اساطیر. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اِسطار و اسطارة و اسطیر و اسطیرة و اسطور و اسطورة. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطارة است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. ( از منتهی الارب ). || افسانه های باطل. ( غیاث اللغات ). اباطیل و اکاذیب. احادیث بی سامان. قصه های دروغ : که اساطیراست و افسانه نژند نیست تعمیقی و تحقیقی بلند.مولوی.|| جج ِ سطر.
( اسم ) ۱ - جمع اسطوره افسانه های باطل اباطیل و اکاذیب داستانهای بی سامان قصه های دروغ . ۲ - افسانه ها و داستانهای خدایان و پهلوانان ملل قدیم . یا اساطیراولین . افسانه های پیشینیان خرافات قدیمیان .
معنی کلمه اساطیر در دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:اسطوره شناسی
معنی کلمه اساطیر در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اساطیر بمعناب نوشته ها، سخنان بی سامان و افسانه ها است. فرهنگ نویسان عربی، اساطیر را برگرفته از ریشه «س ط ر» (نوشتن) دانسته اند ؛ اما درباره مفرد و معنای آن دیدگاه یکسانی ندارند. اکثر قریب به اتفاق واژه شناسان نخستین و متأخر عربی با اندکی تفاوت، أساطیر را جمع «اُسطورَة» بر وزن اُحدوثه و أحادیث، و به معنای سخنان بی سامان و برخی نیز آن را به معنای اباطیل أکاذیب ، نوشته ها ، حکایت ها ترجمه کرده اند. نیز گفته شده:جمع اَسْطار (جمع سَطْر = یک ردیف واژه، درخت و ...) به معنای سخنانِ مکتوبِ شگفت یا جمع إِسْطار به معنای گفتار ناهمگون و بی سامان یا جمع بدون مفرد، مانند ابابیل است. بنابر دیدگاه برخی پژوهش گران واژه های قرآن ، اساطیر (جمع اُسطوره) به معنای نوشته های دروغین و ساختگی بوده، ظاهراً فقط بر چنین نوشته هایی اطلاق می شود دیدگاه لغت شناسان درباره ریشه لغوی اساطیر، در نتیجه غیر معرّب بودن آن با دیدگاه پاره ای از زبان شناسان تأیید می شود. این گروه معتقدند که واژه آکِدی sataru به معنای نوشتن با ریشه واژه آرامی = سریانی به معنای «سند و نوشته» ارتباط دارد و ۲ واژه یاد شده در کتیبه های عربستان جنوبی به صورت، به معنای نوشتن و به معنای کتیبه دیده می شود این دو دیدگاه با روایت سیوطی سازگار است که براساس آن، ابن عباس با ترجمه «مسطور» ) به «مکتوب» و «اُسطور» به «کتاب» آن دو را از واژگان زبان حمیری (از قبایل بسیار معروف عربستان جنوبی) معرفی کرده است قراینی چون فقدان شاهدی مستند برای کاربرد اساطیر در آثار عربی پیش از اسلام و نیز در احادیث اسلامی، اختلاف ارباب لغت و تأثیر پذیری آنان از مفسران نخستین در معنا و مفرد آن، نشان می دهد که این واژه چنان که برخی نیز تصریح کرده اند ، نخستین بار در قرآن به کار رفته است.هم چنین برخی از خاورشناسان، اسطوره را معرّب واژه یونانی هیستوریا/ historia به معنای سخن و خبر راست یا جستوجوی راستی می دانند که در انگلیسی نیز به ۲ صورت story به معنای داستان و قصه تاریخی و Historyبه معنای تاریخ، روایت ، گزارش و ... به کار می رود. به رغم پذیرش این دیدگاه از سوی شمار قابل توجهی از پژوهش گران و فرهنگ نویسان، نقدهای زبان شناختی وارد بر آن بی پاسخ مانده است در زبان فارسی نیز متأثر از عربی معانی سخنان پریشان و بی سامان، بیهوده ها، افسان ها، افسانه های باطل، قصه های دروغ، اباطیل و اکاذیب