اخذ

معنی کلمه اخذ در لغت نامه دهخدا

( آخذ ) آخذ. [ خ ِ ]( ع ص ) گیرنده. ج ، آخذین. || شتری که بفربهی آغازیده باشد. || اشتری که دندان آن شروع ببرآمدن کرده باشد. || شیر که زبان بگزد از شدت ترشی. || آنکه چشم دردگن دارد.
اخذ. [ اَ ] ( ع مص ) اتخاذ. قبض. گرفتن. ( غیاث ). ستدن. فراگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). فاگرفتن. ( زوزنی ). بازگرفتن. || واجب کردن. || در بدی انداختن و کشتن و بستن و گرفتار کردن کسی را. || اسیر کردن. || بکیفر و پاداش خود رسیدن. || بازداشتن. منع. || دزدیدن و شرح آن در فصل قاف از باب سین بیاید. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || شروع کردن. آغاز کردن. || رفتن. ( آنندراج ). || اخذ شارب ؛ کم کردن موی بروت یا زدن موی بروت. || ( اِ ) پاداش. کیفر. || نجوم الأخذ؛ منزلهای ماه. نجوم اَنواء یا شهاب که مسترقین سمع را بدان رجم کنند.
اخذ. [ اِ ] ( ع اِ ) سیرت. روش. رفتار. || خوی. عادت. طبیعت. || داغی که بر پهلوی شتر کنند هنگام خوف بیماری. || مانند. همسر.
اخذ. [ اَ خ ِ ] ( ع ص ) مرد رَمَدرسیده. آشفته چشم. چشم بهم خورده. بدرد چشم دچارشده.
اخذ. [ اُ خ ُ] ( ع اِ ) آشوب چشم. ( منتهی الارب ). بهم خوردگی چشم.
اخذ. [ اُ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ اِخاذ. جج ِ اِخاذَة.
اخذ. [ اِ ] ( ع اِمص ) گیرائی. ( منتهی الارب ). || ( مص ) داغ کردن پهلوی شتر از خوف بیماری آن.
اخذ. [ اَ خ َ ] ( ع مص ) تخمه پیدا کردن از پر خوردن شیر. ناگوارد شدن شترکره از شیر. ناگواری شتربچه از شیر. || دیوانه شدن اشتر. || مبتلا شدن مرد به آشوب چشم یعنی درد چشم و رمد.

معنی کلمه اخذ در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (مص م . ) گرفتن ، ستدن . ، ~ رأی رأی گرفتن برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا امری .

معنی کلمه اخذ در فرهنگ عمید

۱. گرفتن، ستدن.
۲. فراگرفتن، آموختن.
۳. اقتباس کردن.

معنی کلمه اخذ در فرهنگ فارسی

( آخذ ) ( اسم ) گیرنده جمع : آخذین .
گیرنده
گرفتن، ستدن، فراگرفتن، گیرنده
( مصدر ) ۱ - گرفتن ستدن فرا گرفتن بدست آوردن . ۲ - اسیر کردن در بدی انداختن و کشتن و بستن و گرفتار کردن کسی را . یا اخذ آرائ . رائ ی کسان را برای کاری گرفتن پرسیدن و جمع آوردن رائ یهای کسان برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا امری . یا اخذ بشفعه . اعمال کردن شفیع حقی را که برای او ثابت شده . یا اخذ تصمیم . تصمیم گرفتن دربار. کاری آهنگ کاری کردن . یا اخذ تماس . ۱ - با کسی تماس بر قرار کردن با کسی رابطه و مراوده حاصل نمودن . ۲ - ایجاد تماس واحدی با واحد خودی یا دشمن . یا اخذ رائ ی . رائ ی گرفتن برای کاری پرسیدن رائ ی برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا امری : اخذ رائ ی برای نمایندگان مجلس شوری .
دیوانه شدن اشتر

