ریشگی
معنی کلمه ریشگی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ریشگی
خورده است بسکه سنگ جفا، شاخم از ثمر گردن کشد چو بید موله بریشگی
دود هم دستی به دامان شرار ما نزد آخر از بی ریشگی در مزرع ما دانه سوخت
در ساز و برگ بی ثمران پا فشردنت نخل حیات را، کند ای خواجه ریشگی
به بارگاه نیاز دارد فروتنی ناز سربلندی به خاک روزی دوریشگیکن دگر ببال و شجربرون آ