برای اساطیر گفته شده است اسطوره در اصطلاح اسطوره دراصطلاح رشته هایی چون تاریخ ادیان ، فلسفه تاریخ و دین شناسی، به عنوان معادل برای واژه انگلیسی میث/ mytheبه کارمی رود و واژگانی چون میثولوژی/ mythologie به معنای دانش اسطوره شناسی و میثوگرافی/ mythographie به معنای اسطوره نگاری از این واژه گرفته شده است. واژه شناسان mythe را در اصل برگرفته از واژه یونانی muthosمی دانند muthos هرگز به معنای روایت یا حکایت افسانه ای نبوده ؛ بلکه به معنای کلمه یا سخن و گفتار است و به عنوان مبدأ اشتقاق mythe، «کلمه» و «گفتار» ی است که در توصیف و دلالت بر تاریخ خدایان و موجودات فرا بشری به کار می رود اسطوره به معنای دقیق اصطلاحی آن (mythe) به دسته ای از گزاره های دینی ( دین به معنای عام) گفته می شود که با ساختار روایی داستانی و خاست گاهی غالباً ناشناخته، از شخصیت ها، حوادث، روابط، سرزمین ها، اماکن و اموری حکایت می کند که فرا طبیعی، خارق العادة و قدیمی بودن از ویژگی های اصلی آن بوده، کاملاً با واقعیت های روز مره زندگی ما تفاوت دارند. شخصیت های اساطیری اغلب، خدایان و آلهه ها و گاه حیوانات، گیاهان ، کوه ها ، یا رودخانه ها هستند مضامین اساطیری از قبیل معنای مرگ و زندگی، راز هبوط، سرنوشت بشر و ... بی شمار بوده، از جمله دل مشغولی های جاودانه آدمی است ؛ اما از آن جا که اساطیر همواره به زمان آغازین و خاست گاه امور می پردازد، تکوین شناسی و چگونگی پیدایش جهان ، انسان و بسیاری دیگر از پدیده ها از مضامین اصلی آن است. اسطوره در بسیاری از سنت ها، اعمال، مکان ها و اشیای مقدس به چشم می خورد و در واقع کل حیات دینی جامعه ای را بیان می کند. کار کرد آن در پاسخ به اموری چون پیدایش یک جامعه، معنای یک رسم، دلیل پیدایش یک آیین و مناسک خاص، چرایی حرمت برخی امور، دلیل مشروعیت یک اقتدار خاص، سبب مرگ و رنج انسان و ... نهفته است براین اساس اساطیر نوعی نگرش به هستی و جهان بینی است. اساطیر، متأثر از تفاوت فرهنگ ها و با داشتن ویژگی های مشترک، از تنوع شگفتی برخوردار بوده، از دیر باز به سبب واژه های خاص به کار رفته در آن، مورد توجّه بوده و با روی کردهای گوناگون مورد پژوهش قرار گرفته است. پژوهش های اساطیری، گستره وسیعی از نظریه ها را در بر می گیرد که برخی ناظر به گونه ای خاص از اساطیر و بعضی دیگر در فرهنگ ویژه ای صادق است و شماری نیز تنها برجنبه ای از اسطوره استوار است؛ ازاین رو نمی توان به نظریه واحدی دست یافت و با تحلیل اسطوره براساس آن به نتایجی همه جانبه رسید. واژه اساطیر در قرآن واژه اساطیر در قرآن ۹ بار، در سوره های انعام انفال نحل مؤمنون فرقان نمل احقاف قلم مطففین و همه جا به صورت ترکیب «اَساطیر الاَوّلین» به کار رفته است.برخلاف پندار برخی مفسران و نویسندگان که نسبت اساطیر را فقط متوجه قصه های قرآن می دانند و نه همه آیات آن، آیات مربوط در ۲ دسته جای می گیرد: سوره های انعام انفال نحل فرقان قلم مطففین همه آیات قرآن و در سوره های مؤمنون نمل احقاف و عده زنده شدن مردگان ( معاد) اساطیر خوانده شده است.