معنی کلمه اخذ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] آخذ. آخِذ: از اسما و صفات الهی می باشد.
آخذ از مادّه أخذ به معنای گرفتن
مفردات الفاظ القرآن، «اخذ»، ج۱، ص ۶۷ .
و در اصطلاح، از اسمای خداوند است
اسماء و صفات الهی در قرآن، ج ۱، ص ۴۸..
آخذ یک بار در آیه ۵۶ هود آمده است.
هود/سوره۱۱، آیه۵۶.
...
[ویکی الکتاب] آخذ. معنی أَخَذَ: گرفت(مذکر)
معنی أَخْذُ: گرفتن
معنی أُخِذَ: گرفته شده
معنی جَهَنَّمُ: جهنّم - دوزخ (اسمی است از اسمای آتش آخرت . بعضی گفتهاند این لفظ از قول عرب که به چاه بسیار عمیق جهنام میگوید اخذ شده . بعضی دیگر گفتهاند که این کلمه لغتی است فارسی که در زبان عربی شایع شده است . )
معنی صَّفْحَ: گذشت کردن - نادیده گرفتن- صفحه (در معنای "صفح "روی خوش نشان دادن نیز مستتر است. پس معنای صفحت عنه این است که علاوه بر اینکه او را عفو کردم روی خوش هم به او نشان دادم ، و یا این است که من صفحه روی او را دیدم در حالی که به روی خود نیاوردم ، و یا این اس...
ریشه کلمه:
اخذ (۲۷۳ بار)
گرفتن. حیازت. چون غضب موسی فرو نشست الواح را گرفت ناگفته نماند مصادیق اخذ و کیفیّت آن مختلف است ولی در همه آنها معنی اولی ملحوظ می‏باشد مثل اخذ پیمان، اخذ بعذاب، اخذ زمین زینت خود را از روئیدنیها، اخذ چیزی با دست، اخذ خلق یعنی متخلق شدن بخلقی و نظائر اینها، چنانچه بترتیب در این آیات و امثال آنها آمده است ، ، ، ، آخد: گیرنده اتخاذ یعنی گرفتن توأم با قبول نحو با مراجعه بِه اِلمعجم المفهرس در موارد استعمال اِتَّخَذَ وَ اَتَّخَذوا و سایر صیغ آن از باب افتعال، بنظر می‏آید که در تمام موارد آن، گرفتن توأم با قبول و با خوشنودی ملحوظ است. امّا مؤاخذه، راغب در مفردات گوید: در آیه از آن جهت از باب مفاعله آمده که مردم نعمت‏ها را اخذ کرده و شکر بجای نیاورده‏اند مؤاخذه بدین نحو طرفینی است. نا گفته نماند مؤاخذه در تمام موارد آن در قرآن بمعنی مجازات و اخذ به عقوبت است، می‏توان گفت که: مفاعله همواره بین الاثنین باشد چنانچه در «سَافَدتُ شَهراً و عاقَبْتُ اللصَ» بین الاثنین نیست، گفته راغب درست بنظر نمی‏رسد ولی آیه مؤید قول ما است.
[ویکی فقه] آخذ (قرآن). «اخذ» در لغت به معنای در اختیار در آوردن و بدست گرفتن
۱. سلطه ۲. قبول ۳. پیمان تکوینی ۴. پیمان تشریعی ۵. عقوبت و مجازات. تنها یک بار به صورت صفت «آخذ»، (در صورت عدم پذیرش توقیفی بودن اسماء و صفات می توان آخذ را از اسماء و صفات الهی بشمار آورد.) کنایه از سلطه و احاطه خداوند به کار رفته
