن آن به بالای بینی در استنشاق مستحب است.
نهایة الإحکام ج۱، ص۵۶.
...

معنی کلمه ابلاغ در ویکی واژه

رسانیدن
ابلاغات.

جملاتی از کاربرد کلمه ابلاغ

حکم اخراج متین فرامرزپور، دانشجوی مهابادی توسط کمیته انضباطی دانشگاه فردوسی مشهد، به صورت شفاهی به او ابلاغ گردید. این دانشجو به دلیل امتناع از پذیرش اعتراف اجباری اخراج شده است.
در جلسهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ هیئت وزیران ایران دستور ایجاد منطقهٔ ویژه اقتصادی بندر آستارا با ۶۱ هکتار وسعت و با گرایش‌های بندری، دریایی، صنایع و لجستیکی، تصویب و توسط معاون اول ریاست جمهوری ابلاغ گردید. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور، این مصوبات را در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۳ برای اجرا به دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی ابلاغ کرد.
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده‌است؛ به‌طور کامل [به مردم] ابلاغ کن و اگر چنین نکنی رسالت او را انجام نداده‌ای. خداوند تو را از [خطرات احتمالی] مردم حفظ می‌کند و خداوند گروه کافران [لجوج] را هدایت نمی‌کند.
چنان که مدت نبوّت و ابلاغ وی سه سال بر آمد، آن گه او را بآسمان بردند. و مریم آن گه که بوی بار گرفت سیزده ساله بود، و بعد از رفع عیسی (ع) شش سال بزیست. و ولادت عیسی بعد از ملک اشکانیان بود به پنجاه و یک سال و بعد از غلبه اسکندر بزمین بابل بشصت و پنج سال. و عیسی به بیت لحم زاد که منزلی است از منازل مسجد اقصی.
سیاست صدور انقلاب و اقدامات آشکار و پنهان ایران در منطقه زمینه‌ای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر نزدیکتر شوند و یک سال قبل از شروع جنگ پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید. در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد. پادشاه عربستان سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سال‌های جنگ نیز عربستان در تأمین جنگ‌افزار مورد نیاز برای عراق همکاری می‌نمود.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ هذا جواب القسم و هو ممتدّ الی آخر السّورة، یعنی: انّ القرآن الّذی هو کلام اللَّه انزل به جبرئیل فقاله لمحمّد (ص) «و ما هو بقول البشر» کما قال قریش: «و الرّسول الکریم» هو جبرئیل (ع) و قوله بلاغه عن اللَّه عزّ و جلّ و القرآن قول اللَّه و کلامه. و قیل: القرآن قول اللَّه وحیا و کلاما و قول جبرئیل تنزیلا و قول محمد (ص) انذارا و ابلاغا.
کِتابٌ أُنْزِلَ إِلَیْکَ ای: هذا کتاب انزل الیک، فَلا یَکُنْ فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِنْهُ ای شک منه، ای من الکتاب أنه من اللَّه. نگر که بگمان نباشی که این کتاب از نزدیک خدا است، و گفته اوست، و صفت و علم اوست. معنی دیگر: فلا یضیقن صدرک بابلاغ ما ارسلت به. باین قول «منه» این «ها» با انذار شود، میگوید: یا محمد! نگر تا دلت بتنگ نیاید، و از دشمن نترسی بپیغام رسانیدن، و ایشان را بیم نمودن، و این از بهر آن گفت که مصطفی (ص) در ابتداء وحی از دشمنان میترسید و میگفت: «ای ربّ انّی اخاف ان یثلغوا رأسی».
ابلاغ در اصطلاح حقوقی عبارت از مطلع ساختن مخاطب از مفاد ورقه قضایی، طبق تشریفات قانونی است. بیشتر تصمیمات و اقدامات دادگاه باید مسبوق به ابلاغ به طرفین دعوی و وکلای آنان و گواهان و کارشناسان باشد، که این امر اصولا توسط ابلاغ صورت می‌گیرد. در لغت به معنای رسانیدن (نامه یا پیام) می‌باشد.
رسول اکرم، ابلاغ امر یزدان را فرود آمد، در آن مقام بی تأخیر
و) با توجه به ابلاغ بند ج سیاست‌های کلی اصل ۴۴ و تغییر وظایف حاکمیتی، دولت موظف است نقش جدید خود در سیاستگذاری، هدایت و نظارت بر اقتصاد ملی را تدوین و اجرا نماید.
به حکم حرص و طمع می‌کنم به هر کشور قصیده‌ها ابلاغ و رساله‌ها ارسال
کرده باکاهلی ز یک منزل خبر نتن متن خویش ابلاغ
إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ ای ما ارید فیما آمرکم به و انهاکم عنه الّا الاصلاح فیما بینی و بینکم بان تعبدوا اللَّه وحده و تفعلوا ما یفعل من یخاف اللَّه. میگوید: من بآنچه میفرمایم شما را جز صلاح کار شما نمی‌خواهم که صلاح کار شما در آنست که خدای را پرستید، و او را طاعت دار باشید، و کار نیکان و پرهیزگاران کنید، آن گه گفت. مَا اسْتَطَعْتُ یعنی این پند که دادم، و صلاح شما که خواستم، بقدر طاعت خویش کردم، و طاقت و وسع من بیش از ابلاغ و انذار نیست. امّا شما را بر طاقت داشتن در قدرت من نیست، که آن جز بتوفیق اللَّه نیست وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ یعنی و ما توفیقی لدعائکم الی الاسلام و ترک التّطفیف إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ای فوّضت امری الیه و استعنت به و وثقت به وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ ارجع فی السراء و الضّراء و الیه ارجع فی المعاد.
خامنه‌ای پس از آنکه تشدید تحریم‌های بی‌سابقه و بین‌المللی عملاً امکان دور زدن آن را ناممکن کرده بود، همزمان با «نرمش قهرمانانه»، در سال ۱۳۹۲ سند سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرد.
از پی ابلاغ این بشارت عظمی رفته به هر سو مبشران و فرامین
بگفت ای صنادید شرع رسول به ابلاغ تنزیل و فقه و اصول
آفتابا زکات نور تو است آنچ این آفتاب کرد ابلاغ
آنابلاغی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان چاراویماق جنوب شرقی بخش شادیان شهرستان چاراویماق واقع شده‌است.
این روحانی با تماس دادگاه ویژهٔ روحانیت قم، به دادگاه مراجعه کرد و این دادگاه به نیابت از دادگاه ویژهٔ تهران، حکم خلع لباس دائم و دو سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال را به وی ابلاغ کرد. قاضی اجرای احکام گفت: «به ما نیابت دادند تا همین‌جا حکم را اجرا کنیم».
با این همه برابر ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی ایران مصوب سال ۱۳۱۳ خورشیدی اذن ولیّ یا معرفی شوهر به دفتر ازدواج و ابلاغ به پدر یا جد پدری و گذشت ۱۵ روز، برای ثبت ازدواج دائم یا موقت دختر دوشیزه قانوناً الزامی بود که در بازنگری سال‌های ۱۳۶۱ و ۱۳۷۰ تشخیص دادگاه جایگزین معرفی به دفتر ازدواج شد. در هر حال عدم اذن ولی یا دادگاه و متعاقب آن عدم ثبت ازدواج لطمه‌ای به صحت شرعی نکاح نمی‌زند.