مفسران در کنار پرداختن به ریشه و مفرد اساطیر برداشت های متفاوت، ولی قابل جمعی از آن دارند. اغلب آن ها چون ثعالبی ، طبری ، ابن قتیبه ، واحدی ، بغوی ؛ طبرسی ، قُرطُبی ، آلوسی به تبع مفسران نخستین چون ابن عباس ، ضحاک و ابن جریح ، آن را نوشته های پیشینیان درباره سرگذشت، سخنان، داستان ها و حوادث زندگی خویش، معنا کرده اند. فخر رازی با پذیرش این معنا آن را به جمهور مفسران نسبت می دهد. گروهی دیگر به تبع قُتاده آن را به معنای نوشته های پیشینیان با درون مایه ای از خرافات و اباطیل اکاذیب غیر واقعی ، و غیر قابل اعتماد دانسته اند. «سخنان مسجّع» و «تُرَّهات» به معنای مطالب دشوار و پیچیده نیز از برخی مفسران نخستین گزارش شده است. قراینی که نظریه جمهور مفسران را تأیید می کند عبارتند از:۱. ریشه لغوی اساطیر؛ ۲. قراین قابل توجهی از آیات مربوط، مانند:«قالوا قَد سَمِعنا لَو نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ هذا»، «واَعانَهُ عَلَیهِ قَومٌ ءاخَرُونَ» و «اکتَتَبَها» به ویژه با توجه به شأن نزول آن ها؛ ۳. کار برد «مَسْطُور» به معنای «مکتوب» و «یَسْطُرُونَ» به معنای «یکتبون» در قرآن.امّا در مورد معانی دیگر می توان گفت: از مصادیقی چون افسانه رستم و اسفندیار ، اطلاق اساطیر بر اعتقاد به معاد و نظریه های جدید اسطوره mthe، برداشت و به مفهوم اساطیر سرایت داده شده است مهم تر این که نسبت هایی چون «اِفکٌ مُفتری» ، «اِفکٌ افتَرهُ»، «اِفکٌ قدیم»، «اِن هذا اِلاَّ اختِلق» و «اِن هذا اِلاّ خُلُقُ الاَوَّلین» نیز از زبان کافران و مشرکان در مورد قرآن و اعتقاد به معاد گزارش شده است؛ چنان که واژه «باطل»، مشتقات گوناگون «کذب»، «أقاویل» و نیز «حدیث» و «أحادیث» به معنای حکایت و سرگذشت افراد و اقوام گذشته در قرآن آمده است؛ بنابراین، با توجه به دقت شگفت آور قرآن در کاربرد واژه ها اگر مراد از اساطیر غیر از معنای جمهور مفسران بود، باید از واژگان یاد شده و مشتقات آن استفاده می شد. نخستین کاربرد ... [ویکی الکتاب] معنی أَسَاطِیرُ: افسانه ها ریشه کلمه: سطر (۱۷ بار) «اساطیر» جمع «اسطوره» به حکایات و داستان های خرافی و دروغین گفته می شود. این کلمه 9 بار در قرآن از زبان کفار بی ایمان، در برابر انبیاء نقل شده است که غالباً برای توجیه مخالفت خود با دعوت رهبران الهی به این بهانه متوسل می شدند. عجیب این است که همیشه کلمه «اساطیر» را با «اولین» توصیف می کردند، تا ثابت کنند اینها تازگی ندارد; و حتی گاه می گفتند: «اینها مهم نیست ما هم اگر بخواهیم می توانیم مانند آن را بیاوریم». بعضی آن را جمعِ جمع دانسته اند; به این ترتیب که «اساطیر» را جمع «اسطار» و «اسطار» را جمع «سطر» می دانند. و بعضی معتقدند که «اساطیر» از جمع هایی است که مفرد از جنس خود ندارد ولی مشهور همان است که در متن تفسیر آوردیم. این واژه به گفته ارباب لغت، از مادّه «سطر» در اصل به معنای «صف» می باشد; از این رو به کلماتی که در ردیف هم قرار دارند و به اصطلاح صف کشیده اند، سطر می گویند. به این ترتیب، «اسطوره» به معنای نوشته ها و سطوری است که از دیگران به یادگار مانده است و از آنجا که در نوشته های پیشین افسانه ها و خرافات وجود دارد، این کلمه، معمولاً به حکایات و داستان های خرافی و دروغین گفته می شود. [ویکی فقه] اساطیر (قرآن). اساطیر، مفرد آن اسطوره و از ماده سطر به معنای یک ردیف از نوشته یا یک ردیف از درختان غرس شده است و به معنای افسانه ، سخن پریشان و سخن باطل و نوشته های دروغین نیز به کار رفته است. با توجه به ریشه لغوی این واژه، اساطیر بیش تر به قصه ها و افسانه های بی اصل و بی ریشه گفته می شود. در این مدخل از واژه های «اختلاق»، «اساطیر الاولین»، «افک»، «افک قدیم» و «خلق الاولین» استفاده شده است. اساطیر کهن وجود اسطوره ها در میان پیشینیان و آگاهی مشرکان عصر بعثت از آن از آیات زیر استفاده می شود.