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۲۹۱.
خداوند آخذ و مسلط بر همه جنبندگان است.انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة الا هو ءاخذ بناصیتها ان ربی علی صرط مستقیم.
هود/سوره۱۱، آیه۵۶.
اعتقاد به آخذیت و سلطه خداوند بر تمامی جنبندگان عامل نهراسیدن هود علیه السّلام از مکر مخالفان است.قالوا یـهود... ؛ ... قال... انی بریء مما تشرکون ؛ من دونه فکیدونی جمیعا ثم لاتنظرون ؛ انی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة الا هو ءاخذ بناصیتهآ...
هود/سوره۱۱، آیه۵۳ - ۵۶.
...
[ویکی الکتاب] معنی أَخَذَ: گرفت(مذکر)
معنی أَخْذُ: گرفتن
معنی أُخِذَ: گرفته شده
معنی جَهَنَّمُ: جهنّم - دوزخ (اسمی است از اسمای آتش آخرت . بعضی گفتهاند این لفظ از قول عرب که به چاه بسیار عمیق جهنام میگوید اخذ شده . بعضی دیگر گفتهاند که این کلمه لغتی است فارسی که در زبان عربی شایع شده است . )
معنی صَّفْحَ: گذشت کردن - نادیده گرفتن- صفحه (در معنای "صفح "روی خوش نشان دادن نیز مستتر است. پس معنای صفحت عنه این است که علاوه بر اینکه او را عفو کردم روی خوش هم به او نشان دادم ، و یا این است که من صفحه روی او را دیدم در حالی که به روی خود نیاوردم ، و یا این اس...
تکرار در قرآن: ۲۷۳(بار)
گرفتن. حیازت. چون غضب موسی فرو نشست الواح را گرفت ناگفته نماند مصادیق اخذ و کیفیّت آن مختلف است ولی در همه آنها معنی اولی ملحوظ می‏باشد مثل اخذ پیمان، اخذ بعذاب، اخذ زمین زینت خود را از روئیدنیها، اخذ چیزی با دست، اخذ خلق یعنی متخلق شدن بخلقی و نظائر اینها، چنانچه بترتیب در این آیات و امثال آنها آمده است ، ، ، ، آخد: گیرنده اتخاذ یعنی گرفتن توأم با قبول نحو با مراجعه بِه اِلمعجم المفهرس در موارد استعمال اِتَّخَذَ وَ اَتَّخَذوا و سایر صیغ آن از باب افتعال، بنظر می‏آید که در تمام موارد آن، گرفتن توأم با قبول و با خوشنودی ملحوظ است. امّا مؤاخذه، راغب در مفردات گوید: در آیه از آن جهت از باب مفاعله آمده که مردم نعمت‏ها را اخذ کرده و شکر بجای نیاورده‏اند مؤاخذه بدین نحو طرفینی است. نا گفته نماند مؤاخذه در تمام موارد آن در قرآن بمعنی مجازات و اخذ به عقوبت است، می‏توان گفت که: مفاعله همواره بین الاثنین باشد چنانچه در «سَافَدتُ شَهراً و عاقَبْتُ اللصَ» بین الاثنین نیست، گفته راغب درست بنظر نمی‏رسد ولی آیه مؤید قول ما است.

