آفرینه

آفرینه

معنی کلمه آفرینه در دانشنامه عمومی

افرینه، روستایی در دهستان افرینه بخش افرینه شهرستان معمولان در استان لرستان ایران است. این روستا، مرکز بخش افرینه است.
آبشار افرینه، دیدنی ترین مکان تفریحی و گردشگری این روستاست که بسیار در دسترس و نزدیک است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۹۴۴ نفر ( ۵۵۵ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه آفرینه در ویکی واژه

آنچه آفریده یا ابداع شده است.‌ اثر. آفرینه هنری.

جملاتی از کاربرد کلمه آفرینه

قوله تعالی وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ نیوش تا گوئیم ای محمد آن گه که گفت خداوند تو فریشتگان را، إِنِّی جاعِلٌ من کردگار و آفریدگارم فِی الْأَرْضِ اندر زمین خَلِیفَةً از پس شما در رسیده قالُوا گفتند أَ تَجْعَلُ فِیها می‌خواهی آفرید در زمین مَنْ یُفْسِدُ فِیها کسی را که در آن تباهکاری کند، وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ و خونها ریزد، وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ و ما بستایش تو ترا می‌ستائیم وَ نُقَدِّسُ لَکَ و بآفرینهای نیکو ترا یاد میکنیم.
با عنوان «المخمس و المعشر» به کاربرد شیوه‌های جبری برای برای حل مسائل هندسی اختصاص دارد. خوارزمی پیشگام این عرصه بوده، اما ابوکامل این شیوه را بسیار گسترش داده است. این سیر تکاملی سرانجام سبب شد تا دکارت هندسه تحلیلی را پدید آورد. ابوکامل در این بخش مسائلی مانند محاسبه اندازه ضلع یک پنج ضلعی منتظم محاطی و محاسبه ارتفاع مثلث متساوی‌الاضلاع با در دست داشتن مجموع ارتفاع و مساحت با بهره‌گیری از جبر و کاربرد ضرایب گنگ در معادله درجه دوم را گفته است. برگردان‌هایی به زبان‌های عبری، ایتالیایی و آلمانی از این آفرینه در دست است.
هر جای که در قرآن آید بر معنی بی‌نیازی نمودن است از آن کس، نه پیغام و تهدید باز گرفتن است ازو. میگوید: گذار ایشان را که کار کژ میدانند، و سخن کژ میگویند در نامهای او، و آن الحاد آن بود که در نام اللَّه زیادت و نقصان آوردند. لات از اللَّه شکافتند، و بر بت نهادند، و عزی از عزیز، و مناة از منّان، همنامی اللَّه را، و آفرینها کردند بر بتان که آن آفرین نامهای اللَّه راست. و گفته‌اند: الحاد آنست که بتان را خدایان می‌خواندند، و الهیّت صفت خداست، و بآن یگانه و یکتاست، و گفته‌اند: الحاد آنست که وی را فرزند و جفت گفتند، و نامی که نه از نامهای اوست و او را نه سزاست برو نهادند. کتسمیة النّصاری ایّاه ابا المسیح.
چون این عمارات رزین بنیان نهاد آن پاکدین کش هردم از جان آفرین بادآفرینها بر روان
از انا چون رست اکنون شد انا آفرینها بر انای بی عنا
گوز خر گر جهد ز کون دهانش آفرینها شود نثار بیانش
یا بگیر این آفرینها را و دیگر لفظ گویی کش بجای زر قبول آن شوخ سیمین تن کند
ز رنج راه، بر جستن ز دریا فراوان آفرینها داد سیتا
تهمتن به یزدان نیایش گرفت ابر آفرینها فزایش گرفت
تا برین وزن و قوافی آفرین گفتم ترا آفرینها میفرستم بر روان عنصری
عید و نوروز جهانی طلعت میمون تست کآفرینها بر تو و هر عید نوروز تو باد