ومنهم من یستمع الیک وجعلنا علی قلوبهم اکنة ان یفقهوه... یقول الذین کفروا ان هـذا الا اسـطیر الاولین. واذا تتلی علیهم ءایـتنا قالوا قد سمعنا لو نشآء لقلنا مثل هـذا ان هـذا الآ اسـطیرالاولین. واذا قیل لهم ماذا انزل ربکم قالوا اسـطیر الاولین. لقد وعدنا نحن وءاباؤنا هـذا من قبل ان هـذا الآ اسـطیر الاولین. وقالوا اسـطیر الاولین اکتتبها... لقد وعدنا هـذا نحن وءاباؤنا من قبل ان هـذا الا اسـطیر الاولین. والذی قال لولدیه اف لکما اتعداننی ان اخرج... فیقول ما هـذا الا اسـطیر الاولین. اذا تتلی علیه ءایـتنا قال اسـطیر الاولین. اذا تتلی علیه ءایـتنا قال اسـطیر الاولین. اساطیر و تعالیم انبیا اساطیر تلقی شدن آموزه های انبیای الهی از سوی قوم عاد از آیات زیر استفاده می شود.کذبت عاد المرسلین• قالوا... • ان هـذا الا خلق الاولین. (مشارالیه «هذا»، دعوت ها و سخنان حضرت هود علیه السّلام است که در آیات پیش از آن آمده و مقصود از «اولین»، انبیای پیش از هود علیه السّلام است.) اساطیر و تعالیم هود ...
معنی کلمه اساطیر در ویکی واژه
جِ اسطوره ؛ افسانهها، افسانههای باستان دربارة خدایان و پهلوانان.
جملاتی از کاربرد کلمه اساطیر
«لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ» این لام لام عاقبة گویند، ای مآل فعلهم هذا العذاب معنی آنست که اساطیر الاوّلین بآن گفتند تا بعاقبت و سرانجام بار گران خود همیبردارند بتمامی که از آن هیچ بتوبه و حسنات نکاهد، «وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ» و بار ایشان نیز بردارند که پس رو بوده اند و ایشان را گمراه کردند بی آنک پس روان را از گناه چیزی وا کم کنند، آن گه گفت: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» ای بتقلید من غیر استدلال، که سخن ایشان بنادانی پذیرفتند و بی حجّت طاعت ایشان داشتند و بباطل اتّباع ایشان کردند، و روا باشد که: «بِغَیْرِ عِلْمٍ» با مضلّان شود، ای یضلّونهم جهلا منهم بما کانوا یکسبون من الاثم.
غیر انّی عاجز عنه و قلبی ذو التهاب فبسطت العذر عنّی فی اساطیر الکتاب
مقاتل حیّان گفت: هم الّذین اقسموا القرآن فقال بعضهم سحر و قال بعضهم کذب و قال بعضهم شعر و کهانة و قال بعضهم اساطیر الاوّلین فقسموه هذه الاقسام و عضوه اعضاء.
در این مجموعه، جستارها، سخنرانیها، مصاحبهها، نقدها و نوشتههایی از دکتر مهرداد بهار گردآمده که برخی از آنها پیش از این در نشریات علمی و فرهنگی کشور منتشر شدهاست. این مطالب در سه بخش و یک پیوست تدوین شدهاست: بخش نخست با عنوان «جستارها» مشتمل بر هفت مقاله دربارهٔ اساطیر و تاریخ ایران باستان است. بخش دوم شامل «سخنرانیها و مصاحبهها» یی است دربارهٔ اسطوره و تاریخ. بخش سوم مجموعهای از «نقدها و نظرها» ی وی دربارهٔ پارهای از اسطورههای ایرانیاست. بخش بعدی پیوستی است که شامل هفت مقالهاست. کتاب با نمایه به پایان میرسد.
آسنا نام یکی از ده پسری است که توسط یک گرگ افسانه ای در اساطیر ترکی به دنیا آمد.