معنی کلمه اخذ در ویکی واژه

گرفتن، ستدن. ؛ ~ رأی رأی گرفتن برای برگزیدن کسی یا انتخاب چیزی یا ام
دریافت، ‌پذیرش

جملاتی از کاربرد کلمه اخذ

اخذ میثاق از او نمود خدای پس از آن شد بشیر راهنمای
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ» فی الانسان هاهنا قولان احدهما انّه عام فی بنی آدم و هو اسم الجنس یقع علی الواحد و الجمع. «مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ» قال ابن عباس: السلالة صفوة الماء، و قال مجاهد: منی ابن آدم، و قال عکرمة: هو الماء سل من الظهر، و العرب تسمّی النطفة سلالة و الولد سلیلا و سلالة لانّهما مسلولان منه. قوله: «مِنْ طِینٍ» یعنی من آدم لانّه خلق منه، و تقدیره خلقنا بنی آدم من نطفة آدم، و القول الثانی انّ الانسان یرید به آدم، و السلالة کلّ لطیف استخرج من کثیف، و قیل السلالة ما یخرج بین الاصبعین من الشی‌ء اذا عصّر، و قیل السلالة صفوة الشی‌ء الّتی تخرج منه کانّها تسل منه، و المعنی خلقنا آدم من تربة سلّت و نزعت من طین، ای من هاهنا و هاهنا، و قیل اخذت قبضة من الارض و اجمعوا علی انّ اللَّه عزّ و جل خلق آدم من تراب، و اختلفوا فی حواء، و الجمهور علی انها خلقت من ضلع من اضلاعه، و قیل خلقت من بقیة طین آدم.
ریتینگ الو مقیاسی است که قدرت ورزش‌کار را نسبت به دیگر ورزش‌کاران با توجه به نتایج او نشان می‌دهد. برای دریافت هر عنوان رسیدن به ریتینگ مشخصی مورد نیاز است. البته شطرنج‌باز لازم نیست این ریتینگ را حفظ کند. نرم استادی نیز به معنای اخذ نتیجه‌ای مطلوب در یک تورنمنت دارای شرایطی خاص است. مقررات مربوط به نرم‌های فیده پیچیده‌است و فاکتورهای مختلفی همچون میانگین ریتینگ و حداقل ریتینگ شرکت‌کنندگان و نمایش ریتینگ شطرنج‌باز، شرایط برگزاری مسابقه، حضور شطرنج‌بازان دارای آن عنوان و بالاتر در آن لحاظ شده‌است. دریافت نرم در مورد برخی عنوان‌ها مانند استاد فیده و استاد فیده زنان لازم نیست و هر شطرنج‌باز در صورت رسیدن به ریتینگ مورد نظر آن عنوان را بلافاصله دریافت می‌کند.
ابن قیم معتقد است که سلف (پیامبر و صحابه) بهترین در عقیده هستند و عقاید آنها امن‌ترین منبع برای اخذ است. او می‌گوید علت عقبگرد مسلمانان و ضعف آنها و تسلط دشمن بر آنها بدعت‌هایی که در حرفشان تفرقه انداخت از جمله صفاتی که متکلمان آن را انکار کرده‌اند.
احمد کریمی حکاک در سال ۱۳۲۲ در مشهد به دنیا آمد. در سال ۱۳۴۵ از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در رشته ادبیات انگلیسی فارغ‌التحصیل گردید و یک سال بعد از دانشگاه ارتش، موفق به اخذ گواهی تدریس شد. کریمی حکاک سپس برای ادامهٔ تحصیل به آمریکا رفت. از دانشگاه میزوری در کانزاس‌سیتی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهٔ ادبیات انگلیسی دریافت کرد و پس از آن ادبیات تطبیقی را در دانشگاه راجرز نیوجرسی دانشگاه راتگرز تا مقطع دکترا ادامه داد. در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹ میلادی) از پایان‌نامه‌اش با عنوان «شاهنامه فردوسی در فرانسه و انگلستان ۱۷۷۰–۱۸۶۰: پژوهشی در مواجهه اروپاییان با حماسه شاهان پارسی» دفاع کرد.
۱۵ اوت سال ۲۰۰۱، الچین قلی‌اف به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. ۱۷ ماه مه سال ۲۰۱۳، ربته سپهبدی را دریافت کرد. ۱۵ اوت ۲۰۱۴، از وی با اهدای درجه سرلشکری تقدیر به عمل آمد. او دریافت کننده تعدادی از نشان‌های جمهوری آذربایجان است. ۹ دسامبر سال ۲۰۲۰، از دست الهام علی‌اف نشان ظفر را اخذ نمود.