دع اساطیرا مسامیر الصماخ عشق کو عشق آن بود احسن قصص
از اصلیترین نقوش متداول در فرش بافی ایران است که به صوررتهای مختلف در متن دستبافته به کار میرود. این نماد در اساطیر به معنای جاودانگی، سرچشمه زندگی، جوانی و واقعیت است. در این میان درخت سرو کاربرد زیادی داشتهاست و علاوه بر اینکه در نقوش فرش به کار رفته در سایر دستبافتهها نیز استفاده شدهاست.
آسگارد قلمرو داستانی در کتابهای کمیک آمریکایی است که توسط مارول کمیکس منتشر شدهاست. این سرزمین براساس سرزمینی خیالی به همین نام از اساطیر اسکاندیناوی درست شدهاست. آسگارد، خانهٔ آسگاردیها و دیگر موجودات اقتباسی از اساطیر نورس است. آسگارد برای اولین بار در سفرهای پر رمز و راز #83 (اکتبر ۱۹۶۲) توسط استن لی، لری لیبر و جک کربی خلق شدهاست. این مکان خانه ثور، لوکی و دیگر شخصیتهای آسگاردی مارول کامیکس است.
در میان اقوام قدیم ایرانی اشخاص دیگری نیز مانند هوشنگ، تهمورث، جمشید و مَتو (که نامش در منوچهر باقی است) در اصل نخستین انسان بهشمار میرفتهاند، اما اینان بعدها این مقام خود را از دست داده و در میان قهرمانان و شاهان اساطیری جای گرفتهاند، چنانکه کیومرث نیز در تاریخ حماسی ایران نخستین شاه روی زمین بهشمار آمده و نقش «نخستین انسان» بودن او فراموش شدهاست.
بلی در گوش شاهان ره نیابد اساطیر و فسون مرد جاهل
پیمبر نیست لیکن نسخ کرده اساطیر همه دیوان حافظ
نه ز اخبار راستین است این بل اساطیر اولین است این
میتوان گفت که در مجموع شخصیتهای اساطیری و داستانی اوستایی و بهطور کلی داستانهای نقل شده در کتاب اوستا از ریشه هندوایرانی اند و به دوران بسیار کهن نیاکن مشترک هندیها و ایرانیها بازمیگردند و پس از جدایی این دو قوم از یکدیگر داستانها و شخصیتهای داستانی بومی نیز به این مجموعه افزوده شدهاست.
اگرچه پیکرههای دارای سر حیوان در بازنمایی اساطیری مصری و گنوستیک معاصر میترائیسم رایج است. اما پیکرهٔ موازی دقیقی با لئونتوسفالین میترائیک یافت نشده است.
آن اساطیر اولین که گفت عاق حرف قرآن را بد آثار نفاق
مازندران در دنیای افسانه و اساطیری، چنان اصل و ریشهای قوی دارد که فرع و شاخه هایش تا جهان واقعیت امتداد مییابد.
لَقَدْ وُعِدْنا هذا، ای هذا الذی یقوله محمد من البعث و القیامة و کذلک وعد آباؤنا من قبلنا فی الازمنة المتقدّمة ثمّ لم یبعثوا، إِنْ هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ، الاساطیر الاحادیث التی لیست لها حقیقة.
مازندران به دلیل قرار گرفتن در میان جنگلهای هیرکانی، رشته کوههای البرز و دریای خزر از قدمتی به درازای افسانهها و اساطیر حماسی و عاشقانه کهنی برخوردار میباشد. اسطورهشناسی مازندرانی آنچنان اصل و ریشه ای قوی دارد که فرع و شاخههایش تا جهان واقعیت امتداد مییابد.
داستان طوفان و چگونگی روی دادن آن در متون دینی زردشتی و داستانهای اساطیر باستانی ایران نیز آمده است. داستان طوفان در کتاب وندیداد اوستا چنین آمده است: اهورامزدا به ییمه (جمشید) میگوید که طوفان زمستانی سختی در راه است و پس از آن سیلِ برفهای آب شده.
«وَ قالَ الرَّسُولُ» الآیة... یعنی و یقول الرّسول فی ذلک الیوم: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» ای متروکا، فاعرضوا عنه و هجروه و لم یؤمنوا به و لم یعملوا بما فیه. و ان شئت جعلته من الهجر ای هجروا فی القرآن فقالوا هو کذب و سحر و اساطیر و مفتری.