اگر پیش عزیزی یک درم داری پی اخذش همه گر یوسف مصری بود سازیش زندانی
وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ یحلف الکافرون ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ فی قبورهم. و قیل ما لبثوا فی الدنیا الّا ساعة واحدة، و ذلک لاستقلالهم مدة الدنیا و مدة البرزخ فی جنب ما استقبلهم من الابد الذی لا انقطاع له، نظیره قوله تعالی: کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ. کَذلِکَ کانُوا یُؤْفَکُونَ ای یصرفون عن الصدق فیأخذون فی الافک. و ذلک انّهم کانوا ینکرون البعث و النشور و یحلفون علی بطلان ذلک کما اخبر سبحانه فی قوله: وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ، المعنی انّهم یذهبون عن الحق فی ذلک الیوم کما کانوا یذهبون عن الحق فی ذلک الیوم کما کانوا یذهبون عنه فی الدّنیا. و قیل اراد اللَّه ان یفضحهم فحلفوا علی شی‌ء یتبیّن لاهل الجمع انّهم کاذبون فیه و کان ذلک بقضاء اللَّه و قدره، بدلیل قوله: یُؤْفَکُونَ ای یصرفون عن الحق ثمّ ذکر انکار المؤمنین علیهم کذبهم، فقال: وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِیمانَ و هم الانبیاء و علماء المؤمنین و قیل الملائکة مجیبین لهم توبیخا، لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتابِ اللَّهِ ای فی حکم اللَّه و علمه المثبت فی اللّوح المحفوظ. و قیل فیما کتب اللَّه لکم فی سابق علمه، و قیل فیه تقدیم و تأخیر، تقدیره: و قال الذین اوتوا العلم فی کتاب اللَّه و الایمان لقد لبثتم، إِلی‌ یَوْمِ الْبَعْثِ فَهذا یَوْمُ الْبَعْثِ الذی کنتم تنکرونه فی الدنیا، وَ لکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ذلک فی الدّنیا فحلفتم علی جهل و لا ینفعکم العلم به الآن بدلیل قوله: فَیَوْمَئِذٍ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ ای عذرهم، اخذ من المعذار، و هو الستر و قولهم من عذیری معناه من الذی یقوم تبینن عذری وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ، ای لا یطلب منهم الاعتاب. و الاعتاب الخروج ممّا یوجب العتب یرید انّه لا یقبل منهم توبة و یسألون الرجعة الی الدّنیا لاستدراک الفائت فلا یجابون. قرأ اهل الکوفة: لا یَنْفَعُ بالیاء هاهنا، و فی حم المؤمن و تابعهم نافع فی حم المؤمن و قرأ الباقون بالتّاء فیهما.
شهر آمل دارای سه سال تئاتر است. در سال ۱۳۹۴ مجوز احداث هشتمین تئاتر شهر کشور ایران برای آمل اخذ شد.
ای تصور لها بشرا تام الخلق حسن الصّورة قائما بین یدیها. قال ابیّ بن کعب: لمّا اخذ اللَّه من آدم ذریته، کانت روح عیسی (ع) بین تلک الارواح التی اخذ میثاقها. فارسلها اللَّه الی مریم فی صورة بشر، فتمثّل لها فحملت الّذی خاطبها و هو روح عیسی.
او یک سال بعد دوباره به ژنو بازگشت و سپس، به قصد تحصیل در رشتهٔ حقوق به بروکسل رفت. پس از اخذ مدرک دکترا از دانشگاه بروکسل باردیگر به ایران بازگشت و در تهران به وکالت عدلیه پرداخت. سپس در اواسط دوره پنجم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده ارامنه جنوب برگزیده شد. اعتبارنامه او در چهارم تیر ۱۳۰۴ صادر شد و در هفدهم آبان آن سال به تصویب مجلس رسید.
همه در پی اخذ مال تواند پی کندن پرو بال تواند
از حضرت صادق علیه السلام مروی است که «خدای مقرر فرموده است از اموال اغنیا حقوقی چند غیر از زکوه، همچنان که در قرآن است که «و الذین فی اموالهم حق معلوم» و «حق معلوم»، غیر از زکوه است و آن چیزی است که آدمی قرار بدهد بر خود در مال خود، و لازم است بر او که به قدر وسع و طاقت خود این قرار را بدهد و آنچه را بر خود قرار می دهد بدهد، اگر خواهد هر روز، و اگر خواهد هر جمعه، و اگر خواهد هر ماه» و باید مداومت بر این گردد و اخبار به این مضمون بسیار است و نیز از آن حضرت مروی است که «در زراعت، دو حق است: یکی آنکه اگر ندهی از تو مواخذه می کنند دوم آنکه در دادن آن ثواب است.
خیل دشمن ناگهان از چارسو حمله ور گشتند بهر اخذ او
این در حالی بود که وی در دوره قبل با اخذ ۸۸۴٫۰۳۳ رای به عنوان نفر سی و دوم انتخاب شده بود و نتوانست وارد مجلس دهم شود.وی از امضا کنندگان طرح ممنوعیت مذاکره مسئولان و مقامات ایران با مقامات ایالات متحده آمریکا بوده‌است.
ملک از این خواب بترسید، متفکر و غمگین گشت، اشراف قوم خود را گفت: «یا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُءْیایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ» ای ان کان لکم بها علم فسروها، عبر الطّریق قطعه و عبر الرّؤیا قطع الحکم بها و بتأویلها اخذ ذلک من عبر النّهر و هو مقطعه و شطّه.
خرجوا ذات یوم فاستقبلهم نفر من اصحاب رسول اللَّه فقال لاصحابه انظروا کیف اردّ هؤلاء السفهاء عنکم، فاخذ بید ابی بکر فقال مرحبا بالصدیق سید بنی تیم و شیخ الاسلام و ثانی رسول اللَّه فی الغار الباذل نفسه و ماله لرسول اللَّه، ثم اخذ بید عمر فقال مرحبا للسیّد بنی عدی بن کعب، الفاروق، القویّ فی دین اللَّه، الباذل نفسه و ماله لرسول اللَّه. ثم اخذ بید علی فقال مرحبا بابن عمّ رسول اللَّه و ختنه، سیّد بنی هاشم ما خلا رسول اللَّه. فقال له علی یا عبد اللَّه اتّق اللَّه و لا تنافق فانّ المنافقین شرّ خلیقة اللَّه. فقال له عبد اللَّه یا ابا الحسن الیّ تقول هذا و اللَّه انّ ایماننا کایمانکم و تصدیقنا کتصدیقکم.
وی خاطر نشان کرد: پس از ارسال این شعر بعد از مدتی سه مهندس به بیرجند آمدند و از طرف آقای خوش کیش صد متر زمین متعلق به بانک را جهت ساخت آراگاه به شهرداری واگذار نمودند. غنی یادآور شد: پس از اخذ سند زمین رئیس انجمن آثار ملی وقت به نام تیمسار آق اولی دستور ساخت مقبره را از مسئوول بلندپایه بیرجندی دریافت نمود و این ساختمان فعلی با نظارت مهندس جودت ساخته شد.
داندامایف معتقد است که جملهٔ «بر من رشک مبر» به‌وضوح دلالت دارد بر اینکه کتیبهٔ مزبور از آرامگاه کوروش اخذ نشده‌است، بلکه مولود افکار و خیالات واهی و بی‌اساس یونانیان است. به گفتهٔ وی در هیچ‌یک از کتیبه‌های هخامنشیان نظیر چنین مطلبی دیده نمی‌شود ولی از طرف دیگر «رشک می‌برم» غالباً بر سنگ آرامگاه‌های یونانی دیده می‌شود. وانگهی به نظر داندامایف اصلاً این عبارات مخالف تصور پارسیان قرن ششم (پیش از میلاد) دربارهٔ ناپایداری و عدم ثبات عظمت و بزرگی زمین است، درحالی‌که مؤلفان یونانی برای این مطلب اهمیت خاصی قائل‌اند.
تعریف موسیقی: " موسیقی یکی از علوم ریاضی است که منظور آن مطالعه صداهای موسیقی و بحث در ملایمت و عدم ملایمت و همچنین کشش آن‌ها و قواعد ساختن قطعات آن است. بنابراین علم موسیقی شامل دو بخش است و علم ترکیب نغمات مربوط به صداهای موسیقی و علم اوزان مربوط به زمانهایی که صداهای یک نغمه را از یکدیگر جدا می‌نماید. پایه این دو قسمت بر اصولی استوار است از علومی خارج از موسیقی اخذ می‌شوند که بعضی از این اصول از ریاضی و بعضی دیگر از فیزیک و علوم طبیعی و برخی از هندسه گرفته می‌شوند. "